معرق در معنای کلام اصولاً هر چیز رگه دار را گویند ولی مفهوم آن بخصوص در این هنر، ایجاد نقش ها و طرح های زیبایی است که از دور بری و تلفیق چوب های رنگی روی زمینه ای از چوب یا پلی استر سیاه شکل می گیرد.
مواد و مصالح معرق شامل انواع چوب نظیر(شمشاد، نارنج، عناب، عقاقیا و …)، انواع عاج، مواد چسبنده، مواد محافظ و جلا دهنده، کمان اراه، چکش، میخ و … می باشد.
در حال حاضر، از این هنر علاوه بر ساخت تابلوهای دیوار کوب، برای تزئین رویه میز، پشتی صندلی، رحل قرآن، جعبه های قاشق و چنگال، درهای مقابر ائمه اطهار، منازل مسکونی و … نیز استفاده شده و می شود. این هنر ارزنده هم اینک در تهران، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان، قزوین، کردستان و سایر نقاط کشور رواج دارد.
یکی از شاخه های منبت است در تزئین قاب ها و سایر وسایل تجملی کاربرد دارد و معمولاً بر روی چوب های گوناگون، عاج و استخوان انجام می شود. مشبک هر چیز در هم آمیخته شده و در هم آمده، هر چیز شبکه مانند پنجره شده و در هم داخل گشته، شبکه دار، به شکل شبکه خانه خانه، جسمی که دارای سوراخ های بسیار باشد.
وسایل کار برای هنر مشبک عبارتند از: کمانه، اره، تخته یا فلز، مته، چکش، سمباده، چسب چوب، چسب کاغذی، انبر دست و میز. مراحل انجام مشبک شامل طراحی، معرق کاری و موزاییک، درودگری، رنگ کاری و رویه کوبی و آماده سازی نهایی کار، طراحی و خطاطی.
سفال (Pottery) به بدنه های ساخته شده از خاک رس که اصطلاحاً «ارتن ور» نامیده شده، گفته می شود که این نوع تولید می تواند بدون لعاب یا با لعاب عرضه گردد. لغت سرامیک نیز مشتق از کلمه «کراموس» (Keramos) یونانی است که به معنی لوله ای از گل پخته می باشد ولی امروزه به بدنه های ساخته شده از خاکهایی نظیر «استون ور» (Stone Ware) و یا خاک چینی که خود ترکیبی از کائولین، کوارتز و سیلیس است، گفته می شود که این نوع نیز می تواند بدون لعاب یا با لعاب تولید و عرضه شود.
تعریف جدید و علمی که در دنیای صنعتی امروز نیز قابل قبول می باشد تعریفی است که در سال 1920 جامعه سرامیک آمریکا مطرح نموده است: سرامیک عبارت است از تمام محصولات غیر فلزی معدنی که برای به عمل آوردن آن به صورت یک محصول قابل استفاده، احتیاج به درجه حرارت بالاتر از 600 درجه سانتیگراد را دارد. این تعریف نه تنها شامل محصولاتی می گردد که ماده اولیه آنها خاک و یا سیلیکاتها هستند بلکه سایر محصولات از قبیل اکسیدهای فلزی و کربن ها را نیز در بر می گیرد.
سرامیکها از لحاظ ساخت دارای انواعی هستند که به شرح زیر قابل تقسیم اند:
1- ارتن ور (Earthan Ware)
2- استون ور (Stone Ware)
3- چینی (china)
4- پرسلین (Porcelain)
5- سرامیک های خاص (Special Ceramics)
یکی از ویژگی های فعال ایران، از دورترین زمانها تا امروز لایه سیلیکاتی نازکی است با نام «لعاب» که سطح داخلی و خارجی فرآورده های دست ساز را با ضخامتی اندک می پوشاند و باعث ظرافت و زیبایی محصول و عدم نفوذ آب در آن می شود.
کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر معماری تزئینی در تمامی سرزمین های اسلامی است و در ایران
زمینه های مساعدی برای استفاده از این عنصر معماری وجود دارد. نخستین آجر لعابدار 2500 سال پیش در شوش ساخته شد و سرباز ایرانی با زره و زوبین، غرق در لعابی رنگین در صحنه تاریخ هنر نمایان شد.
