امامت

خداوند همانگونه که پیامبران را تعیین مى فرماید جانشینان پیامبران را نیز تعیین مى فرماید و دوازده نفر جانشین براى پیامبر ما محمد(ص) برگزیده است که آنان همان دوازده امامى هستند که نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از:

1 ـ امام امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع) پسر عموى پیغمبر ما محمد(ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلام الله علیها.

2 ـ امام مجتبى: حسن بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است.

3 ـ امام شهید: حسین بن على علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد(ص) است.

4 ـ امام زین العابدین: على بن حسین علیهما السلام.

5 ـ امام باقر: محمد بن على علیهما السلام.

6 ـ امام صادق: جعفر بن محمد علیهما السلام.

7 ـ امام کاظم: موسى بن جعفر علیهما السلام.

8 ـ امام رضا: على بن موسى علیهما السلام.

9 ـ امام جواد: محمد بن على علیهما السلام.

10 ـ امام هادى: على بن محمد علیهما السلام.

11 ـ امام عسکرى: حسن بن على علیهما السلام.

12 ـ امام مهدى: محمد بن حسن قائم آل محمد علیهما السلام که در انتظارش بسر مى بریم.

این امامان دوازده گانه حجت خدا بر مردم اند و همگى فرزندان رسول خدا(ص) مى باشند و در دانش و بردبارى، فضیلت و دادگرى، پاکدامنى و اخلاق نیکو و همه صفات مانند پیامبر اسلامند، مگر مى شود داراى این صفات برجسته نباشند؟ زیرا اینان جانشینان پیامبر، و پیشوایان مردم و راهبران اسلام و حجت خدا بر مردم جهانند. اینک حالات هریک را بطور اختصار بیان مى داریم و پیش از امامان به شرح حال دختر پیغمبر(ص)، و همسر على(ع)، مادر امامان فاطمه زهرا(ع) مى پردازیم:

دختر پیامبر (ص):

فاطمه زهرا، پدرش فرستاده خدا: محمد بن عبدالله(ص) و مادرش: بانوى بزرگ اسلام، خدیجه (ام المؤمنین) است، شوهرش بزرگترین جانشین پیغمبر، امیرالمؤمنین(ع) على است، و فرزندانش امامان دوازده گانه(ع) مىباشند، در روز بیستم ماه جمادى الثانى و چهل و پنجمین سال تولد پیغمبر(ص) بدنیا آمده و در روز سه شنبه سوم ماه جمادى الثانى یازده سال پس از هجرت پیامبر (ص) در سن هیجده سالگى دار فانى را بدرود گفته است. مراسم غسل و کفن و دفن او را امیرالمؤمنین(ع) بعهده گرفت و طبق وصیت آن حضرت، جنازه او را در شهر مدینه مخفیانه و در جاى پنهانى به خاک سپرد. این بانوى پرارج، در عبادت خدا و پرهیزکارى و فضیلت آئینه تمام نماى پدرش رسول خدا(ص) بود و خداوند در شأن او آیاتى چند از قرآن کریم نازل فرموده است، پیامبر اسلام به او (سیده نساء العالمین) یعنى: بزرگترین بانوى جهان لقب داد و او را بسیار دوست مى داشت، تا آنجا که هرگاه بر رسول خدا وارد مى گشت، حضرت به احترامش از جاى بر مى خاست و به او خوش آمد مى گفت، و او را در کنار خود مى نشانید و گاهى هم دست او را مى بوسید و همیشه مى فرمود: خداوندا با خشنودى فاطمه خوشنود خواهد شد و با رنجش فاطمه غضبناک مى گردد.

و براى امیرالمؤمنین(ع) چند پسر بنام: امام حسن و امام حسین و محسن(ع) آورد ولى حضرت محسن به جهت آزارى که بر او شد، سقط گردید. او دو دختر هم بنام: زینب و ام کلثوم(ع) آورد.

امام اول:

امام على امیرالمؤمنین(ع) فرزند ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد، پسر عموى پیغمبر(ص) و شوهر دخترش و پدر امامان (ع) مى باشد. پس از پیامبر، پیشواى مردم جهان و امیر مؤمنان است.

