گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)

با مجله اینترنتی گلثمین در یک مطلب تازه از گفتگو با هنرمندان همراه باشید :

سالنامه اعتماد – ساسان آقایی: خودش یک نقض غرض است؛ کسی که اگر تلویزیون نبود و فضای کمی بازتر سال های پیش از 88 در صدا و سیما، می توانست یک مهندس موفق شود که زندگی خصوصی آرامی دارد و مبل به هیجانش را با سفرهای خارجی زیاد، دیدن جاهای عجیب و غریب، پریدن با چتر، بانجی جامپینگ و خلبانی و… درمان می کند اما چند وقت پیش از آنکه تصمیم بگیرد مهندس شود.

 


مغلوب شهرام جزایری نشدم

فصل پایانی: دید در شب

برای پایان گفت و گو برگردیم به دلیل این گفت و گو که برنامه «دید در شب» است. به قصد مردم آزاری برنامه را ساخته اید دیگر…

(با خنده) مهمان هایی که من دعوت می کنم، کاملا فضای برنامه را می دانند. شاید به جز پنج نفر اول که تلاش کردم توجیه شان کنم. به ویژه آقای کفاشیان را، من به انتقادها علیه کفاشیان کاری ندارم، اینکه ایشان رییس فدراسیون خوبی است یا بدی اما بینی و بین الله ایشان اینجا آمدند و گفتند که سجاده می خواهند برای اینکه نمازشان را بخوانند. نمازشان را که خواندند، پرسیدند: رشیدپور ماجرا چیست؟ گفتم: یک گفت و گو است.

گفت: برای تلویزیون؟ گفتم: نه، برای اینترنت است. گفت: چه شکلی است؟ گفتم: خیلی تند است. خندید و گفت: هرچی تندتر، بهتر! گفتم: خیلی تند است ها! گفت: باشه و انصافا آمدند و نشستند بدون  اینکه خم به ابرو بیاروند. همه حرف ها را زدند و رفتند. یک ثانیه اش را هم نگفتند که سانسور کنید، همان را پخش کردیم. در مورد سه، چهار نفر نخست باید هی توضیح می دادم که چه خبر است ولی از اکبر عبدی به این سمت، دیگر مخطاب فهمید که ماجرا چیست. جالب است الان جریان معکوس شده. شاید هفته ای چهار، پنج تا تماس دارم از آدم های خیلی معتبر که آنها دوست دارند در برنامه بیایند.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


حالا اسم یکی، دوتای شان را به مخاطبان ما بگویید.
نه، خوب نیست. به خودتان Off the Record می گویم.

از سانسورهایی که تا الان داشتید، نمی خواهید چیزی بگویید؟

هیچ کدام از برنامه های من در «دید در شب» سانسور نشده، یک فریمش هم سانسور نشده جز برنامه آقای جوانفکر که آن را کامل پخش نکردم، گفتم در موقعیتی که بتوانم، برنامه را کاملا بدون سانسور بتوانم پخش کنم، پخش می کنم. دوم اینکه گفت و گو با آیت الله شجونی نزدیک به سه ساعت و نیم بود، دو نسخه داریم، اصلی و خلاصه شده که نسخه خلاصه شده نه سانسور شده را منتشر کردیم.

پس خیلی وقت گفت و گوهای تان به معجزه تدوین ربطی ندارد؟

هیچی. گفت و گوها آن کات است. دقیقا آنچه ضبط می شود، همان هم در اینترنت پخش می شود.

خودتان فکر می کنید با کی خیلی بد در گفت و گوهای تان تا کردید؟

با هیچ کس. همه گفت و گوهایم را دوست دارم و از همه شان هم دفاع می کنم.

سحر قریشی را به یک شکلی نابود نکردی؟

شما یک بمبی را یک جایی می اندازید، به قول شما نابود می شود. تقصیر بمب نیست که، بمب قرار بوده نابود کند. آنجا را باید محکم می ساختند که نابود نمی شد.

بعد از شما گله نکرد؟

سحر قریشی یکی از دوستان خیلی خیلی خوب من است و برخلاف تصور مخاطب و افکار عمومی، بسیار خدمت خودش و خانواده اش ارادت دارم. دوست هم هستیم و هنوز رابطه مان با قدرت بیشتری ادامه دارد و قصد و غرض این بنود که به قول شما سحر قریشی نابود شود. من فکر می کنم پیش از این ماجرا هم کسی به این دلیل که سحر قریشی آمانو را می شناسد، نمی رفت فیلمش را ببیند.

