ظهور و سقوط ستاره‌ها

[ad_1]

با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :

ظهور و سقوط ستاره‌ها

اتفاقاً به دلیل شرایطی که ستاره باید دارای آن باشد، کمتر پیش می‌آید که بازیگران توانا به ستاره بدل شوند (این گفته به معنای آن نیست که چنین چیزی اساساً غیرممکن است، در دنیا ستارگانی بسیار توانا در زمینه بازیگری نیز به چشم می‌خورند اما تعدادشان نسبت به ستارگانی با توانایی‌های پایین و متوسط بسیار کمتر است.)

 اگر بازیگری با ایفای یک نقش بخصوص به صدر اخبار بیاید و مورد توجه عامه مردم قرار بگیرد،  باید الزامات ستاره‌بودن را حفظ کند تا موفق به محکم کردن جایگاهش به عنوان فردی پولساز برای سینما شود، در غیر این‌صورت به سرعت، حتی یک شبه، موقعیتش را از دست خواهد داد.

 اما چه چیزهایی برای حفظ این جایگاه حیاتی است؟ و هر فردی با بدل شدن به ستاره‌-اتفاقی که آرزوی جوانانی بسیار است و انواع عمل‌های زیبایی و صرف پول‌های عجیب و غریب برای راهیابی به عرصه بازیگری در سینمای عامه پسند نشان دهنده آن است- چه چیزی را از دست می‌دهد و چه چیزی را به دست می‌آورد؟

برای یافتن پاسخ، ابتدا باید سراغ این پرسش برویم که ستاره‌ها کیستند؟

 ستاره‌ها همان تصویر جذاب، شاد و خوشبختی هستند که ساخته می‌شوند تا بسیاری را به شبیه خود بودن ترغیب کنند، زندگی‌شان، ازدواج‌شان، فرزندآوری‌شان، ورزش‌شان، علایق‌شان، همه باید در ظاهری تمام و کمال و بی‌نقص ارائه شود. ستاره‌ها تصویر مطلوب و آرمانی مردم از زندگی‌اند. یا به زبان بهتر باید سازنده چنین تصویری باشند.

 تماشاگری که برای دیدن یک ستاره، پول بلیت سینما را پرداخت می‌کند، به قصد دیدن یک انسان معمولی، با نقایص، زشتی‌ها و کاستی‌های انسانیش بلیت نمی‌خرد، او قصد دارد تصویری از خوشبختی تمام و کمال را بر پرده ببیند.

مقصود این نیست که ستاره باید نقش انسانی خوشبخت را در داستان فیلم ایفا کند، او می‌تواند نقش یک آدم مفلوک، بی‌نوا، متکدی یا قاتل را بازی کند اما همواره باید تصویرش به عنوان یک ستاره از پس نقشش سر بر بیاورد.

ظهور و سقوط ستاره‌ها

 تماشاگر در تمام طول داستان باید ستاره را از نقشش تفکیک کند، باید حسرت بخورد که چرا این جوهر استثنایی،  با زیبایی و خوشبختی در حد کمال، که در پس این نقش پنهان شده هنوز در جهان فیلم و بین سایر شخصیت‌های داستان ناشناخته است.

 باید دائم انتظار بکشد که در جهان فیلم نیز مانند جهان بیرون داستان کسی او را کشف کند و او جایگاه واقعیش را بیابد. به همین دلیل است که ستاره‌ها نباید با گریمی ظاهر شوند که چهره و فیزیک آنان را کاملاً دگرگون کند.

 چون در این صورت مهم‌ترین وجه‌شان، یعنی فیزیک و چهره‌ را از دست خواهند داد. اما این تصویر، تنها به آن چه روی پرده می‌بینیم منحصر نمی‌شود، زندگی ستاره‌ها با تصویر روی پرده‌شان گره خورده است و یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های میان آنان و بازیگران دیگر، بازیگران توانایی که ستاره نیستند و حضورشان فروش فیلم را تضمین نمی‌کند، همین است.

 او نباید در زندگی شخصی‌اش انسانی شکست خورده باشد، شکست، جایگاه تمام و کمال او را مخدوش می‌کند.  ممکن است او از فقر و شکست‌های گذشته‌اش بگوید اما تمامی این‌ها باید در جهت تبلیغ موفقیت، خوشبختی و قدرت «اکنون» باشد که ضمیمه تصویر کامل و فعلی اویند. فارغ از اینکه زندگی حقیقی او چیست، او باید وانمود به خوشبختی کند.

البته این تنها شیوه ستاره‌سازی نیست، ستاره‌های دیگری ساخته می‌شوند تا نمایش دهنده آن چیزی باشند که در ظاهر همه از آن پرهیز می‌کنند. آنان باید تجسم تمایلات فرودست و پست بشری باشند، تجسم آلودگی‌ها و زشتی‌هایی که به طور معمول تلاش در پنهان ساختن آن داریم.