به دلیل وفور خاک رس(ماده اصلی تشکیل دهنده آجر) و دسترسی به مواد اولیه تشکیل دهنده لعاب، همچون معادن سلیس و اکسیدهای فلزی در نقاط مختلف ایران و نیز مقاوم بودن لعاب در برابر آب و آفات طبیعی، آن را به گزینه برتر معماری و تزئینات اسلامی در ایران مبدل کرده بود.
کاشی با لطافت و شفافیت خود، ماده را شرافت معنا می بخشد و می تواند در نهایت به مدد نقش و خط و رنگ عرفان نهفته در تفکر اسلامی و دینی را از مسطوره و پرده پنهان ماده خارج سازد و در منظر نگاه و فهم و دریافت بشری قرار دهد و نیز معراج انسان را از ساخت زمین به ساحت آسمان میسر سازد.
1- دستبافتهای سنتی: به دو گروه بافته های داری و غیر داری تقسیم می گردد.
الف- بافته های داری: محصولاتی که به کمک دارهای افقی یا عمودی مستقر در زمین در زمان بافت، تولید می شود، بافته های داری محسوب می گردند. مثل: قالی، گلیم، رویه پشتی و بعضی از انواع زیلو.
ب- بافته های غیر داری: که به دو گروه نساجی سنتی و بافتنی تقسیم می شوند.
ب – 1- نساجی سنتی: فرآورده هایی که با کمک دستگاههای بافندگی دو وردی، چهار وردی، شش وردی، هشت وردی و ژاکارد دستی تولید می گردد، دستبافی محسوب می شود. نظیر جاجیم، ترمه، زری، شال و انواع پارچه های پنبه ای ، پشمی و کرکی. از جمله ویژگیهای خصوصیات این رشته از صنایع دستی این است که اولاً کلیه مراحل سه گانه بافندگی با حرکات دست و پا انجام می شود، ثانیاً امکان استفاده از پودهای رنگی به میزان نامحدود نشانگر حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید است.
2- رودوزی های سنتی
3- چاپهای سنتی
4- سفال و سرامیک و کاشی
5- شیشه گری
6- فرآورده های پوست و چرم
– ساخت محصولات چرمی
– نقاشی روی چرم
– سوخت روی چرم
– معرق چرم و …
7- مینا کاری
8- ساخت محصولات فلزی و آلیاژ که شامل مسگری – قلمزنی روی فلز- چلنگری- دواتگری- ملیله سازی- نقره و طلا- چاقوسازی- مشبک فلز- علامت سازی و …. می باشد.
9- ساخت محصولات چوبی که شامل منبت و کنده کاری روی چوب- معرق چوب- خاتم- خراطی- سازهای سنتی- حجم سازی- گره چینی- مشبک- حصیر بافی- مروار بافی- بامبو بافی و …. می باشد.
10- مصنوعات سنگی شامل تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی – سنگ تراشی- خراطی سنگ- فیروزه کوبی- معرق- مشبک و مرصع سنگ.
11- نمد مالی
12- خط و کتابت که شامل رشته های خوشنویسی، تذهیب، نگارگری، طراحی سنتی، نقاشی لاکی، پاپیه ماشه، صحافی سنتی، جلد سازی، کاغذ دستی و … می باشد.
هنر آراستن سطح اشیاء به صورتی شبیه موزائیک با مثلث های کوچک چوبی، استخوانی یا فلزی است که طرح های گوناگون آن همواره به صورت اشکال منظم هندسی می باشد و این اشکال با قرار گرفتن مثلث های کوچک در کنار یکدیگر، نقش بندی می شوند.
مواد اولیه خاتم سازی عبارتند از انواع چوب آزاد- نارنج- شمشاد (فوفل، آبنوس و …) انواع استخوان شتر و اسب و همچنین عاج، صدف، انواع مفتول های مسی و برنجی و آلومینیومی.
آئینه، درب خاتم، ساعت دیواری، سرویس رومیزی، رحل، صندوق قرآن و … از جمله وسایلی هستند که با خاتم تزئین می شوند.
اصفهان و شیراز دو شهر مهم تولید خاتم های بسیار زیبا می باشند ولی امروزه خاتم سازی در تهران و گلپایگان نیز رواج دارد.