ولی انتظار داشت فورد کاپولا را بشناسد.

البته اگر نشناسد هم چیزی از فروش فیلمش کم نمی کند ولی خیلی از معادله ها را در حوزه فرهنگی شفاف می کند. بنابراین من فکر نمی کنم آسیبی به جهت کاری به سحر رسیده باشد، فبها که مشهورتر هم شد و پیشنهادهای بهتری هم به او خواهدشد.

هدف تان این بود که نشان دهید سوپراستارهای سینما حتما آدم های فرهنگی و باسوادی نیستند؟

«این کیه که قد آینه/ عکسش رو زدند به دیوار/ قدر شبیه من نیست/ نه خدایا منم انگار/ اگه این منم که ما را/ چه ابن همه اشاره/ با کی اشتباه گرفتید/ من نه مهم نه ستاره…» فکر می کنم تمام هدف در این دو بیت هست.

شهرام جزایری شما را در گفت و گویش مغلوب کرد آقای رشیدپور؟

شهرام جزایری مرا مغلوب کرد؟! شهرام جزایری که سهل است، شهرام جزایری با کل خاندانش هم در گفت و گو نمی تواند مرا مغلوب کند. البته با رعایت قواعد رسانه، عرصه کشتی گرفتن و مچ انداختن نیست. رسانه، عرصه برد و باخت نیست.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


استفاده از فرزندش به عنوان یک کاراکتر در گفت و گو به نظرتان اخلاقی بود.
اصرار بیش از حد خود آقای جزایری بود. این را نخستین بار است که دارم مقابل دوربین شما می گویم. آقای جزایری به شدت از ابتدای گفت و گو خواهش می کرد که بچه اش جلوی دوربین بیاید و اتفاقا درخواست شدید آقای جزایری بود که از فرزندشان بپرسیم که «مدالت را بابا خریده یا خودت به دست آوردی؟»

پس به نظر می رسد که شهرام جزایری گفت و گو را طراحی کرده بود برای شما؟

نه، آقای جزایری و نه هیچ کس دیگری نمی تواند گفت و گوی من را طراحی کند. ما درهر برنامه ای یک سورپرایز این جوری داریم؛ در برنامه شقایق فراهانی، پسرش را آوردم. محمود شهریاری راجع به دخترش حرف زد. شهرام جزایری هم از این زاویه که در برنامه های دیگرمان چنین اتفاق هایی افتاده بود، مخالفتی نکردم و گفت: «باشه، پسرت جلوی دوربین بیاید» اما آمدنش جلوی دوربین و حرف های از پیش تعیین شده را خیلی سلیس بیان کردن و فیگور گرفتن شهرام جزایری بازی خودش بود و دوست داشت این اتفاق بیفتد.

این را به مخاطب القا نکرد که شما در تله شهرام جزایری افتادید؟

چه تله ای؟

تله ای که شما را در جایگاه یک قاضی نشاند در مقابل یک کاراکتر کودک معصوم که استفاده از آن از نظر مدیوم های رسانه ای، نمی گویم خوب یا بد اما شاید خیلی مرسوم نیست و بعد هم جوابی که فرزندش داد؛ به تقریب شما را در گفت و گو خلع سلاح کرد.

اولا که استفاده از فرزند یک آدم در مدیوم رسانه کار درستی نیست را قبول ندارم…

من گفتم مرسوم نیست…

اتفاقا خیلی مرسوم است. ما یان همه فرزند شهید می آوریم و صحبت می کنیم و می گوییم که پدرت شهید شده. این همه فرزندان اعتیاد را در تلویزیون می آوریم و می گوییم بابات معتاد بوده، زندگی ات چه شکلی شده، با فرزند طلاق هم صحبت می کنیم. کی می گوید مرسوم نیست؟ خیلی هم مرسوم است.

به جلد اخیر رزونامه سان شما را اشاره می دهم. عکس یک بچه 6، 7 ساله که سربند و لباس داعش را دارد، منتشر کردند و مورد حمله روزنامه نگاران جدی انگلستان قرار گرفت. به این دلیل که یک جور استفاده ابزاری از آن بچه شده بود.

