[ad_1]
با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
نشست های روز گذشته را شاهین امین اداره کرد که در چهار نشست برگزار شده تعداد سوالات مطرح شده از سوی اهالی رسانه بسیار کم بود.
«سینما نیمکت» فیلم پرحاشیه محمد رحمانیان در بخش هنر و تجربه به نمایش درآمد که باوجود عدم حضور کارگردان فیلم روی فرش قرمز اما هنگام نمایش حاضر بود. فیلم که برای علاقهمندان فیلم های خارجی به نوعی خاطرهبازی محسوب میشد، مورد استقبال قرار گرفت. هرچند هنگام نمایش این فیلم بخش قابل توجهی از سالن خالی بود.
دبیر جشنواره هم که بارها از سوی رحمانیان مورد انتقاد قرار گرفته بود پس از پایان فیلم در سالن حضور داشت. فیلم «دختر» که اولین روز نمایش اش را در جشنواره تجربه می کرد دیگر فیلم کاخ جشنواره بود و همین تازه بودن باعث شد مدیران سینمایی برای دیدن این فیلم به برج میلاد بیایند.
پیش از آغاز این فیلم یاد و خاطره یدا… نجفی، صدابردار فقید سینما در متنی که از طرف میرکریمی قرائت شد، گرامی داشته شد.
«خماری» از بخش نگاه نو نیز در روز گذشته به نمایش درآمد که با استقبال خوبی مواجه نشد. «مالاریا» آخرین فیلم به نمایش درآمده در روز هفتم بود که توقع بسیاری از تماشاگران را برآورده نکرد. قرار بود در سانس آخر «یتیم خانه ایران» نمایش داده شود که باوجود حضور ابوالقاسم طالبی کارگردان و علیرام نورایی بازیگر این فیلم در ساعت 30 دقیقه بامداد اعلام شد به دلیل نقض فنی فیلم روی پرده نمیرود. در ادامه حضور پررنگ صحنه های کشیدن سیگار در فیلم های این دوره، همه فیلمهای به نمایش درآمده در روز هفتم حتی مستند «فصل هرس» دارای چنین صحنهای بودند که این در نوع خود رکوردی محسوب می شود. صحنه مرگ هم در یکی از فیلم های روز گذشته دیده شد.
از دیگر نکات فیلم های به نمایش درآمده در روز گذشته حضور پررنگ فرزندان سینماگران در فیلم ها بود بهطوریکه در «دختر» ماهور الوند، فرزند سیروس الوند اولین تجربه بازیگری اش را مقابل دوربین داشت و سارا میرکریمی، فرزند رضا میرکریمی هم نقش کوتاهی را ایفا کرد. در فیلم «مالاریا» هم ساعد سهیلی، فرزند سعید سهیلی نقش اصلی را داشت و در کنار او آذرخش فراهانی، فرزند بهزاد فراهانی حضور داشت که بعد از نمایش فیلم به شدت با ابراز احساسات شقایق فراهانی مواجه شد.
کاخ جشنواره در روز هفتم شاهد نظم بهتری نسبت به روزهای گذشته بود اما همچنان برای ورود به سالن، صف های طولانی از دقایق زیادی قبل از شروع سانس تشکیل می شود.
محسن امیریوسفی، فرهاد اصلانی، علیرضا تابش، عباس رافعی، رضا فیاضی، منیژه حکمت، پرویز شهبازی و مهران غفوریان از جمله چهره های جدید کاخ جشنواره در روز گذشته بودند.
خماری
کارگردان :داریوش غذبانى
داریوش غذبانى امسال با نخستین ساخته اش «خمارى»به تهیه کنندگى منیژه حکمت در بخش نگاه نو حضور دارد.داریوش غذبانی با وجود سالها فعالیت در عرصه فیلم کوتاه تاکنون فیلم بلندى نساخته است تا امسال که «خمارى» را جلوى دوربین برد. نکته جالب اینجاست که غذبانی سابقه بازیگری هم نیز دارد. فیلم «آن سه» ساخته نقی نعمتی از جمله فعالیت های بازیگری غذبانی است. او تا قبل از «خماری» چند تله فیلم نوشته و جلوی دوربین برده است. کاظم سیاحی صدا پیشه «جیگر» در مجموعه «کلاه قرمزی» نقش معتاد این فیلم را بازی میکند.منیژه حکمت تهیهکنندگی این فیلم را برعهده دارد و مهرداد صدیقیان، نادر فلاح، لیلی فرهادپور، سوگل خلیلی و کاظم سیاحی در این فیلم بازی میکنند.
فیلم «خماری» در سکوت خبری جلوی دوربین رفت و فیلم تا آخرین لحظات وضعیت پذیرفته شدنش در بخش «نگاه نو» نامشخص بود اما در آخرین لحظات بخت فیلم داریوش غذبانی باز شد تا این فیلم در بخش نگاه نو جشنواره سی و چهارم پذیرفته شود. اما در مورد این فیلم باید گفت که خماری یکی از بدترینهای جشنواره است. فیلم تکلیفش با خودش روشن نیست. نه داستانی وجود دارد و نه موضوعی و نه شخصیتپردازیای. فیلم همه ویژگیهای لازم را داراست که کاندیدای باسمه ای ترین فیلم جشنواره بشود. علت حضورش در جشنواره جای سوال دارد. چرا در این وقت کم و فشردهای که فیلمها به نمایش در می آیند چنین فیلمی باید وقت مخاطبان را هدر دهد. بنظرم فیلمساز برای هدر دادن پول و وقت تماشاگرش باید از آنها عذرخواهی کند. حیف وقت و سرمایهای که برای ساخت این فیلم صرف شد.