در روز جمعه سیزدهم رجب سى سال پس از تولد پیغمبر(ص) در شهر مکه و در خانه کعبه قبله گاه مسلمانان بدنیا آمد، و در شب جمعه نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه در محراب عبادت، با شمشیر ابن ملجم (لعین) ضربت خورد و پس از سه روز به درجه رفیعه شهادت نائل و بسوى پروردگار عالم شتافت در حالى که سن شریفش شصت و سه سال بود. امام حسن و امام حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن حضرت را عهده دار شدند و جنازه مبارکش را در نجف اشرف و در همین بارگاه کنونى بخاک سپردند.

این راد مرد فضیلت داراى برتریهاى بیشمارى است. او اولین کسى بود که به پیامبر(ص) گروید و در تمام عمرش به هیچ بتى سجده نگذارده بود، در تمام جنگها پیروزى نصیب او بود، و هیچگاه از میدان جنگ نگریخت و در قضاوت آنچنان ماهر بود که پیامبر (ص) فرمود:

(اقضاکم على)

ترجمه: بهترین قاضى در میان شما على است. و در دانش آنطور بود که پیغمبر (ص) فرمود:

(انا مدینه العلم و على بابها)

ترجمه: منم شهر علم و علیم در است. (درست این سخن گفت پیغمبر است) و در حقانیت چنان بود که پیغمبر فرمود:

(على مع الحق والحق مع على)

ترجمه: حق با على است و على با حق است. در باره رعیت دادگر بود و از بیت المال به همگى یکسان مى داد، در ثروت زودگذر دنیا پرهیزکار بود، هرگاه به سرکشى خزانه مسلمانان مى رفت به طلاها و نقره ها مى نگریست و مى فرمود:

اى زردیها و سفیدیها بروید غیر مرا فریب دهید (که من فریب شما را نخواهم خورد) و سپس آنها را میان درماندگان تقسیم مى کرد، به بیچارگان رحم نموده و با فقرا نشست و برخاست مىنمود، نیاز حاجتمندان را بر مى آورد و برحق حکم مى کرد و به عدالت قضاوت مى فرمود، خلاصه او در همگى صفات مانند پیامبر(ص) بود، تا آنجا که در آیه مباهله خداوند اورا خود پیغمبر دانسته است

امام دوم:

امام حسن فرزند على بن ابیطالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر ما محمد(ص) است، نوه رسول خدا(ص) و دومین جانشین آن حضرت، و پس ازامیرالمؤمنین او پیشواى مردم است.

در روز سه شنبه نیمه ماه رمضان سال دوم هجرت در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز پنجشنبه هفتم ماه صفر سال چهل و نه هجرى بوسیله زهر شهید شد، برادرش حسین(ع) مراسم غسل و کفن و دفن او را انجام و در مزار بقیع، همین جایگاه کنونى به خاکش سپرد. عبادتکارترین و داناترین مردم عصر خود بود و از همه کس بیشتر به پیامبر شباهت داشت و در زمان خود سخاوتمندترین خاندان نبوت و بردبارترین مردم بود.

آنقدر بخشش داشت که: هنگامى یکى از کنیزان آن حضرت یک دسته ریحان باو تقدیم مى دارد باو مى گوید: تو را براى خدا آزاد ساختم و سپس مى فرماید: خداوند ما را این طور تربیت داده است:

(فإذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها)

یعنى: هرگاه براى شما هدیه اى آوردند بهتر از آنرا به آنان اهداء کنید. و در باره بردبارى آنحضرت گفته اند:

روزى یک نفر شامى آن حضرت را دید و دهان به ناسزاگوئى گشود. حضرت جوابش نداد، تا حرف خود را تمام کرد سپس بطرف او رفت و بر او سلام کرده با صورتى خندان گفت: اى آقا به گمانم شما غریب هستید؟ و شاید اشتباه مى کنید؟! اگر از ما رضایت بخواهى راضى مى شویم و اگر چیزى بخواهى به تو خواهیم داد، و اگر راهنمائى بخواهى دریغ نداریم و اگر از ما سرپرستى خواستى مى پذیریم، اگر گرسنه باشى سیرت مى نمائیم، اگر برهنه باشى لباست مى پوشانیم و اگر نیازمندى بى نیازت مى کنیم و اگر از جائى رانده شده اى پناهت مى دهیم، و اگر کارى دارى انجام مى دهیم، مرد شامى چون کلمات حضرت امام حسن راشنید بگریه در آمد (و فهمید که دستگاه تبلیغاتى و دروغ پرداز معاویه چقدر او را به اشتباه انداخته است؟!) و گفت گواهى مى دهم که توئى حجت خدا در روى زمین و خدا بهتر مى داند که: رسالت خود را در چه خاندانى قرار دهد: (الله اعلم حیث یجعل رسالته).