این نوع تجسم که تماشاگر را از بند قواعد و مناسبات معمول می‌رهاند زیر مجموعه‌های متنوعی دارد که در این نوشته مجالی برای پرداختن به آن نیست و در این جا صرفاً همان نوع نخستین ستاره‌سازی مد نظر قرار خواهد گرفت.

ظهور و سقوط ستاره‌ها

ستاره چگونه ستاره می‌ماند؟

غیر از صرف انرژی فراوان برای حفظ ظاهر به بهترین شکل، که بی‌تردید مهم‌ترین مشخصه ستاره است، ستاره برای حفظ جایگاهش باید فاصله‌اش را با مردم حفظ کند. این جمله ظاهراً در تقابل با آن چیزی قرار می‌گیرد که دائماً بر زبان ستاره‌ها و طرفدارانشان است و بر وجود نوعی علاقه دو طرفه تأکید می‌کنند.

ستاره اگر دائماً در میان مردم باشد، دست‌نیافتنی جلوه نخواهد کرد، لازم نیست برای تماشای ستاره‌ای که به سادگی قادریم او را در کوچه و بازار و این سو و آن سو ببینیم، پولی بابت بلیت سینما بپردازیم. حضور یک ستاره باید هیجان انگیز و ویژه باشد نه عادی و روزمره.

در دسترس بودن، فاصله میان حقیقت ستاره و تصویر آرمانی او را پر می‌کند و وجوه کاملاً ملموس و انسانی به او می‌بخشد، وجوهی که گرچه انسانی‌اند اما پول ساز نیستند.

این موضوع اما درباره بازیگران قدرتمند و توانای سینما که از قضا ستاره نیستند صدق نمی‌کند چون تماشاگر برخلاف ستاره‌ها که ظاهرشان اولین دلیل ترغیب تماشاگر به خریدن بلیت است، بیش از ظاهر، برای دیدن نقش‌آفرینی یک بازیگر توانا پا به سینما می‌گذارد.

در عین حال ستاره‌ برای ستاره‌ماندن باید از داشتن فردیت و استقلال فکر یا عیان کردن عریان این استقلال بپرهیزد، او چاره‌ای ندارد جز اینکه بازتاب دهنده خواست، عقاید و انتظارات طرفدارانش باشد.

 او که می‌داند «اصلی‌ترین مخاطبانش» متعلق به کدام یک از «اقشار» جامعه‌اند، ناگزیر است که در ابراز احساسات و نظرات خود با آنان همدلی و یگانگی نشان دهد و عمدتاً چیزی را ترغیب کند یا به آن وانمود کند که آنان ترغیبش می‌کنند و از چیزی دوری کند (یا این‌طور وانمود کند) که آنان از آن دوری می‌کنند.

ظهور و سقوط ستاره‌ها

 این نوعی رابطه دو طرفه است، از سوی دیگر ستارگان غالباً به عنوان واسطه‌ای برای انتقال بی‌سر و صدای انتظارات و باورهای مختلف به طرفدارانشان به کار گرفته می‌شوند. اما آنچه آنان منتقل می‌کنند نباید در تضاد و تقابل مستقیم با خواست‌های «آگاهانه» طرفدارانشان و توقعی که آنان از او دارند قرار بگیرد.

برای مثال از آن جایی که آنچه به عنوان زیبایی یا موفقیت تعریف می‌کنیم صرفاً زاده ذهن و نتیجه تبلیغات است، ستارگان بهترین گزینه ترویج یا تغییر آنند.

هیچ شرکت یا برندی برای تبلیغ لباس‌هایش آن را بر تن یک جامعه‌شناس یا ریاضیدان نمی‌پوشاند (مگر اینکه به دلیل حواشی ایجاد شده حول و حوش او، او نیز وجهی ستاره‌گون یافته باشد)، در لیست‌های انتخاباتی مختلف غالباً نام و تصویر ستارگان در کنار کاندیداها به چشم می‌خورد و سیاستمداران به واسطه حضور و تأیید او قصد دارند هوادارانش را از آن خود کنند و نیز به شکلی کمتر آشکار، بسیاری از عقاید سیاسی و ایدئولوژیک از دهان آنان به هوادارانشان منتقل می‌شود.

افول ستاره ‌ها

ستارگان عمری دارند که غالباً وابستگی مستقیمی به ظاهر آنان دارد. با سالخوردگی یا از بین رفتن جذابیت‌های ظاهری ستاره، آهسته آهسته به حاشیه رانده خواهد شد. همانطور که طرفداران یک ستاره با داستان‌سرایی‌ به گسترش نام و محبوبیت او کمک می‌کنند، با آغاز دوره افول او، با تکرار و تأکید بر نقطه ضعف‌های آشکارشده‌اش، به حاشیه راندن او را تسریع می‌کنند.