برخی از طرح های خاتم عبارتند از طرح حاشیه جو سیمی، طرح حاشیه شمسه دار، طرح حاشیه لوزی، طرح حاشیه چوبی، طرح حاشیه برگی، طرح طاقی بیست، طرح تو گلو سبز، طرح پره واروی شمسه دار، طرح عالم زر شش گلی، ابری دو دوری، طرح پره واروی بغل شش سیمی، طرح ناودانی، طرح هشت و چهار ترنج
مرور آثار، علائم، نوشته ها و کتیبه های دوران گذشته تاریخ ایران و نقوشی که در آثار باستانی دیده می شود نشان دهنده این است که ایرانیان قدیم از چرم برای کفش و افزارهای جنبی و لوازم دیگر استفاده می کردند. اهمیت تولیدات چرمی در بین صنایع دستی تا حدودی مربوط به ساختمان فیزیکی آن می باشد، زیرا چرم ماده ای است که در طی جریان دباغی می توان آن را مانند مخمل، نرم کرد و یا با حرارت شدید فرمهای گوناگون به آن داد. با توجه به سوابق تاریخی موجود تا سالهای معاصر اثری از نقاشی روی چرم به شیوه ی امروزی دیده نمی شود، شاید به این دلیل که چرم خیلی زود فاسد می شود و به همین دلیل نیز آثاری از گذشته باقی نمانده است. تنها آثار باقیمانده از آن زمان به صورت نقاشی حکاکی، مهرکوبی، منبت کاری و … بر روی جلد کتب مختلف می باشد که در مصر نوشته شده است، گویا حقیقت چنین است که ایرانیان پس از غلبه بر حبشیان در حدود سال 570 میلادی در راه توسعه تجارت چرم و دباغی بسیار کوشیده اند.
مراحل آماده سازی چرم شامل خیساندن یا مرحله شستشو در حوضچه های مخصوص، مرحله مو زدایی یا آهک زنی، مرحله آهک زدایی یا آهک بری، مرحله لش زدایی یا لش گیری، تمیز کردن رخ پوست، مرحله آنزیم دادن، دباغی کردن، آبگیری، تراش، ورقه کردن، جور کردن و قلمزنی روی چرم می باشد.
چرم به دلیل قابلیت و خصوصیات آن با تکنیک های متعددی کار می شود از جمله:
1- قالب گیری
2- بافت و دوخت
3- حکاکی روی چرم
4- نقاشی روی چرم
5- سوخت و معرق چوب
6- گلدوزی روی چرم
7- باتیک روی چرم
در گذشته از تکنیک قالب گیری برای ساختن نمونه هائی از اشیاء چرمی مانند باروت دان و روغن دان و چاروق استفاده می شد. برای ساخت آنها از قالب های چوبی استفاده می کردند و با توجه به خاصیت شکل پذیری چرم، طراحی و اجرا می گردید. امروزه نیز می توان با استفاده از این تکنیک نمونه های کاربردی – تزئینی جدیدی را تولید نمود. بهترین چرم برای قالب گیری چرمی از پوست گاو و با دباغی گیاهی و چرم ناحیه شانه و شکم می باشد زیرا این نواحی از قابلیت کشش خوبی برخوردارند.
– دوخت و بافت: جهت اتصال قطعات و نیز تزئین آنها از دوخت استفاده می شود که به گونه های مختلفی انجام می گیرد. غالباً برای دوخت از نوارهای باریکی از خود چرم بریده شده، استفاده می گردد.
– حکاکی روی چرم از نظر اصول کار و تکنیک، تشابه زیادی به قلمزنی روی فلز دارد. این تکنیک شاید در خارج از کشور رواج بیشتری داشته باشد اما سابقه تاریخی آن بر روی جلدهای ایرانی هر چند با موتیف های محدودتر، کاملاً مشهود است. برجستگی ها و فرورفتگی های منقوش روی چرم به وسیله قلم های فولادی بر روی آن حک می شود.
– از ابتدای قرن چهارم تا قرن نهم و دهم فصل نوینی در هنر کتاب سازی گشوده شد و چند نوع جلد تزئینی ابداع گردید که اهم آنها جلدهای سوخت یا (سوخته) و معرق بوده است. در روش ساخت جلد سوخت نقوش گل و مرغ یا تصاویر حیوانات را با طلا و نقره می پوشانند و نقوش را بصورت برجسته با همان رنگ اصلی چرم بیرون می آورند.
– در هنر معرق چرم، هنرمندان با حوصله و دقت چرم را بصورت رشته های باریک و ظریفی بریده و روی متن که از پارچه یا کاغذ الوان بوده را با آنها می آراستند. به مرور زمان انواع دیگری از جلدها، متداول گردید که از لحاظ شیوه ی هنری و استحکام هم ردیف جلدهای سوخت یا معرق نبود، ولی زیبا و دلربا می نمود مانند جلدهای جلد ضربی و روغنی.