امام سوم:

امام حسین فرزند على بن ابى طالب(ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دختر حضرت محمد(ص) است نوه رسول خدا و سومین جانشین او است، و پس از برادرش حسن(ع) پیشواى مردم است.

در روز سوم ماه شعبان یکسال پس از برادرش امام حسن(ع) در مدینه منوره بدنیا آمد و در روز شنبه دهم محرم سال شصت و یک هجرى، روز واقعه معروف عاشورا لب تشنه و مظلوم شهید شد.

پس از سه روز از شهادتش حضرت امام زین العابدین(ع) فرزندش جنازه مبارک او را در همین بارگاه فعلى در کربلا به خاک سپرد. فضائل حضرتش بیش از آنست که بیان شود، او جگر گوشه رسول خدا بود و پیغمبر مى فرمودند:

(حسین منى و انا من حسین)

یعنى حسین از من است و من از حسینم. و در باره او و برادرش حضرت امام حسن فرمود:

(هما ریحانتاى فى الدنیا)

یعنى حسن و حسین جگرگوشه گان منند در دنیا و باز فرمودند:

(الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه)

یعنى: حسن و حسین دو بزرگ جوانان اهل بهشتند، نیز فرموده اند:

(الحسن والحسین امامان قاما او قعدا)

یعنى: حسن و حسین دو امامند، قیام کنند و یا قیام نکنند، حسین(ع) دانشمندترین، و عبادت کارترین مردم و آئینه تمام نماى پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود. بیشتر شبها خودش شخصا انبان هائى پر از خوراک براى مستمندان بدوش مى کشید که پس از شهادتش اثر این دوش کشیها در شانه مبارکش دیده شد، بسیار کریم و بزرگ و بردبار بود که مى گویند: عرب بادیه نشینى ضمن چند فرد شعر از آن حضرت درخواست بخشش نمود و گفت:

لم یخب الآن من رجاک و من          حرّک من دون بابک الحلقه

هرکس به تو امید داشته نومید نگشته و هر آنکس که در خانه ات را کوبیده دست خالى برنگشته است.

انت جواد و انت معتمد          ابوک قدکان قاتل الفسقه

تو سخاوتمند و پناه بى پناهانى، پدرت نابود کننده فاسقین بود

لولا الذى کان من اوائلکم          کانت علینا الجحیم منطبقه

اگر راهنمائیهاى پدر و جدت نبود پیکر ما را دوزخ فرا مى گرفت.

سپس حسین(ع) چهار هزار دینار باو داد و از او پوزش خواسته چنین فرمود:

خذها فإنى إلیک معتذر          واعلم بأنى علیک ذو شفقه

بگیر این مبلغ را من از تو پوزش مى خواهم و بدان که نسبت بتو مهربانم.

لوکان فى سیرنا الغداه عصى           امست سمانا علیک مندفقه

اگر در آینده چیزى بدست ما آمد ثروت سرشارى بر تو ریزش خواهد نمود.

لکن ریب الزمان ذو غیر          والکف منى قلیله النفقه

اما چکنم که گردش زمانه به دلخواهم نیست؟! و اینک در دست من ثروت فراوانى نمى باشد.

آرى چنین کسى بود که با نهضت خونین خود اسلام و دین جدش بلکه جهانى را براى ابد زنده کرد. نهضت حسینى نهضتى بود که در جهان سابقه نداشت. حسین (ع) پس از برادرش برترین مردم بود که خون خود را براى آبیارى درخت اسلام اهدا کرد.

امام چهارم:

امام على زین العابدین فرزند امام حسین(ع)، مادرش دختر یزدگرد (پادشاه ایران) است. در روز پانزدهم جمادى الاولى سال سى و شش هجرى در روزى که جدش امیرالمؤمنین (ع) بصره را فتح کرد در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز شنبه بیست و پنجم محرم سال نود و پنج هجرى با زهر کشنده اى مسموم و شهید گردید.

عمر شریفش پنجاه و نه سال بود، و در شهر مدینه، قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

در دانش و فضیلت و پرهیزکارى و دادرسى بى پناهان در زمان خود بى نظیر بود و علماى ما روایات بى شمار و پندها و دعاهاى بسیار زیادى از آن حضرت نقل کرده اند.

