با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از گفتگو با ورزشکاران همراه باشید :
جوان بابلی و احساسی تیم ملی والیبال قدرتی زن تیم ملی است که به صورت جدی تمریناتش را به همراه تیم پیکان انجام میدهد و با قاطعیت تمام از صعود تیم ملی والیبال به المپیک ریو صحبت میکند.
با نگاهی به تمرینات او میتوان به این نتیجه رسید که مجتبی با آمادگی بالا به حضور تیم ملی در المپیک ریو با لوزانوی لهستانی میاندیشد.
میرزاجانپور با اعتماد به نفس بالا اعلام میکند که لوزانو به عنوان سرمربی جدید، تیم ملی را به ریو خواهد رساند، «پسر احساسی والیبال ایران» پس از تماس خبرنگار «ایران» برای انجام مصاحبه با رویی باز و با لهجه شیرینش از این موضوع استقبال کرد و با خونسردی به سؤالات ما پاسخ داد. در ادامه گفتوگوی «ایران» را با جوان ارزشمند و تأثیرگذار تیم ملی میخوانیم.
در ابتدا بگو والیبالت را از کجا شروع کردی؟
شهرداری کهنوج، اتکا تهران، دانشگاه آزاد تهران، پرسپولیس تهران، متین ورامین و پیکان تهران تیمهایی بودند که من در آنجا حضور داشتم و بازی کردم، البته والیبال را از زمینهای خاکی بابل شروع کردم و در سال 86 از بابل به شهرداری کهنوج رفتم اما بهترین دوران ورزشیام را از هر نظر در پرسپولیس تجربه کردم و دو سال در این تیم بازی کردم و در آنجا با همسرم (نیلوفر ابراهیمی) آشنا شدم. در خانواده والیبالی بزرگ شدم و علاوه بر خانواده خودم همسرم نیز والیبالیست است و مادر همسرم نیز والیبالیست بود.
پرسپولیس برای تو از نظر آشنایی با همسرت خوب بود یا از نظر فنی در این تیم پیشرفت داشتی؟
سال دوم حضورم در پرسپولیس مصادف بود با آشنایی با همسرم اما از این تیم هم از نظر عاطفی و هم از نظر فنی خاطرات بسیار خوبی دارم.
پیشرفت خوبی در این تیم داشتم و توانستم در این تیم به دو هدف زندگیام برسم که این دو هدف هم از نظر عاطفی بود هم از نظر فنی. طرفدار استقلال هستم اما در تیم پرسپولیس ستاره شدم.
در کل آدم احساسی ای هستی، دوستداری به تو بگویم «پسر احساسی»؟
بله، در کل احساساتی هستم، مردم در هنگام مسابقات من را با چهره درهم میبینند در حالی که این گونه نیست و قلبی مهربان دارم، مردم فکر میکنند که اخلاقم بد است اما زمانی که با من برخورد میکنند نظرشان تغییر میکند، کسانی که برای اولین بار با من برخورد میکنند این موضوع را بارها گفتهاند.
شادی پس از امتیازات نیز تا حدودی نشان میدهد که فرد خشمگینی هستی!
شاید به نظر برسد که خشمگین هستم اما این گونه نیست. در مورد شادی پس از کسب امتیازات هم این گونه نیست که به این موضوع از قبل فکر کرده باشم، بالاخره قدرتیزن هستم و این موضوع باید در شادیهایم احساس شود.
احساسی بودنت در بازیهایت تأثیرگذار هم بوده؟
از نظر من انجام بازی احساسی بعضی مواقع خوب است اما بعضی مواقع چوبش را خورده ام، در سال 90 یعنی همان سال اولی که ولاسکو به ایران آمد و به تیم ملی اضافه شد به همراه تیم کاله مقابل تیم پیکان قرار گرفتم در امتیاز 24 برای زدن سرویس آماده میشدم که همین احساسی بودنم موجب شد تا با هواداران درگیر شوم.
متأسفانه در چند سال اخیر برخی از تماشاگران ذهنیت بدی نسبت به من پیدا کردند و این موضوع در بعضی سالنهای والیبال وجود دارد، البته این موضوع تنها در ایران و سالنهای والیبال کشورمان دیده میشود و در دنیا از این دست اتفاقات وجود ندارد.