– هنر نقاشی با چرم در تهران از رواج خاصی برخوردار است. همچنین در مشهد و همدان نیز فعالیت هایی صورت می گیرد. در تهران کارگاههای متعددی به هنر نقاشی می پردازند و افزون بر انواع تابلوهای چرمی ، محصولات دیگری نظیر انواع آینه چرمی، جا کلیدی ، کیف دستی، کمربند و … را به شیوه زیبایی تولید و عرضه می نمایند. در ابتدا طرح های مینیاتوری استفاده می شد، رفته رفته تصاویر بصورت مینیاتورهای مدرن(تصویر ) و نقوش گل و گیاه (مناظر) و طرح های مدرن بر روی چرم نقاشی شد.
در استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، هرمزگان، بوشهر، کرمان، یزد، فارس، مازندران، گیلان و تهران حصیر بافی، در خوزستان و خراسان و آذربایجان شرقی سبد بافی، در گیلان مروار بافی، در آذربایجان شرقی ترکه بافی و چم بافی و در ایلام، کرمانشاه، لرستان چیغ بافی رایج است.
حصیرهای ساخت شمال طرح های هندسی دارند. حصیر نه تنها به عنوان زیر انداز، بلکه همراه با تیرهای چوبی بعنوان پوشش سقف خانه ها نیز به کار می رورد مانند بلوچ ها که خانه خود را به شکل سبدهایی غول آسا به نام “کپر” می سازند.
انواع مواد اولیه حصیر بافی:
مواد اولیه مورد مصرف حصیر بافان نقاط مختلف ایران به نسبت تنوع محیط جغرافیایی کشور مختلف و بیشتر عبارت است از: برگ درخت خرما (پیش) (پرک) (داز)، ساقه های نی باتلاقی مناطق گرمسیری خوزستان، ساقه های نی باتلاقی مناطق سرد سیر اطراف دریاچه زریوار نزدیک مریوان، ساقه های نی باتلاقی مرداب های انزلی(لی یا لیغ)، ساقه های گندم در استان های زنجان و آذربایجان، ساقه های نی خودروی دریاچه هامون در نزدیکی زابل، ترکه بید در استان های تهران و مازندران و روستاهای مراغه و ساقه های نی خودروی اطراف جویهای آب (نی باغی).
ابزار و وسایل مورد استفاده در حصیر بافی بسیار محدود بوده و از تعداد ابزار ساده و ابتدائی نظیر داس، انواع کارد، سوهان، درفش، قیچی، سوزن و … تجاوز نمی کند و آنچه بیشتر محصولات حصیری را شکل می بخشد مهارت و ذوق دست اندرکاران است
از دیرباز انسان فلز را می شناسد، و بدلیل ماهیت ماندگاری فلز آثار زیادی از گذشتگان به دست ما رسیده که هر یک کتابی است گویا، از فرهنگ و هنر دوره ای که به آن تعلق دارد: برنزهای لرستان، جواهرات سکاها، ریتون های هخامنشی، نقره های ساسانی و آل بویه، فولادهای سلجوقی، مس های صفوی و بسیاری دیگر.
کارهای مفرغی عصر صفویه از بهترین کارهای جهان به شمار می رود. فولاد در دست هنرمندان عصر صفوی مانند قلم نقاش مطیع و انعطاف پذیر و لطیف شده بود. نقش بر فولاد آنچنان زیباست که با قلم نیز بهتر از آن نمی توان ایجاد کرد. نمونه های این ظروف در موزه ایران باستان تهران موجود است.
بیشتر فرآورده های فلزی که ظرف یک قرن اخیر در ایران ساخته شده اند بدون تزئین هستند و عنصر اصلی زیبائی آنها همان شکل آنهاست ولی آلات مسی که ارزش نمایشی بیشتر داشته اند معمولاً مورد توجه صنعتگران و هنرمندانی چون قلمزنی و کنده کار و گاه نیز برجسته کار قرار گرفته اند.
دامنه هنر فلزکاری در ایران بسیار وسیع است از جمله می توان از هنر مشبک کاری نام برد که وسایلی از قبیل فانوس آباژورهای پر نقش و نگار مسی و برنجی، بخوردان، گلدان و پوشش بطری را شامل می شود. مواد اولیه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج شامل: مس، برنج و آلیاژهایی از این دو است.