در شبهاى تاریک نقاب بر چهره مى انداخت تاکسى او را نشناسد و انبانهائى از سکه هاى طلا و نقره و یا از غذا و هیزم پر کرده بدوش مى گرفت و درب یک بیک خانه ها مى رفت و از روى قرعه بین مستمندان تقسیم مى کرد، پس از آنکه از دنیا رفت مردم مدینه فهمیدند، کسى که نقاب به چهره داشته و انبان بدوش مى گرفت او بوده است. بسیار خوش داشت که بر سر سفره او یتیمان و زمین گیران و مسکینان بنشینند، از اخلاق نیک آن حضرت این بود که: ماهى یکبار غلامان خود را گرد خود جمع مى کرد و به آنان مى گفت: هرکدام از شما زن مى خواهد، برایش همسر اختیار کنم و هرکس میل دارد او را به دیگرى بفروشم خواهم فروخت، هرکس مى خواهد آزادش کنم آزادش مى کنم و هنگامى که مستمندى از او درخواست مى نمود مى فرمود آفرین برتو که توشه مرا به آخرت مى رسانى.

آنقدر سجده هاى طولانى مى کرد که به او لقب سجاد یعنى: بسیار سجده کننده دادند و در اثر سجده بسیار پیشانى و دو کف دست و دو سر زانوانش پینه بست و آنقدر عبادت مى کرد که به او (زین العابدین) گفتند یعنى زینت عبادت کنندگان.

هرگاه به نماز مى ایستاد بدنش مانند بید مى لرزید و رنگ صورتش زرد مى شد، مردى از نزدیکانش به او ناسزا گفت، حضرت ساکت مانده و هیچ نفرمود پس از چندى بسوى او روان شد، حاضرین گمان کردند حضرت مى خواهد جوابش را بدهد، ولى حضرت این آیه را از قرآن قرائت فرمود:

(والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس والله یحب المحسنین)

ترجمه: آنان که غضب خود را فرو مى نشانند و آنها که طرف خود را مى بخشند، و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. سپس حضرت به آن مرد گفت برادرم شما جلو من ایستادى و گفتى.. و گفتى.. اگر راست گفتى و اینها در من بوده است، از خداوند براى خود آمرزش مى طلبم و اگر دروغ گفتى و اینها در من راه نداشته است، از خدا براى شما آمرزش مى خواهم.

امام پنجم:

امام محمد باقر فرزند امام زین العابدین(ع) مادرش دختر امام حسن(ع) در روز دو شنبه سوم ماه صفر یا اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى در مدینه به دنیا آمد و در روز دو شنبه هفتم ماه ذیحجه سال یکصدو چهارده بوسیله زهر مسموم گردیده شهید شد، سن مبارکش پنجاه و هفت سال بود و در مدینه منوره در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

داراى فضیلتهاى بزرگ، سیادت و آقائى، دیانت و دانش سرشار و بردبارى فراوان و اخلاق نیکو و عبادت بسیار و فروتنى و سخاوت بى کرانى بود. در نیک خلقى آن حضرت مى گویند: روزى یک نفر مسیحى به آن حضرت گفت (العیاذ بالله): تو بقر (گاو) هستى؟ حضرت فرمود: نه، من باقرم (شکافنده علوم) او گفت: تو فرزند آن زن آشپزى؟ حضرت فرمود: این حرفه او است گفت: تو پسر آن زن سیاهرنگ بدکاره زنگى هستى؟ حضرت فرمود اگر شما راست مى گوئى خدا آن زن را بیامرزد و اگر دروغ گفتى خدا شما را بیامرزد، مسیحى فورا مسلمان شد.

در دانش مانند دریاى خروشانى بود که به هرپرسشى بى درنگ پاسخ مى داد، ابن عطاى مکى مى گوید: علماى بزرگ که بخدمت حضرت باقر(ع) مى رسیدند، کوچک مى شدند و بقدرى نزد حضرت کوچک مى شدند که ندیدم نزد هیچکس دیگر کوچک شوند. حکم بن عقبه با آن همه بزرگى که در نظر مردم داشت، در خدمت حضرت باقر(ع) مانند کودکى بود که در حضور آموزگارش نشسته باشد، محمد بن مسلم مى گوید: چیزى به خاطرم نیامد مگر آنکه از حضرت باقر(ع) پرسش نمودم و به اندازه سى هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم، همیشه بیاد خدا بود، فرزندش حضرت صادق(ع) مى فرماید: (پدرم بسیار ذکر خدا مى کرد من همراهش بوده و او همیشه تسبیح خدا مى نمود و هرچند با مردم حرف مى زد از یاد خدا غافل نمى گردید).