 آنان مدتها در جست‌و‌جوی آرمان و کمال مطلوب خود در ستاره محبوبشان بودند، در آرزوها و تخیلاتشان خود را به جای او گذاشتند، پول خرج کردند تا شبیه او شوند، لباس‌هایی که او می‌پوشد را به تن کردند و از آرایش او تقلید کردند تا این «من» را به آن جوهر متعالی نزدیک کنند.

اما هرگز نتوانستند حقیقتاً به آن ستاره شبیه شوند، چون آنها تنها  به بخشی از حقیقت او دسترسی دارند، به بخشی که وانمودی از اوست، هم او هست و هم او نیست، به بخشی که  بشدت مزین شده است.

ظهور و سقوط ستاره‌ها

 با شکسته شدن ظاهر یک ستاره این روند معکوس می‌شود، این بار این ستاره است که ناخواسته در حال نزدیک شدن به دیگران و به مردم عادی است. طرفدارانی که کمال مطلوبشان را در او می‌یافتند اکنون می‌بینند که او نیز درست مانند آنها از تبعات سالخوردگی یا بیماری رنج می‌کشد.

اگرچه پیش از این نتوانستند به  او شبیه شوند و در جایگاه او بنشینند اما اکنون اوست که دارد شبیه آنها می‌شود. به همین دلیل است که با همان ولعی که عکس‌های زمان اوج او دست به دست می‌شد نخستین نشانه‌های اضمحلال زیبایی یا عدم موفقیت یا بدبختی او نیز دست به دست می‌شود.

اما این تنها شیوه سقوط ستارگان نیست خصوصاً برای ستارگانی که جدا از به صحنه آمدن در زمان مناسب، از ویژگی‌ها و استعدادهای فردی یا هوشمندی و خلاقیت نیز بهره‌مند بودند. سقوط آنان غالباً از جایی آغاز می‌شود که شروع به «مصرف‌کردن» خودشان می‌کنند. آنان دوره‌ای طلایی در کارنامه خود دارند و ممکن است طرفدارانشان اقشار مختلفی را در بر بگیرند.

 باور موفقیت ابدی، احساس نیاز به تعامل، شنیدن و سنجیدن را آهسته آهسته از آن می‌رباید و امپراتوری کوچکی حول و حوش‌شان شکل می‌گیرد که در آن صرفاً افراد میانمایه حضور می‌یابند، کسانی که دائماً بر یگانگی و یکتایی و موفقیت ابدی‌ ستاره صحه می‌گذارند و در نتیجه آنان را بیش از پیش به خرج کردن از خورجین گذشته وا می‌دارند.

از آن جایی که در این روند اضمحلال، آنان همچنان طرفداران فراوانی دارند، درک یا پذیرش اینکه اقشار طرفدار آنان در حال تغییرند و برخلاف گذشته، بیشتر  قادر به جذب افرادی هستند که کمتر با اندیشه و هنر سر و کار دارند برایشان مقدور نیست چون این امپراتوری کوچک راهی به بیرون از خودش نمی‌جوید. «مصرف کردنِ» خود با استفاده از تداعی‌های گذشته شکل می‌گیرد.

 آنان ویژگی‌هایی دارند، در میمیک، نوع بیان یا هر چیز دیگر که طرفدارانشان آن را می‌پسندند و یادآور روزهای خوش است و اکنون در آثاری ازدست‌رفته سخاوتمندانه آن را خرج می‌کنند. تماشاگر (شاید تماشاگر انبوه) همچنان از این یادآوری لذت می‌برد.

ظهور و سقوط ستاره‌ها

 اما با تکرار دائم، با پُرکاری،  این ویژگی‌ها دیگر یادآور و تداعی کننده  لحظات خوش گذشته برای مخاطب نخواهد بود، بلکه آرام آرام و از جایی به بعد تک‌تک آنها را  به کسالت و ابتذال پیوند خواهد زد.

تغییر کامل شیوه و رویه و دست زدن به تجربیات کاملاً متفاوت برای این ستاره‌ها بسیار دشوار است چون موفقیت مداوم جرأت آزمون و خطا را از آنان گرفته و  از ترس از دست دادن طرفدارانشان جز همان شیوه‌ای که پیش‌تر امتحان خود را پس داده چیزی دیگر را نمی‌آزمایند.

 در حالی‌که دست زدن به تجربه متفاوت یک آغاز تازه است و مانند هر آغازی می‌تواند نتایجی متفاوت در پی داشته باشد و حتی درصورت ناموفق بودن، به معنای حرکت، انتقال  و زندگی است، ادامه شیوه گذشته، چیزی جز مصرف شدن و تمام شدن برای آنان درپی نخواهد داشت.


منبع:
http://www.bartarinha.ir/fa/news/303554/ظهور-و-سقوط-ستاره‌ها

[ad_2]

امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما

مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.

لینک منبع

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up