زنجان از معدود نقاطی است که چاقوسازی به گونه ای گسترده در آن رواج دارد و چیزی که در بدو ورود به زنجان توجه هر تازه واردی را به خوب جلب می کند کارگاههای متعدد چاقوسازی است که در آنها گروهی از استادکاران با تحمل مشقتی فراوان در کنار کوره های آتش به کار اشتغال دارند و حاصل زحمتشان به صورت انواع چاقو، کارد آشپزخانه، کارد شکاری، گزلیک، قند شکن، قیچی و … بازار مصرف داخلی را کاملاً اشباع می کند.
یکی از زیباترین هنرهای فلزکاری است که در زنجان و بدست هنرمندان زنجانی خلق می شود و یکی از برجسته ترین صنایع فلزی ایران است که بدلیل ظرافت هایی که در آن به کار می رود ، تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می گردد. قدیمی ترین اشیاء ملیله ایران به روایت اکثر محققان به سالهای 550 تا 330 پیش از میلاد مسیح متعلق است. در سالهای نزدیک به جنگ جهانی دوم گروهی به صرافت احیاء هنرهای دستی افتاده بودند، جمعی از هنرمندان ملیله ساز زنجانی به اصفهان و تهران رفتند و به ساخت زیورآلاتی به وسیله طلا و با بهره گیری از اسلوب فنی ملیله کاری پرداختند که حاصل کارشان، مخصوصاً «گوی» های کوچک زرینی که تولید می کردند، یکی از برجسته ترین فرآورده های بازار زرگران این دو شهر بودند. در حال حاضر نیز ملیله کاری در شهرهای تهران، زنجان و اصفهان رواج دارد که فرآورده های تولیدی هنرمندان اصفهان دارای جنبه ای تجملی و تشریفاتی است، ملیله کاران تهرانی بیشتر در امر ساخت جواهرات به فعالیت اشتغال دارند و زنجان تنها شهری است که مصنوعات مصرفی ملیله در آن تولید می شود.
نقره مصرفی در ملیله سازی دارای عیار 100 است، ولی برای ساختن دسته یا پایه ظروف که می بایست دارای استحکام بیشتری باشد معمولاً نقره با عیار پایین تر را مورد استفاده قرار می دهند و از مواد دیگری مانند موم طبیعی، تیزاب، جوهر و گوگرد (اسید سولفوریک) و زاج سفید نیز به عنوان مواد مصرفی بهره می گیرند
میناکاری هنر درخشان آتش و خاک است با رنگ های پخته و درخشان که سابقه آن به سالها پیش از میلاد می رسد و ظهور آن بر روی فلز در طول سده ششم تا چهارم پیش از میلاد و پس از 500 سال پیش از میلاد مشاهده می شود.
هنر مینا کاری در ایران بیش از نقاط دیگر تجلی داشته است و یکی از نمونه های قدیمی آن را از عهد صفویه شاردن جهانگرد فرانسوی متذکر شده است که قطعه مینایی از کارهای اصفهان بوده مشتمل بر طرحی از پرندگان و حیوانات بر زمینه گل و بوته به رنگ آبی کم رنگ، سبز، زرد و قرمز.
هنر مینا کاری را می توان یکی از اختراعات خلاقه بشر دانست اصول هنر میناکاری که آن را «مینیاتور بر روی آتش» نیز نام نهاده اند بر پایه تزئین فلزات بویژه فلزهای قیمتی نظیر طلا و نقره و همچنین فلز مس با رنگ های مینایی قرار دارد و این رنگ های مینایی عبارت از اکسیدهای فلزی است که با مواد شیشه ای مخلوط می شود و پس از قراردادن بر روی فلز در کوره پخته می شوند. رنگ ها با میزان درجه حرارت و طول زمان حرارت ارتباط دارند.
مینا که طبعاً شفاف است شفافیت بیشتر خود را از اکسید قلع بدست می آورد و ترکیبات آن از زمانهای قدیم تا به امروزه ثابت و بدون تغییر مانده است.
مواد اولیه مورد مصرف در بدنه مینا:
از فلزاتی مانند مس، طلا، نقره، ورشو و برنج که در واقع زیر ساخت را تشکیل می دهند استفاده می شود حتی در بعضی موارد نیز میناکاری روی کاشی، سرامیک و شیشه انجام می شده ولی امروز بیشتر از فلز مس به خاطر حالت چکش خواری آن برای میناکاری استفاده می کنند.