عبادت و پارسائىاش بسیار بود و اشک از چشمانش جارى مى شد.

امام ششم:

امام جعفر صادق، فرزند امام محمد باقر(ع) مادرش فاطمه (ام فروه) بود. در روز جمعه هفده هم ربیع الاول مصادف با روزى که پیغمبر(ص) به دنیا آمد، در سال هشتاد و سه هجرى پا به دنیا نهاد و در روز بیست و پنجم شوال سال یکصد و چهل و هشت مسموم شده به درجه رفیعه شهادت نائل گردید، سن مبارکش شصت و پنج سال بود. دانش و فضیلت، فقاهت و حکمت، زهد و پارسائى، راستى و عدالت، نجابت و بزرگى سخاوت و شجاعت و دیگر صفات پسندیده در او بسیار و بىشمار بود: مرحوم شیخ مفید (ره) مى فرماید علما آنقدر که از حضرت صادق(ع) روایت نموده اند از هیچ یک از اهل بیت روایت ننموده اند و راویان مورد اعتماد که از آن حضرت حدیث نقل کرده اند قریب چهار هزار نفرند، ابو حنیفه پیشواى فرقه حنیفه از اهل سنت، از شاگردان مکتب حضرت صادق(ع) بود، حضرت بقدرى پارسا بود که خوراکش سرکه و روغن زیتون بود و لباسش زبر و خشن بود و چه بسا لباس وصله دار مى پوشید و خودش در باغ به کار مى پرداخت و عبادت و نماز بسیار مىنمود و خیلى از اوقات در نماز بیهوش مى شد. شبى هارون عباسى کسى را خدمت حضرت مى فرستد که او را به منـزلش دعوت کند. قاصد مى گوید: وارد شدم دیدم حضرت تنها است و گونه خود را برخاک گذارده بطورى که پشت دستها و صورت مبارکش خاک آلود شده بود.

امام هفتم:

امام موسى بن جعفر(ع) ملقب به کاظم، مادرش حمیده خاتون (مصفاه) در روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال یکصدو بیست و هشت در (ابواء) که منزلى است بین مکه و مدینه بدنیا آمد و در روز بیست و پنجم ماه رجب سال یکصدو هشتاد و سه پس از مدت چهارده سال که از روى ظلم و بیداد زندانى شده بود، در زندان هارون عباسى به زهر سم مسموم و به درجه رفیعه شهادت نائل گردید. مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را فرزندش حضرت رضا(ع) عهده دار شد و در همین مرقد شریف در کاظمین به خاک سپرده شد.

دانشمندترین، فاضلترین، سخاوتمندترین، و شجاعترین مردم زمان خود بود، خوشرفتار و نیک اخلاق بود، فضل و دانش او بر همه آشکار و بزرگ مقام و بلند منزلت بود، عبادتش بسیار و سجده هایش طولانى و آنقدر غضب خود را فرو مى نشاند که او را کاظم (فرو نشاننده) نامیدند و آنقدر صالح بود که به او (العبد الصالح) مى گفتند.

دانش او در علوم مختلفه بسیار بود و بر همگى اقران خود برترى داشت، حدیث مشهور (بریهه) بزرگ مسیحیان نمونه اى بارز از دانش آن حضرت است و پس از آنکه حضرت او را محکوم ساخت اسلام اختیار کرده مسلمان خوبى شد.

در سخاوت آن حضرت گفته اند: هنگامى که مستمندى از حضرت درخواست یک صد درهم مى نماید امام(ع) براى این که میزان معلومات او را بدست آورد، چند مسئله از او سؤال مى کند و چون خوب جواب مى دهد دو هزار درهم به او مى بخشد، در قرآن خواندن از همه مردم خوش صداتر و در عبادت و قرائت و قرآن از همگى کوشاتر بود و سجده اش بیشتر از همه طول مى کشید و در گریه و تضرع بدرگاه الهى بر همه پیشى داشت تا آنجا که در زندان بحالت سجده از دنیا رفت.

