با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
خلاصه داستان:
ناصر ( رضا عطاران ) و همسرش ( یکتا ناصر ) به مدت یک هفته به کشور برزیل سفر می کنند اما در آنجا یک دختر برزیلی ناصر را با فردی به نام سالوادور اشتباه می گیرد و…
کارگردان :
منوچهر هادی : متولد سال 1351 در تهران می باشد. وی در اولین سالهای حضورش در سینما به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و تدارکات فعالیت می کرد اما در سال 1385 با ساخت اولین فیلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فیلمسازی شد. آخرین ساخته هادی در سینما فیلم « قرنطینه » بود که در سال 1386 اکران شده بود.
درباره فیلم « من سالوادور نیستم » :
پس از محمدرضا گلزار که در یک دهه ی گذاشته توانسته بود به خوبی گیشه را تحت تاثیر قرار دهد و بازیگر پولسازی لقب بگیرد، حال چند سالی است که این عنوان نصیب رضا عطاران شده که با حضورش در یک فیلم بتواند ضمینه ساز فروش میلیاردی اثر را فراهم نماید. عطاران که یک کمدین مسلط است و به خوبی می داند که چطور باید مخاطبش را به خنده وا دارد، اصلی ترین دلیل ساخت « من سالوادور نیستم » می باشد. اما ایا فیلم به غیر از رضا عطارانی که حضورش در مقابل دوربین در هر شرایطی برای مخاطب جذاب است، حرف دیگری دارد ؟ پاسخ خیر است.
فیلم قبلی رضا عطاران به نام « گینس » یکی از بدترین کمدی های سال بود و حالا « من سالوادور نیستم » به اکران درآمده که این یکی هم حرفی برای گفتن ندارد و تنها ویژگی که می تواند گهگاهی لبخند را به لبان مخاطب بیاورد، طنز کلامی عطاران است که در سالهای گذشته مکررا شاهد تکرار آن بوده ایم و حالا در « من سالوادور نیستم » این حجم از شوخی های تکراری به میزان بیشتری مورد استفاده قرار گرفته اند.
« من سالوادور نیستم » به واقع فیلمنامه ای ندارد و به نظر نمی رسد که نویسنده زمان چندانی هم برای نگارش آن صرف کرده باشد. فیلمنامه ای آکنده از ایرادات پایه ای که کارگردانی بدتر منوچهر هادی آن را تکمیل کرده است. به عنوان مثال در بخشی از فیلم شاهد هستیم که شخصیت ناصر نزد یک غیر ایرانی از کلمه داعش استفاده می کند و قصد دارد اعلام نماید که او داعش نیست و مرد هم که زبان او را نمی فهمد، تنها کلمه داعش را متوجه می شود و واکنش نشان می دهد! این در حالی است که در غرب داعش با عنوان ISIS شناخته می شود و تقریبا هیچکس کلمه داعش را در آن حوالی نشنیده است! در صحنه عجیب دیگر، زمانی که دو پسر لات برای دختر برزیلی مزاحمت ایجاد می کنند و ناصر پس از درگیری، آنان را از محوطه دور می کند، تماشای این دو جوان که در حال خارج شدن از کادر دوربین دیگر نشانی از قدم زدن به سبک لات ها را ندارند، این سوال را پیش روی مخاطب قرار می دهد که آیا فیلم، کارگردانی هم داشته که نماهای گرفته شده را بازبینی نماید؟
فارغ از گاف های متعدد « من سالوادور نیستم » که تعداد آنها اصلا هم کم نیست، شخصیت پردازی نیز مفهومی گم شده در فیلم می باشد که ابدا توجهی به آن نشده. پسرک عاشق پیشه داستان که قرار است مفهوم عشق را بیان نماید، اصلا و ابدا حتی به چنین واژه ای نزدیک هم نمی شود. از آن طرف، بازیگر زن غیر ایرانی هم که بازی بسیار بدی دارد و گهگاهی به افراد پشت صحنه خیره می شود، هرگز تبدیل به شخصیت نمی گردد تا بتواند به عنوان بازیگر مکمل تاثیرگذار باشد. در واقع بطور خلاصه می توان گفت که شخصیت قابل درکی در « من سالوادور نیستم » وجود ندارد و سازندگان تنها به هر بهانه ای که امکانش وجود داشته، نسبت به ایجاد موقعیت های کمیک بی ربط اقدام کرده اند و از این بابت نیز مطمئن بوده اند که عطاران به خوبی خواهد توانست از عهده همگی آنها برآید.
انتقال محل فیلمبرداری به برزیل هم از جمله تصمیمات عجیبی بوده که کارکرد مشخصی در داستان نداشته است. تاکید سازندگان بر زنان برزیلی که به دفعات در جریان فیلم گفته می شود، بهرحال قرار بوده یک پارادوکس با شخصیت ناصر که فردی مذهبی است پیدا کند اما در اجرا به دلیل محدودیت های مشخص، تاکیدی بر فیلمبرداری در برزیل انجام نشده و حتی می شد دوربین فیلم را به کیش برد و در آنجا تصویربرداری را انجام داد. « من سالوادور نیستم » ابدا کاری به برزیل و ادمهایش ندارد و چنانچه هر کشور دیگری هم جایگزین محل فیلمبرداری می شد، خللی در روایت داستان بوجود نمی آمد.
رضا عطاران که به نظر می رسد فیلم براساس شخصیت و بازی او به رشته نگارش درآمده، بازی قابل توجهی در « من سالوادور نیستم » ارائه نداده و به شدت تکراری است. عطاران موقعیت کمدی را می شناسد و نحوه بیان کلماتش هر مخاطبی را به خنده وا می دارد اما متاسفانه کیفیت پایین شوخی های « من سالوادور نیستم » حتی روی بازی او نیز تاثیر گذار بوده و در لحظاتی، وی از عطاران فیلم « گینس » نیز عقب تر است.
« من سالوادور نیستم » یک کمدی سخیف و بی ارزش است که فیلمنامه و کارگردانی مشخصی ندارد و به راحتی با حذف عطاران حتی می شد آن را لایق اکران در سینما نیز ندانست. بامزگی ذاتی عطاران در اینجا به کمک سازندگان فیلم آمده تا ایرادات پرشمار فیلمنامه و کارگردانی را بپوشاند. به نظر می رسد که حضور عطاران در سینما کماکان می تواند به فروش آثار منجر گردد. اما باید منتظر ماند و دید که آیا حضور ارزشمند وی در سینما، قرار است به حضور در چنین آثاری منوط گردد یا اینکه وی خواهد توانست خود را از منجلاب تکرار و کلیشه و ابتذال خارج نماید.
منتقد : میثم کریمی
سایت ” مووی مگ “
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی گلثمین آرزوی بهترینها را برای شما دارد.