مواد اولیه مورد مصرف در لعاب مینا از سلیس، کربنات سدیم، پتاسیم، آهک، قلع و … استفاده می شود.
انواع میناکاری شامل 1- مینا در زمینه برجسته 2- مینای خانه بندی یا حجره ای 3- مینای نقاشی می باشد.
ایران سرزمین سنگ است و منابع سرشاری از انواع سنگها دارد، همچون مرمر و سنگ گندمی و سنگ سیاه به کار رفته در تخت جمشید و یشم یزدی و سنگ سماق و سنگ آهکی و سنگ میکا. به رغم این فروانی، سنگ در معماری و هنر ایران، پایگاه فرعی داشته است. شاید شکل پذیری گل سفال، با ذوق ایرانی سازگارتر در می آید.
امروزه دو مرکز اصلی سنگتراشی، مشهد و قم هستند. در مشهد سنگ نرم، ترکیبی است از تالک و میکا چون صیقل بخورد، سایه ای سبز رنگ بر آن می افتد. برای کارهای ظریف تر، سنگ سبز کرمان را وارد می کنند ولی این سنگی گران تر است و سختی اش بر هزینه کار به روی آن می افزاید. از سنگ مشهدی برای ساختن ظرفهای تزئینی حکاکی شده مخصوص سوغات مسافران داخلی استفاده می کنند.
در قم، مرمر را در هنری که نشانه ادامه آشکار سنت ظروف مرمری بین النهرین و شوش و تپه حصار است، بکار می برند. مانند ظرفها و افزارهای سنگی مشهدی، در این مورد هم شکلها و هم روش ساخت، محافظه کارانه است. سنگ ترازوهای اردکی شکل را در حدود سه هزار سال پیش از میلاد در شوش می شناختند و تا پیش از جنگ جهانی دوم در قم حکاکی می کردند و می فروختند.
سنگتراشان علاوه بر انواع سنگ از مواد دیگری نظیر گچ، چسب سنگ، رنگ و پویش نیز در جریان تولید محصولات استفاده می نمایند و آلات و ابزار متداول در کارگاههای سنگتراشی معمولاً بسیار ساده بوده و شامل چرخ سنگتراشی ، الماسه، پرگار، قلم آهنی، سوهان، اره و … می گردد.
محصولات سنگی قم که سفید رنگ می باشد شامل: شمعدان، گلدان، سینی، کاسه، بشقاب، پایه آباژور، زیر سیگاری، شکلات خوری، مجسمه و … در طرحها و اندازه های گوناگون است و محصولات سنگی مشهد از نظر کیفیت به سه دسته می توان تقسیم نمود:
1- فرآورده های سنگ سیاه مشهد که عبارتست از: کاسه، بشقاب، شکلات خوری، گلدان، لیوان و … که بیشتر به صورت منقوش بوده و اغلب به طرح های گل، کاروان و … مزین است.
2- فرآورده های سنگی مصرفی که شامل دیزی، هاون و … است.
3- اشیایی که از سنگ سبز کرمان و مرمر ساخته می شود. این موضوعات بیشتر تزیین بوده و گرانقیمت می باشد و انواع متداول آن شامل زیر سیگاری، قلم دان، گلدان، پایه پرچم و … در اندازه های مختلف است.
مراحل مختلف ساخت مصنوعات سنگی شامل: استخراج سنگ از معدن، تقسیم سنگ به قطعات کوچک، تراش سنگ به اندازه تقریبی، تراش به اندازه اصلی با دستگاه، سوهان کاری، قلمزنی و حکاکی محصول آماده می باشد.
قابل ذکر است که در حال حاضر در بعضی از کارگاههای سنگتراشی، سنگتراشان تکنولوژی را برای سرعت بخشیدن به کارشان به خدمت گرفته اند و اکثراً از دستگاهی که شبیه اره های چوب بری است استفاده می کنند ولی در هر حال باید گفت که سنگتراشی به کار مداوم و تلاش زیاد نیاز دارد، از این رو در قیمت تمام شده یک محصول سنگی عامل کار نقش مهمی دارد و حدود 80 درصد قیمت را تشکیل می دهد
رودوزی هنر آراستن سطح روئین پارچه های ساده با بهره گیری از نخ های الوان و با کمک سوزن و قلاب و در یک مورد کمک از سوزن و قلاب است و دست اندرکاران آن به مدد بخیه های ظریفی که بر منسوجات ساده می نشانند معمولاً تلفیق زیبایی از صبر، شکیبایی و هنر را به نمایش می گذارند.