امام هشتم:

امام على بن موسى الرضا(ع)، مادرش نجمه خاتون، در روز جمعه یازدهم ذیقعده سال صدو چهل و هشت (هـ.ق) در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز آخر ماه صفر سال دویست و سه با زهر مسموم و شهید گردید.

مراسم غسل و کفن و دفن حضرتش را فرزندش حضرت جواد(ع) عهده دار شد و در بارگاه فعلى در خراسان به خاک سپرده شد. دانش و فضیلت، نجابت و سخاوت، نیک خلقى و فروتنى و عبادات آن حضرت مشهور و نیازى به گفتن ندارد، مامون خلیفه عباسى از حضرتش درخواست کرد که بجاى وى خلافت اسلامى را عهده دار شود ولى حضرت مقام خلافت را نپذیرفت زیرا از نیرنگ مامون در این پیشنهاد با خبر بود و چون حضرت رضا(ع) خلافت را نپذیرفت، مامون حضرت را ناچار ساخت که ولایت عهدى را قبول کند حضرت به شرطى به این پیشنهاد تن در داد که در امور مملکت و شئون دولت دخالتى نکند.

مامون گاه و بیگاه مجالسى براى مناظره ترتیب مى داد که در این مجالس امام رضا(ع) شرکت مى فرمود و دانش فراوان او در باره ادیان و مذاهب، همگى را به اعجاب و تحسین وا مى داشت.

حضرت رضا(ع) در عبادات کوشش فراوان داشت و بیشتر شبها را به عبادت سپرى مى کرد و چه بسیار از اوقات که در هر سه روز یکدفعه تمام قرآن را مى خواند و خیلى اوقات در شبانه روز هزار رکعت نماز مى خواند و گاهى ساعتها سر بسجود مى نهاد و با خداى خود راز و نیاز مى کرد، روزه بسیار مى گرفت و داراى بخشش فراوان بود و صدقات خود را پنهانى، بخصوص در شبهاى تاریک به مستمندان مى رسانید در آداب معاشرت آنقدر وارد بود که هیچگاه کسى را با زبان نیآزرد در سخن گفتن دچار اشتباه نمى شد و اگر در مجلسى کسانى اطراف او بودند تکیه نمى نمود، هیچگاه به صداى بلند نمى خندید و در انظار مردم آب دهان نمىا نداخت.

وقتى سفره گسترده مى شد همه اهل خانه حتى نوکران را احضار مى فرمود و با آنان در سر یک سفره غذا مى خورد.

امام نهم:

امام محمد جواد فرزند على بن موسى الرضا(ع)، مادرش سبیکه خاتون، در روز دهم ماه رجب سال یکصدو نود و پنج هجرى در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز آخر ذیقعده سال دویست و بیست با زهر مسموم و شهید گردید. بدن مبارکش در کنار قبر جدش حضرت موسى بن جعفر(ع) در کاظمین همین جایگاه فعلى به خاک سپرده شد.

در زمان خود دانشمندترین و فاضلترین و سخاوتمندترین و خوش مجلس ترین و خوش اخلاق ترین و فصیح ترین مردم بود و هرگاه سوار مى شد یک کیسه طلا و نقره همراه خود بر مى داشت و هیچیک از درخواست کنندگان را رد نمى نمود و هرکس از عموزاده هایش از او درخواست چیزى مى کرد کمتر از پنجاه دینار باو نمى داد و هرکس از عمه زاده هایش از او چیزى مى خواست کمتر از بیست و پنج دینار باو نمى داد از نمونه هاى بارزى که دانش فراوان حضرتش را بر مردم ثابت کرد این بود که: یکسال پس از اعمال حج هشتاد نفر از دانشمندان ممالک مختلف گرد او جمع شدند و از مسائل گوناگون پرسش نمودند، حضرت نیز به همگى جواب فرمودند از چیزهائى که بسیار شگفت انگیز بود اینکه: در سن نه سالگى مردم بسیارى گرد او جمع شدند و در یک مجلس از او سى هزار پرسش کردند و همه را بدون درنگ و بى غلط جواب دادند. ولى این قبیل کارها از خاندان وحى و قرآن به دور نیست، خلیفه وقت پس از آنکه بارها حضرت را با پرسشهاى بزرگى امتحان کرد و همه را جواب فرمود، دختر خود را به عقد او در آورد.