دلیل این کار هواداران چیست؟ چرا این موضوع تنها به تو اختصاص دارد و هواداران تنها به تو فحاشی میکنند؟
از نظر فنی میخواهند خرابم کنند البته برای حل این موضوع با مراجعه به روانشناس میخواهم خودم را احیا کنم. یک فرد باید در شرایط سخت بتواند خودش را کنترل کند و سعی میکنم که بتوانم در چنین لحظاتی با خونسردی به کارم ادامه دهم، میخواهم حداقل در شهرم با تمرکز بازی کنم و امیدوارم که این مسائل حاشیهای پایان یابد و بتوانم با حضور هواداران همشهریام بهدور از این مسائل بازی کنم. فکر میکنم با فحاشی و به هم زدن تمرکز من در مسابقات میخواهند من را خراب کنند.
والیبالی بودن خانوادهات بخصوص همسرت تا چه حد شرایط را برای ادامه ورزش حرفهای آسانتر میکند؟
از نظر من یک ورزشکار برای ادامه کارش در ورزش باید با یک ورزشکار ازدواج کند تا شرایط ورزشکار توسط همسرش درک شود.
بارها به همسرم این جمله را گفتهام که زن ورزشکار شدن مرد میخواهد، همراهی با تیمهای ملی و باشگاهی برای برگزاری مسابقات، تورنمنتهای مختلف و حتی اردوها موجب میشود تا بیشترین زمان را در ورزش و همراه تیم بگذرانم.
در 6 ماهی که ازدواج کردم تنها 20 روز همسرم را دیدم، داشتن همسر ورزشکار موجب میشود که درک این مسأله برای طرف مقابل آسانتر شود، همسر من پیش از این بازیکن تیم ملی بوده و شرایط را بخوبی درک میکند.
از چند تیم خارجی و خوب پیشنهاد داشتی، چرا قبول نکردی؟
امسال از تیم چهارم روسیه پیشنهاد داشتم اما به دلیل قرارداد با پیکان نتوانستم به روسیه بروم، سال گذشته هم از تیم فنرباغچه ترکیه پیشنهاد داشتم اما نتوانستم به ترکیه بروم.
با فنرباغچه قرارداد بسته بودم اما سر مبلغ قراردادم با این تیم به مشکل برخوردم و از حضور در این تیم منصرف شدم. آنها فهرست خود را کامل کرده بودند و به نوعی تصمیم گرفتند تا دبه کنند.
بجز والیبال شغل دیگری ندارم و باید تنها از طریق ورزش هزینههای زندگیام را تأمین کنم. از نظر من وقت لژیونر شدنم رسیده است و تا سال آینده امیدوارم این اتفاق بیفتد و بتوانم در یک تیم خوب خارجی بازی کنم و والیبالم را در یک تیم خوب ادامه دهم البته تیمهای ما هم کیفیت خوبی دارند و سطح لیگمان هم نسبت به سالهای گذشته پیشرفت زیادی داشته به این دلیل بازیکنان تیم ملی ترجیح میدهند در لیگ خودمان به والیبالشان ادامه دهند.
حضورت در تیم ملی بزرگسالان در زمان ولاسکو اتفاق افتاد، چگونه توانستی نظر مربی بزرگ و سختگیری همچون ولاسکو را جلب کنی و به تیم بزرگسالان دعوت شوی؟
من پیش از حضورم در بزرگسالان در تیم ملی جوانان حضور داشتم و در یک دوره به همراه ولاسکو به اردویی در ترکیه و قطر رفتیم و در آنجا عملکرد مناسبی داشتم، این موضوع موجب شد تا ولاسکو را مجاب کنم به من اعتماد کند، پس از آن بود که ولاسکو به من گفت که کارت را همین گونه در تیم ملی جوانان ادامه بده، سال آینده تو را به بزرگسالان میآورم.
در سال سهمیه المپیک به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم البته در آن سال زیاد برای تیم ملی بازی نکردم و تنها در چند امتیاز از من استفاده شد، همین چند دقیقه برای من کافی بود تا بتوانم نظر ولاسکو را برای ادامه حضورم در تیم ملی جلب کنم.
رفتن ولاسکو خیلی از هواداران والیبال را ناراحت کرد، این احساس در بین تو و سایر ملی پوشان نیز وجود داشت؟
ولاسکو برای بازیکنان حکم پدر را داشت و واقعاً نقش پررنگی در ترقی و پیشرفت والیبال ایران ایفا کرد، او شناخت خوبی از بازیکنان داشت و از نظر روحی و روانی با بازیکنان کار میکرد.