استفاده و سوءاستفاده، USE و ABUSE با یکدیگر متفاوتند. شهرام جزایری خودش را فرزندش Abuse کرد ولی منظور ما Use بود. کمااینکه از فرزند شقایق فراهانی هم استفاده کردیم. از فرزند محمود شهریاری هم استفاده کردیم. اتفاقا شاید خود آقای جزایری از فرزندش و احساس عاطفه پدر و فرزندی در مقابل میلیون ها بیننده سوءاستفاده کرد که نباید این کار را می کرد…

میلیون ها یا ده ها هزار…

نخیر، میلیون ها و فکر می کنم براساس برآورد خبرگزاری مهر در مورد سحر قریشی تخمین 8.5 میلیون بیننده را زده بودند.

ولی در سایت آپارات رقم ویزیت خیلی پایین تر از این چیزی است که می گویید.

خب، شما به عنوان خبرنگار باید تیزهوش باشید. برنامه ای که منتشر می کنیم، در ساعت سوم، بیش از 180 تا سرور منتشر می کنند. از یوتیوب، تماشا، جهان تیوب، کافه سینما و… همه برنامه را با فرمت های مختلف روی سرورشان می گذارند. آن عددی که آنجا وجود دارد، تعداد دانلود است و نه تعداد ویزیت و دوم انحصارا از تارنمای خودمان است. یعنی برنامه سحر قریشی تنها از سرور آپارات، 380 هزار با آخرین بار که من دیدم، دانلود شده.

مفهومش این است که شما می گویید برنامه سحر قریشی برابر با برنامه90 دوشنبه حتی بیشتر مخاطب دارد؟

شما تعداد مخاطبان 90 دوشنبه را می دانید؟

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


بین 10 تا 20 میلیون بسته به برنامه براساس تخمین هایی که زده شده است.
این عرض من نیست. مقاله ای بود که درباره برنامه سحر قریشی در مهر یا ایسنا زده بودند. پیش بینی 8.5 میلیون نفر بیننده با ضرایبی کرده بودند که دور از ذهن نیست و ما خودمان هم فکر کردیم و  دیدیم که همین اتفاق می افتد. چون وقتی از سرور خودمان آنقدر هست، از 150 تا سرور دیگر چقدر دانلود می شود و آیا هر دانلود را فقط یک نفر می بیند یا خیلی ها در ال سی دی خانه شان می گذارند و خانوادگی می بینند. آیا برای دیگران بلوتوث می کنند یا نمی کنند. اینها را جمع و تفریق کنید به همان عددها می رسید. حالا اصلا بگو هشت نفر، کاری ندارم. عرضم این است که من سوءاستفاده نکردم، شاید خود آقای جزایری این کار را کرد.

امیر تتلو گفت و گوی ساده ای بود؟

آره، ساده بود.

به چه دلیل؟

به سه دلیل؛ 1- اینکه سوژه خیلی زیاد بود برای حرف زدن. 2- امیر تتلو خیلی راحت جواب می داد. یعنی اصلا سیاستی در پاسخ دادن نداشت  و هرچه بود را داشت می گفت. 3- اینکه مخاطب رزرو شده داشت. یعنی همین که امیر تتلو بود، خیلی ها می دیدند. دربرخی از گفت و گوها تو باید آنقدر گفت و گو را جذاب انجام دهی که حتما بیننده به خاطر این جذابیت ها ببیند. خب امیر تتلو خودش یک جذابیتی در برنامه بود و مخاطب رزرو شده داشت.

رضا رشیدپور به جز یکی، دو تا از چهره هایی که انتخاب کرده، آن هم به دلیل کریدیت شان، کریدیت مثبت یا منفی رسانه ای که خودشان دارند، گزینه های ساده ای را به برنامه «دید درشب» آورده، گزینه هایی که بتواند بر آنها تسلط داشته باشد.

نه!

حرف من را نقض می کنید…

شما فکر می کنید به چالش کشیدن آقای غرضی کار راحتی است؟

دست کم در این یک مورد، ما در روزنامه خیلی بهترش را گفت و گو کرده ایم!