امام دهم:

امام على النقى فرزند امام محمد جواد(ع) و مادرش سمانه خاتون است، در روز پانزدهم ماه ذیحجه یا دوم رجب سال دویست و دوازده (هجرى) در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز دو شنبه سوم ماه رجب، سال دویست و پنجاه و چهار در سامراء (با زهر سم مسموم و به درجه شهادت نائل گردید) و در همان سامراء در جایگاه کنونى به خاک سپرده شد.

او با فضیلت ترین، دانشمندترین و سخى ترین و خوش زبانترین و عابدترین و خوش ذات ترین و خوش اخلاق ترین مردم زمان خود بود. (اربلى) ضمن داستانى در باره سخاوت حضرت این روایت را نقل کرده است که: خلیفه سى هزار درهم براى آن حضرت فرستاد، حضرت همه را به یک عرب بیابانى که مقروض بود بخشید و به او گفت: با این پول قرض خود را مى پردازى و بقیه را صرف خانواده ات مى کنى و مرا از این مقدار کم معذور مى دارى. مرد عرب عرض کرد: اى پسر رسول خدا آرزوى من کمتر از سه درهم بود ولى خدا بهتر مى داند که رسالت خود را درچه خاندانى قرار دهد مرد عرب با شادى بسیار پول را گرفت و رفت.

امام یازدهم:

امام حسن عسکرى فرزند امام على النقى(ع) مادرش (جده) در روز دو شنبه دهم ربیع الثانى سال دویست و سى و دو هجرى به دنیا آمد و در روز جمعه هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت با زهر مسموم و به شهادت نائل گردید.

مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را فرزند برومندش امام زمان(عج) عهده دار شد و در جوار پدرش در سامراء در بارگاه کنونى به خاک سپرده شد. فضیلت و دانش، شرف و نجابت، بزرگى و عبادت فروتنى و مکارم اخلاق آن حضرت بر کسى پوشیده نیست.

بسیار خوش اندام و زیبا چهره و با آن کمى سن داراى ابهت و عظمت خاصى بود و در اخلاق عینا به پیغمبر(ص) مى ماند، در باره کرم آن حضرت از اسمعیل روایتى رسیده است که مى گوید: در سر راه حضرت نشستم هنگامى که از جانب من عبور مى کرد برایش سوگند یاد کردم و اظهار نیاز نمودم حضرت فرمود: آیا به دروغ بخدا سوگند مى خورى در حالتى که دویست دینار پنهان کرده اى؟! این گفتار من براى آن نیست که تو را از بخشش خود محروم کنم. غلام من! آنچه با خود دارى به او ده، سپس غلام حضرت یکصد دینار به من داد.

مرد دیگرى که به پانصد درهم نیازمند است چون آوازه سخاوت و بخشش آن حضرت را مى شنود، بخدمتش مى رسد حضرت پانصد و سه درهم به او مى دهد و مسیحیان آن زمان همگى گواهى مى دادند که این حضرت در فضیلت و دانش و اعجاز مانند مسیح است داراى هیبت و ابهت بود و در عبادت کوشا و اغلب شب زنده دار بود.

امام دوازدهم:

امام زمان: مهدى، محمد بن حسن عسکرى(ع) مادرش: نرجس خاتون و در شب نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجرى در شهر سامرا بدنیا آمده است.

امام زمان: (عج) آخرین حجت خدا در روى زمین و آخرین جانشین پیامبر اسلام و دوازدهمین امام مسلمانان مى باشد، خداوند به اراده خود عمر حضرتش را طولانى نمود و از نظرها پنهان شد تا در آخرالزمان ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد.

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بما خبر داده اند که: مهدى موعود، زنده و پاینده است تا آنروز که ظاهر گردد و سراسر گیتى را به تصرف درآورده و در آن دادگرى را گسترش دهد و کاخهاى ستم را واژگون سازد (تا خداوند دین اسلام را بر ادیان عالم پیروز گرداند گرچه بر مشرکان ناگوار آید.

بار پروردگارا! در ظهورش شتاب کن و ما را از یاوران و دوستانش قرار بده، و چون امام زمان (عج) در خانه خود از انظار پنهان شد، مسلمانان محل غیبت آن حضرت را در سامراء زیارتگاه خود قرار داده که اکنون آنجا به سرداب غیبت مشهور است.

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up