ولاسکو روانشناس خوبی بود و رفتن او اتفاق خوبی برای والیبال ما نبود اما اهمیت حضور او در تیم ملی را میتوانیم این بدانیم که او توانست به والیبال ما اعتماد به نفس بدهد و آن را جهانی کند. شنیدهام که لوزانو هم روانشناس خوبی است و چنین خصوصیاتی دارد.
تلاش اهالی والیبال برای رسیدن تیم ملی به المپیک ریو چطور است؟ این فعل خواستن در تیم و فدراسیون وجود دارد؟
همه بازیکنان، مسئولان و حتی کارمندان فدراسیون دوست دارند و تلاش میکنند تا تیم ملی به المپیک صعود کند البته این علاقه تنها در میان ما وجود ندارد بلکه تمام مردم علاقه مندند تا تیم ملی والیبال را در ریو ببینند که این نشان دهنده عشق مردم به تیم است، این عشق از طرفی انگیزهمان را برای حضور در المپیک ریو بیشتر میکند.
تیم ما شرایط خوبی دارد و باید به المپیک صعود کنیم و به این هدفمان برسیم، شاید 4 سال بعد بازیکنان کنونی در تیم حضور نداشته باشند و تیم کنونی با این همه امید با تغییرات زیادی روبهرو شود. باید امسال سهمیه المپیک را کسب کنیم چرا که همه تلاش و هدفشان این است که این سهمیه به دست آید و تیم در ریو حضور یابد.
نتایج تیم ملی در مسابقات جام جهانی برای تیم ما رضایتبخش نبود و تیم ملی شرایط سختی در ژاپن داشت. در آنجا چه اتفاقی برای تیم افتاد؟
بازیهای بسیار سختی در ژاپن پشت سر گذاشتیم، 11 بازی پشت هم را در حالی در آنجا برگزار کردیم که شرایط تیم از نظر روحی و روانی به هیچ وجه مناسب نبود.
تیم ما در ژاپن از نظر روحی روانی آمادگی مناسبی نداشت، کواچ از نظر اخلاقی مربی خوبی بود اما به بازیکنان چیزی یاد نداد و تیم ما در زمان او سیستم و برنامه خاصی نداشت، کواچ از نظر فنی چیز خاصی نمیدانست که بخواهد در اختیار بازیکنان قرار دهد.
نبود آمادگی لازم از نظر روحی و روانی و نداشتن برنامه برای رویارویی با بزرگان دنیا از جمله مواردی بود که دست به دست هم داد تا تیم نتواند در ژاپن موفق باشد علاوه بر این، باخت به آرژانتین در مسابقه اول هم برای ما خوشایند نبود و این موضوع روی روحیه بازیکنان تأثیر منفی گذاشت.
ولاسکو با آرژانتین تیم خوبی جمع کرد و خیلی خوب در مقابل ما نتیجه گرفت، البته ما دو بازی بعد را با پیروزی پشت سر گذاشتیم اما در ادامه به این دلایل نتوانستیم خودمان باشیم و نتایج گذشته را تکرار کنیم. باید بگویم توان و تمرکز بازی در تورنمنتهای بالای 25 روز را نداریم چرا که به دلایل احساسی در بازده زمانی بالاتر از نظر روحی و روانی به هم میریزیم.
اما در لیگ جهانی با همین کواچ آرژانتین را بردیم و در ادامه در جایگاه چهارم قرار گرفتیم، این نتیجه را باید به نام کواچ ثبت کنیم یا اینکه چهارمی ایران در لیگ جهانی را باید مدیون ولاسکو باشیم؟
شاید کمتر کسی فکر میکرد ما بتوانیم در دومین سال حضورمان در لیگ جهانی تا این مرحله بالا بیاییم، حتی این موضوع برای خودمان هم غیرقابل باور بود. بچهها به تجربه بسیار خوبی رسیدند که این تجربیات در سالهای آینده کمک زیادی به تیم ملی و بازیکنان خواهد کرد.
حقیقتاً چهارمی لیگ جهانی را باید مدیون ولاسکو باشیم، در آن زمان تنها بازیکنان تلاش میکردند که تیم به پیروزی برسد البته کواچ هم برای برد تلاش میکرد اما به جای اینکه تیم را در شرایط حساس جمع کند بیشتر شرایط را برای بازیکنان سخت میکرد و بازیکن را تحت فشار قرار میداد.