با آقای غرضی؟

بله.

به نظرم برنامه آقای غرضی یکی از بهترین برنامه های ما است. احتمالا گفت و گوی روزنامه شما اگر بهتر بوده، آفرین! اگر هم که نبوده، نفی کننده عرض من نیست. چالش کردن با دکتر صادق خرازی یا حرف زدن با مصطفی کواکبیان، یا چالش با دکتر علی مطهری که هنوز پخش اش نکرده ایم، کجای اینها گفت و گوهای ساده ای هستند؟

به نظرتان گفت و گوهای سختی اند؟

صددرصد گفت و گوهای سختی اند.

پس سوژه ساده انتخاب نمی کنید؟ مانند سحر قریشی، مثل امیر تتلو، اکبر عبدی ووو… کسانی که به این تریبون و به این حرف زدن نیاز دارند و شما آسان می توانید از آنها حرف بکشید!

ببینید! قربان شکل ماه تان، ما اینجا حزب نیستیم که دنبال سیاست بازی و چینش سیاسی باشیم. اما اینجا تریبونیم.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


اما دنبال توجه به این گفت و گو نشان دادن رضا رشیدپور به مخاطب به عنوان کسی که یک مصاحبه گر حرفه ای و برنامه ساز خوب هست که هستید؟
خب، چه عیبی دارد که باشم؟ اصلا ذات رسانه همین است.

عیبی که ندارد اما من می گویم کمتر سراغ سوژه سخت می روید.

نخیر، به این دلیلی که شما می فرمایید نیست. اگر منظورت این است که ماداریم برنامه می سازیم که مردم ببینند، خب اگر غیر از این انجام بدهیم، احمقیم. برنامه می سازیم که ببینند. به همین دلیل همه ابزارهای لازم را به کار می بریم که ببینند. مهمان جذاب باشد، گفت و گو داغ باشد، تدوینش خوب باشد، دکورش خوب باشد.

خب همه اینها را انجام می دهیم که مردم ببینند اما اینکه تریبنونی باشد که اگر کسی می خواهد حرفی بزند بیاید و بزند، کاملا درست است. خب همین است. اصلا ذات رسانه همین است. بله، من یک تریبونی درست کردم که خیلی خوشحالم که از کمیسیون فلان مجلس به من زنگ می زنند که فلانی بیاید در برنامه شما و حرف بزند. بعد من هم نمی خواهم بگویم صدا و سیما با این همه شبکه تلویزیونی در اختیار شماست، شما چرا می گویید بیایند در «دید درشب» حرف بزنند؟ دلیلش این است که «دید درشب» یک تریبون موثر است.

چرا تریبون موثر است؟ آپارات که سال هاست هست، سال هاست این همه گفت و گو در این مملکت انجام می شود. یک گفت و گو می شود «دید در شب» خیلی بی انصافی است که بیاییم و بگوییم که نه، چون مهمان ها این شکلی بوده، دید در شب دارد دیده می شود که تمام مهارت های ساخت یک برنامه هاردتاک در آن رعایت می شود وگرنه قبل و بعدش، هم بوده و هم خواهدبود.

سالار عقیلی مهمان تان بود. در شبکه «من و تو» هم او را دیدید؟ حس تان چه بود؟

دیدمش، بله. شاخ درآوردم.

من دیدم  که چندین بار شما از من و تو تعریف کردید به عنوان یک شبکه ای که استانداردهای برنامه سازی را رعایت می کند.

بله استانداردها را رعایت می کند. چندین بار نه، یک بار بود، چون یک مدیری گفته بود؛ شبکه خبیث «من و تو»، من عرض کردم که «شبکه «من و تو» الزاما خبیث نیست، احتمالا زرنگ است…» و زرنگی در حوزه رسانه یعنی برنامه خوش ساخت و برنامه باکیفیت. خب بپذیریم که دارند خوب می سازند. چه ایرادی دارد؟ ما هم بلدیم که بسازیم.

بی بی سی چی؟ شبکه خبیثی است؟

آره. من بی بی سی را خبیث می دانم.

صدای آمریکا را چگونه؟

شبکه علافی است که اصلا نمی دانم بالاخره چه کار می خواهد بکند.

و رادیو فردا؟

گوش نکردم رادیو فردا را، مخاطب رادیو فردا نیستم.