مالاریا
کارگردان :پرویز شهبازی
فیلم سینمایی «مالاریا» ششمین شاخته پرویز شهبازی در بخش مسابقه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این فیلم محصول مشترک ایران و لهستان است. به گفته کیوان مقدم، طراح صحنه این فیلم، «مالاریا» بهترین اثر پرویز شهبازی است. فیلم «دربند» ساخته قبلی پرویز شهبازی سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین فیلمبرداری را از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است مالاریا بدترین فیلمی است که شهبازی ساخته. شاید باورتان نشود که کارگردان «نفس عمیق» چنین فیلمی ساخته.فیلم در واقع پرسه گردیهای توریستی و اگزوتیک دو جوان شهرستانی است که اصلا معلوم نیست که کیستند و یک جوان با معرفت تهرانی. بهنظر میرسد در مالاریا اصلا فیلمنامهای وجود ندارد.نه داستان و سیر منطقی حوادث قابل لمساند و نه آدمها بهخصوص پسر و دختر فراری .این پسری که نقشش را ساعد سهیلی بازی میکند کیست؟ یک عاشق ؟ دختر چرا فرار کرده؟ آذرخش چرا رها میشود؟ یا این دختر عمه که نقشش را آزاده نامداری بازی میکند کیست؟ تنها نقطه مثبت فیلم شاید بازی آذرخش فراهانی باشد.
تمهید استفاده از موبایل صرفنظر از کهنه و قدیمی بودنش بهنظر میرسد از سر ذوقزدگی شهبازی است. بازیگران بهخاطر خلایی که در شخصیتپردازیشان است نمیدانند در جلوی دوربین چه واکنشی بروز دهند مثلا کاملا مشخص است که ساعد سهیلی شخصیتش را نمیشناسد چرا که در فیلمنامه شخصیتش تعریف معینی ندارد .تنها آذرخش است که کمی تکلیفش مشخص است .شهرگردیهای دو شخصیت اصلی برای چیست؟ اصلا چه ربطی به فیلم و موقعیت بحرانیشان دارد.«مالاریا» ظاهرا پایانی ناامید کننده است بر داستانی که شهبازی در «نفس عمیق» شروع کرده. پایانی فراتر از تصور بد.آقای شهبازی شما چرا؟
دختر
کارگردان :رضا میرکریمی
«دختر» فیلم متفاوتی از میرکریمی نیست و در ادامه مسیری است که در فیلم های اخیرش طی کرده.میرکریمی یکی از مصادیق بچهمسلمانهای فیلمساز است که عرفگرا شده و به مضامین عرفی و دغدغههای ذهنی خانوادههای طبقه متوسطی میپردازد.
میرکریمی فیلمساز خانواده است و در این فیلمهم رابطه بین افراد یک خانواده محور داستان است. مشکل اصلی فیلم میرکریمی در عدم شناخت آدمهای اصلیاش است. تکلیف فیلمساز با آنها روشن نیست.در ظاهر فیلمساز موضعش را در نگاه دختر فیلم در سکانس پایانی کافه بیان میکند. در فیلم سهبار سکانس کافه نشان داده میشود و در بار سوم بحثی مطرح میشود و در واکنش عدهای میگویند میخواهند به هر قیمتی از کشور بروند و عدهای میخواهند بمانند اما ستاره در پاسخ آن سکوت میکند.این سکوت درواقع موضع فیلمساز است.شخصیت اصلی فیلم که در فیلمنامه هم از وزن بیشتری برخوردار است پدر فیلم است و بهنظرم مشکل اصلی فیلم هم همین شخصیت پدر است.
او در ابتدا هویتی مذهبی-سنتی دارد آدمی که اساسا درونگرا است در نمایی از فیلم که نقطه عطف فیلم هم می باشد در سانحهای که رخ میدهد واکنشی از خود نشان میدهد که کاملا برونگرا و بیرونی است و مسیر فیلم را عوض میکند. از این به بعد شاهد یک پدر متحول شده و روشنفکری هستیم که بستر تحولش سیر منطقی خود را طی نکرده. همچنین فیلم به لحاظ زمانی بیش از پتانسیل رواییاش کش میآید و خیلی از نماها اضافیاست. مثل نمای خرید عمه و دختر و نمای شوهر مریلا زارعی . روابط عمه با شوهرش و ستاره و همچنین رابطه ستاره با فرهاد توضیح کافی داده نمی شود. مثلا نمیفهمیم که مشکل عمه با شوهرش چیست . در کل به نظرم «دختر» فیلم ناموفق دیگری از میرکریمی است.
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.