بازیکن در لحظات حساس باید با آرامش و تمرکز بیشتر به کار خود ادامه دهد اما این شرایط در زمان کواچ وجود نداشت و تیم ملی در بیشتر بازیها در لحظات حساس براحتی امتیاز از دست میداد چرا که بازیکنان در آن زمان فشار زیادی تحمل میکردند.
برخیها معتقدند که انتظارات از تیم ملی بالاست و این مورد نیز در نتایج ضعیف تیم ملی در ژاپن تأثیرگذار بود.
بله این موضوع هم در والیبال ما وجود دارد، ما پیش از جام جهانی در مقابل تیمهای خوب برنده بودیم به این دلیل مردم دوست داشتند که همه تیمها را ببریم، ورزش دو رو دارد که یک روی آن باخت و روی دیگر آن برد است.
از نظر من خودمان شرایط را برای خودمان سخت کردیم چرا که ما تیمهای قهرمان جهان و المپیک را در دو سال گذشته شکست داده بودیم و باید هم مردم چنین توقعی از تیمشان داشته باشند که تیم کشورشان بازیهای خود را با پیروزی پشت سر بگذارد.
پس از بازگشتمان از جامجهانی واکنشهای منطقی از مردم دیدم که معمولاً دلیل باختهای تیمملی را سؤال میکردند تا اینکه اعتراضی داشته باشند.
باید به این موضوع اشاره کنم که واقعاً ما در همه کشورها تماشاگر داشتیم و آنها کمک زیادی به موفقیتهای تیم ملی در بازیهای خارج از خانه داشتند، تیم ملی در امریکا 5 هزار هوادار داشت، تعداد زیاد هواداران ایرانی نسبت به امریکای میزبان واقعاً موجب شگفتی بود، ایرانیها در همه جای سالن حضور داشتند و با تشویقهای خود بخوبی به تیم روحیه میدادند.
قطعاً این حمایتهای هواداران در مسابقات بعدی تیم ملی در بازیهای خارج از خانه ادامه خواهد داشت و موجب دلگرمی مان خواهد شد.
بعد از نتایج ضعیف تیم ملی در ژاپن اکثر کارشناسان اقتدار نداشتن کواچ را عامل ناکامی تیم ملی در ژاپن دانستند، آیا این اقتدار در کواچ وجود نداشت؟
از نظر من صحبت در خصوص ضعفها و ایرادات مربی سابق صحیح نیست. بهتر بود همین کارشناسان در آن زمان نه برای کمک به کواچ بلکه برای کمک به تیم ملی او را کنار میکشیدند و ضعفهایش را به او گوشزد میکردند. کواچ مربی احساسی بود و نمیتوانست خودش را کنترل کند او با بازیکنان رفیق بود که این کارش اشتباه بود و همین رفاقتش موجب شد تا تیم این گونه از دستش برود.
البته در آن زمان گفته شد که سعید معروف هم روی تصمیمات کواچ تأثیر زیادی داشته.
من چیزی در این خصوص نشنیدهام که سعید بخواهد در کار کواچ دخالتی داشته باشد.
در ژاپن کواچ به خندیدنت معترض شد و گفته شد که در آن زمان در رختکن با او درگیر شدی، این موضوع صحت داشت؟
یکی از بازیکنان تکیه کلامی داشت و در آن لحظه آن تکیه کلام را به کار برد و این موضوع موجب شد تا نتوانم خودم را کنترل کنم و به آن حرفش بخندم در هنگامی که کواچ به سمت من آمد باز هم نتوانستم خودم را کنترل کنم و به خندیدنم ادامه دادم به این دلیل او معترض شد، او در آن لحظه به من گفت که چرا میخندی؟ تیم عقب است با وجود این تو میخندی؟ این موضوع همانجا تمام شد و پس از آن هیچ درگیری ای با کواچ در رختکن نداشتم.
دوران اوجت در زمان ولاسکو بود یا کواچ؟ البته در دوران ولاسکو زیاد بازی نکردی اما اوج حضورت در تیم ملی در دوران کواچ بود؟
بله، دوران آمادگی و اوجم را در دوران مربیگری کواچ گذراندم البته عملکردم در آن زمان موجب شد تا کواچ هم به من اعتماد و از من استفاده کند که از نظرمن بخوبی از اعتماد او استفاده کردم و بازیهای خوبی به نمایش گذاشتم.