از اینکه همکار سابق تان «فرشید منافی» آنجاست ناراحتید یا خوشحال؟

نه خوشحالم و نه ناراحت. تشخیص داده که برود آنجا دیگر.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


فرشید منافی چقدر توانمند بود؟
فرشید منافی در نسل گویندگان آن زمان، جزو گویندگان خوش صدا بود.

تنها خوش صدا بود؟!

برای گوینده چیز دیگری نیاز نیست. ایشان گوینده رادیو و گوینده خوش صدایی هم در رادیو بود.

رضا رشیدپور ممکن است یک روزی دید در شب هایی را در خارج از کشور اجرا کند؟

صد البته ممکن است که در خارج از کشور هم «دید در شب» اجرا کنم اما اگر منظورتان این است که مهاجرت کند و برود؟ نه، من تا جایی که ممکن است حتما در کشور می مانم و تا الان هم احساس نکردم که همه درها به رویم بسته است. برخی از آدم ها شرایط سازند و برخی شرایط پذیر. من در زندگی ام یاد گرفتم که شرایط ساز باشم و هنوز هم می توانم این شرایط را بسازم. اگر زمانی خدای ناکرده اتفاقی افتاد که دیدم دیگر نمی توانم شرایط بسازم شاید آن وقت لازم شود از ایران بروم.

تا الان به آن اتفاقی که سبب بشود بروی، فکر کرده اید؟

بله.

چه اتفاقی بوده؟

بسته شدن درها. آن وقتی که نتوانم هیچ کاری بکنم. من یک کنشگر فرهنگی ام. یک کنشگر رسانه ای ام. وقتی تمام راه های رسانه ای را روی من ببندند، طبیعی است که دیگر نتوانم…

اگر در سال 92 روحانی به جلیلی می باخت، شما تلاش می کردی که مانند همیشه با سخت جدید آداپته شوید یا فکر می کردید که درها بسته می شود؟

(با مکث) نمی خواهم پیش قضاوت و پیش داوری کنم اما هرگز، هرگز دلم نی خواست که جز آقای روحانی هیچ کس دیگری از آن هشت نفر رییس جمهور شوند.

و اگر «من و تو» به شما یک پیشنهاد خوب برای ساخت یک برنامه خوب بدهد را می پذیرید، با توجه به اینکه این شبکه ممکن است مخاطب شما را خیلی بیشتر کند از این چیزی که داری.

الان من در داخل ایران هستم و به رعایت قوانین کشورم موظفم و احترام هم می می گذارم و هیچ نیازی به پیشنهاد شبکه «من و تو» و هیچ شبکه دیگری هم ندارم. چون به اندازه کافی در کشور خودم، امکانات برای کار کردن من هست. فعلا در این شرایط دارم به سر می برم اگر شرایط عوض شود، آن وقت به آن فکر می کنم اما در شرایط فعلی نه «من و تو» نه «یورونیوز»، به هیچ شبکه ای نیازی ندارم که به من پیشنهاد همکاری دهد.

آیا آپارات فیلتر شود، شما یک پیامی دریافت می کنید که به منزل بسته شدن درهاست؟

به دلیل برنامه من فیلتر شود؟

به هر دلیلی که ممکن شود!

به هر دلیلی که نه! به هر دلیلی که آپارات فیلتر شود، یک سامانه دیگر بالاخواهد آمد. اینترنت به این دلیل آمده است که انحصار را بشکند و دلیلی هم نمی بینم که آپارات فیلتر شود. به دلیل اینکه در چارچوب قوانین و موازین دارد کار می کند و با مجوزهای لازم.

نامه اخیر مدیرش را خوانده ای که از فشارهایی گفته است.

ببینید! این چالش ها طبیعی و گریزناپذیر است. ما تا تولد فضای جدید، طبیعتا دردهای زایمان درایم و این دردهای زایمان را کاملا طبیعی می دانم.

رضا رشیدپور با نت فیلیکس، شبکه مشهور آمریکایی که به تازگی قرار شده در ایران نیز کپی رایتش را قرار دهد، ممکن است همکاری کند؟

اطلاعات کافی در مورد پرسشی که می فرمایید، ندارم و نمی توانم اظهارنظر کنم. اما اگر در چارجوب قوانین کشورمان بخواهید فعالیت کند و منعی وجود نداشته باشد، من هم بتوانم کاری کنم، حتما می کنم.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


گفته اید بزرگ ترین آرزوی تان تاسیس یک شبکه خصوصی تلویزیونی است. آن شبکه ای که تاسیس کنید، چه ویژگی ها و مشخصه هایی خواهدداشت؟
پربیننده ترین شبکه تلویزیونی ایران خواهدبود.

بیشتر از «من و تو»؟

آن که ایران ینست.

در ژانر داخل ایران.

در ژانر ایران، بی تردید جزو رقیب های خیلی سرسخت من و تو می تواند باشد.

و چه کسانی را به خدمت خواهیدگرفت از همکاران سابق تان؟

خیلی نمی توانم جواب دقیقی بدهم ولی آدم جذاب در حوزه رسانه ما کم نداریم. حتما برای محمود شهریاری شک وی شبانه کوتاه خیلی خوب در نظر می گیرم…

با رقص یا بدون رقص…

(خنده) محمود شهریاری شومن است و اگر فضای بازی در اختیارش باشد، می تواند خیلی جذاب عمل کند. احتمالا برای آپارات اصلا یک برنامه با حضور محمود شهریاری تولید بکنم. از محمود شهریاری درست استفاده نکردیم. محمود را سر جایش قرار دهیم، به شدت می تواند جذب کند.

فرزاد حسنی جزو تیمت هست؟

من خیلی دوست دارم فرزاد حسنی یک مقدار از فضای صدا و سیما بیرون بیاید و رسانه را تجربه کند. منتها فرزاد به شدت علاقه مند به این است که روی آنتن صدا و سیما دیده شود و به تصمیمش هم احترام می گذارم.

شاید خودش را از شما بزرگ تر می داند؟

خب بزرگ تر هم هست! 9 ماه بزرگ تر از من است.

و آزاده نامداری؟

آزاده نامداری را چه کار کنم؟

از او برای کار دعوت می کنید؟

هر کسی که طرح جذابی داشته باشد، حتما دعوتش می کنم.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


فکر می کنید چه کسی را نتوانید در «دید در شب» روی صندلی بنشانید؟
خیلی ها!

از جمله؟ مهم ترین ها را بگویید.

آقای روحانی.

دیگر کوچک تر از روحانی نبود که آرزو داشته باشید اینجا باشد و نمی توانید دعوتش کنید؟

(با مکث) در حوزه هنری یا سیاسی، چی؟

در حوزه سیاسی؟

در حوزه سیاسی، نه هر کسی را که بخواهم دعوت کنم، بی شک می توانم و آنقدر استدلال دارم که مجاب شان کنم، حضور داشته باشند.

شخصیت تاریخی ای که مسحور و شگفت زده تان کرده، کیست؟

مسحورم کرده؟ شخصیت تاریخی؟ باز سیاسی منظورتان است؟

می تواند اجتماعی هم باشد اما کسی که در وضعیت ایران تاثیرگذار بوده باشد.

وضعیت ایران؟! خب جوابش را که بدهم، جواب قابل چاپ نیست.

بگو شاید ما چاپش کردیم؟

نه. نمی خواهم… شخصیت تاریخی؟

اینقدر شخصیت خط قرمزی است که نمی توانید حتی نامش را بگویید.

نه، رضاشاه همیشه برای من آدم عجیبی بوده در تاریخ ایران.

و پسرش؟

پسرش را کاری ندارم؛ «گیرم پدرت بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل» اما طبیعتا رضاشاه جزو شخصیت های عجیب تاریخ ایران است به دلیل های مختلف.

عجیب بودشن برای شما مهم است یا به قول زیباکلام خدماتی که به ایران کرده؟

طبیعتا بخشی از خدماتی که در دوران تحول ایران از فضای سنتی به فضای نیمه مدرن انجام داده. نمی شود تاریخ را انکار کرد و قابل انکار هم نیست. البته در کنار آن خدمات، قطعا اشتباه هایی هم داشته. من تاییدی، سلبی یا ایجابی در موردشان حرف نمی زنم. شما می گویید شخصیت عجیب، می گویم به نظر من رضاشاه شخصیت عجیبی است.