کواچ بازیکنان آماده و بهترینها را به زمین میفرستاد و این گونه نبود که به خاطر رفاقت با فلان بازیکن بخواهد بیشتر از او استفاده کند. در دوران ولاسکو زیاد بازی نکردم من بیشترین بازی هایم را در دوران کواچ انجام دادم و بهترین دورانم در تیم ملی هم در زمان حضور این مربی بود.
ولاسکو مربی مقتدری بود و دیسیپلین بالایی داشت، موضوعی که در لوزانو نیز دیده میشود، به نظر میرسد تیم ملی با مربیان بزرگ با دیسیپلین بالا موفقتر خواهد بود موضوعی که در کواچ دیده نشد.
لوزانو همانند ولاسکو هم دیسیپلین و هم رزومه خوبی دارد و همین دو موضوع موجب شد تا این مربی عملکرد درخشانی در دنیای والیبال داشته باشد.
رزومه لوزانو در حد تومار است و براساس آن میتوان گفت که فدراسیون دست روی مربی خوبی گذاشته البته شناخت زیادی از لوزانو ندارم اما این را میدانم که او مربی بزرگ و روانشناس قهاری است.
سیچلو را میشناسم، او جزو یکی از بهترین مربیان است از نظر من زوج لوزانو و سیچلو یک زوج رؤیایی برای تیم ملی والیبال خواهد بود.
پس با وجود این به نظر میرسد که تیم ملی میتواند با ترکیب لوزانو و سیچلو در کادر فنی به دوران اوجش بازگردد.
زوج این دو، زوج خوبی است اما صحبت در خصوص موفقیت با لوزانو زود است و با صراحت نمیتوان در خصوص این موضوع صحبت کرد، باید او را در تیم ببینیم و بعد از چند بازی در خصوص آیندهاش با تیم ملی صحبت کنیم.
لیگ ما اوایل اسفندماه تمام میشود و سیچلو قرار است بزودی به ایران بیاید و قراردادش را با فدراسیون نهایی کند و پس از آن نیز لوزانو به کشور میآید تا تیم را آماده کند، البته لوزانو زمان زیادی برای حضور در تمرینات ندارد اما شنیدهام که او خیلی خوب تیم ملی و بازیکنان را میشناسد.
لوزانو نه تنها از والیبال ایران بلکه اشراف خوبی بر والیبال دنیا دارد از همه مهمتر او مورد تأیید ولاسکو است.
لیگ امسال را چطور میبینی؟
لیگ بسیار سخت است، معمولاً کشورها با رسیدن به المپیک از نظر زمانی طوری برنامهریزی میکنند که تداخلی در روند آمادهسازی تیم ملی و برنامههای لیگ شان به وجود نیاید اما شرایط در ایران این گونه نیست.
برنامهریزی لیگ امسال بسیار سنگینتر از سالهای گذشته است و برعکس کشورهای دیگر فشارها روی بازیکنان ملی در سال المپیک بیشتر شده است.
ما هر هفته بازی داریم و این موضوع موجب میشود تا از نظر بدنی وضعیت خوبی نداشته باشیم، خود من حدود 4 کیلو وزن کم کردم و بچههای دیگر همچنین وضعیتی دارند، به دلیل فاصله نزدیک بازیهای ملی و باشگاهی زمانی برای ریکاوری نداریم و همین موضوع موجب شد تا اکنون از نظر بدنی در وضعیت نه چندان خوب قرار بگیریم.
امسال شرایط قهرمانی در لیگ نسبت به سال گذشته بسیار سختتر است و در فینال 5 بازی برگزار میشود و تیمی که بتواند 3 بار پیروز شود قهرمان لیگ خواهد شد در شرایطی که این وضعیت سال گذشته وجود نداشت و قهرمانی در لیگ آسانتر بود.
جام باشگاههای جهان برای پیکان چطور بود؟ نماینده آرژانتین را برده بودیم اما در ردهبندی به این تیم باختیم، چه اتفاقی افتاد؟
در بازی ردهبندی جلو بودیم اما بدشانسی یقهمان را گرفت و به این تیم باختیم. یک بار پیکان در جایگاه سومی جهان ایستاده بود و هدفمان این بود تا مجدداً این مقام تکرار شود اما با وجود اینکه از این تیم جلو بودیم بازی از دستمان در رفت و در جایگاه چهارمی قرار گرفتیم. پیکان پرافتخارترین تیم ایران است و همیشه شرایط خوبی در جام باشگاههای جهان دارد.