نیمه پنهان کیهان را می خوانید؟

مگر هنوز منتشر می شود؟

به شکل های گوناگون، کتاب هایش هم هست؟

کتاب هایش را خوانده ام.

در دید در شب دوست نداشتید نیمه پنهان آدم ها را فاش کنید؟

فاش کلمه قشنگی نیست. اصلا من جزو دسته ای از آدم های رسانه ای هستنم که کرامت انسانی را در کارم لحاظ می کنم. آن نقدی هم که در گفت و گوی سردار رادان داشتم، از زاویه همین کرامت انسانی بود. به همین دلیل هم از کلمه فاش خوشم نمی آید، شاید فاش گویی جزو خصلت های غیرانسانی رسانه باشد.

گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (3)


نوری که بربخش تهی ذهن سحر قریشی تاباندید، بخشی از نیمه پنهانی که کشفش کردید، نبود؟
آهان. اینجا ما یک اختلاف بنیادین داریم. ما با پیش فرض اینکه نیمه ذهن کسی خالی است، نور نمی تابانیم. ما نور می تابانیم، بیننده ببیند که آیا خلای است یا خالی نیست؟ ما قضاوت نمی کنیم، ما رسالت مان پرتاب نور است و تمام قضاوت و نتیجه گیری به عهده بیننده است.

اگر نوری به نیمه پنهان یا خالی ذهن تان بتابانم، چی در آن پیدا می کنم؟

انبوهی از ندانسته ها، دنیای از رازهایی که به آن نرسیدم. سواد بسیار زیادی که نیاز دارم و ندارمش. بسیاری از نادانسته ها.

مصداقش را هم بگو. مصداق آنی که فکر می کنی یک مدل راز درونی شده ای است که تا به امروز نگفتی و شاید دوست داشته باشی الان بگویی!

راز درونی؟ پرسشت را واضح تر بگو.

یکی از مصداق های که در آن نیمه پنهان ذهن تان، مانند رویا یا راز باقی مانده. چیزی که تا الان درباره رضا رشیدپور نمی دانستیم و از گفتنش ابا داشت.

(مکث طولانی) به رویم نمی آورم ولی از خیلی از قضاوت های عجیب مردم ناراحت می شوم و نمی دانم که چرا اصلا به اینجا رسیدیم؟ یک نمونه اش این است: یک عکسی با لباس خلبانی در اینستاگرامم گذاشته بودم که یک کامنتی مرا خیلی تکان داد؛ طرف زیرش نوشته بود که «تو [فلان] خوردی خلبانی». بعد من مانده بودم که الان من چه باید بگویم؟ بگویم آیا من غلط نکردم و خلبانم؟ آیا من غلط کردم و خلبانم؟ آیا غلط کردم و خلبان نیستم؟ آیا غلط نکردم و خلبان نیستم؟ یعنی کمپوزیسیون این نوع داوری که تبدیل به ژانر زندگی نسل جدید ما شده، برایم وحشتناک است. یعنی یک زمانی اگر بخواهم فرار کنم نه از مرز بلکه از این قضاوت ها فرار می کنم.

پس ضدضربه نیستی؟

نه، اصلا. بسیار روحیه حساسی دارم. بسیار این نوع قضاوت ها رویم تاثیر می گذارد و بر آنچه ته دلم هست هم. من خیلی مردم را دوست دارم، حتی مخالفین فکری، سیاسی، اجتماعی و رسانه ای خودم را هم. به راستی جواد یحیوی را مُشهد بالله از ته قلبم دوست دارم و وقتی این حرف های توخالی را در مورد من زد، دلم می سوزد. نه برای خودم، برای جواد یحیوی که چرا نمی دانست در قلب من جای خیلی مناسب، پاک و انسانی ای دارد. چرا این رفتار را می کند؟ این تضادها و کنتراست ها آزرده ام می کند. و یک بخشی از انرژی من صرف حل کردن این تضادهای افکار عمومی و داوری های نارسش می شود.

به عنوان سومین پرسش آخرم که دیگر آخری است نقطه شکست رضا رشیدپور، آنجایی که به آن ضربه بزنند، فرو می ریزد، کجاست؟ کشف اش کردید؟

آره. بگویند که دروغ می گویی.

لینک منبع

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up