رودوزی های ایرانی که به اشکال مختلف انجام می شود یکی از گسترده ترین شاخه های هنرهای سنتی و صنایع دستی است.
رودوزیهای ایرانی کلاً به 6 دسته تقسیم می شوند:
گروهی از سوزن دوزیها که در اثر پرکاری ، زمینه اصلی آن مشخص نبوده و دوختهای الوان موجب پیدایش زمینه تازه ای پر از نقش و نگار گردیده است مثل: بخارادوزی ، نقش دوزی، قلابدوزی، بعضی از پته دوزیها یا سلسله دوزیها، ممقان دوزی، بلوچ دوزی، کردی دوزی.
دسته دوم سوزن دوزیهایی که قسمتی از زمینه را دوخت پر نموده زمینه به رنگ اصلی خود باقی می ماند مانند: ابریشم دوزی، خامه دوزی، قیطان دوزی و مضاعف دوزی.
دسته سوم سوزن دوزی هایی که به شکل خاص انجام می گیرد یعنی با جابجا کردن و بیرون آوردن تار و پودها صورت می گیرد مانند: سکمه دوزی اصفهان و شبکه دوزی.
دسته چهارم رودرزیهایی که نخهای فلزی آذینگر زمینه پارچه می باشند و به پارچه جلوه دیگری می دهند مانند گلابتون دوزی، ده یک دوزی، نقد دوزی، سرمه دوزی، ملیله دوزی و گلاب دوزی.
دسته پنجم سورزن دوزیهایی که سوزن و قلاب در نقش آفرینی و تزئین روی آن مؤثر نبوده بلکه محتاج به مواد تزئین زای دیگری می باشند مانند پولک دوزی، سکه دوزی، یراق دوزی، مروارید دوزی، منجوق دوزی، سنگ دوزی، زغره دوزی، مرصع دوزی و پیله دوزی.
انواع مصنوعاتی که بر اثر درگیری و متراکم نمودن پشم و کرک در شرایط فنی مناسب از طریق ورز دادن تهیه می شوند جزء گروه نمد مالی می باشند نظیر کلاه نمدی، پالتو نمدی (کپنگ) ، نمد زیر انداز و نمد پا دری.
نمد که به اصطلاح نسج نابافته است، با ایجاد فشار، رطوبت و حرارت درست می شود. ساختن نمد بر اساس دو خاصیت پشم است، یکی خاصیت جعد یابی و دیگری پوسته ای شدن، وقتی که پشم در حرارت مرطوب مجعد شده و الیاف آن در هم روند پوسته ها نمی گذارد الیاف دوباره از هم باز شوند این بهم پیچیدگی، نسج نامنظمی درست می کند که اگر ترکیبات نمد سازی (مانند قلیاها و یا خاک نمد) را به آن بافزایند محکمتر می شود کارهای دستی، یعنی نمد مالی، پیوستگی الیاف را تسریع می کند.
از دوره نو سنگی مردمی که با پشم گوسفند سر و کار داشتند، نمد را می شناختند. نمد را از دیرباز در زیر قالی نیز به کار می بردند. شیوه نمد مالی عملاً در سراسر کشور یکسان است در منطقه ترکمن نشین اصطهبانات فارس نمدهای دورویه ای می سازند که هر رویه اش طرحی متفاوت و گاه رنگ هایی متعارض با رنگ های رویه دیگر دارد.
روش نگهداری: از آنجا که نمد فرآورده ای پشمی می باشد، می توان آن را با آب و صابون شستشو نمود و کاملاً خشک کرد ولی نباید در معرض رطوبت مداوم قرار گیرد زیرا در آن صورت بوی پشم از آن متصاعد می گردد و ضمناً از تعرض بید نیز باید در امان باشد.
شیشه جسمی شفاف، شکننده و مذاب است که بدون متبلور شدن، سرد و سخت می شود. ماده اولیه آن سیلیس (Sio2) است که به صورت سنگ چخماق و شن در محل هایی که صخره های مذاب به سرعت سرد شده اند وجود دارد. در ابتدا شیشه به صورت طبیعی مورد استفاده انسان قرار گرفت و سپس مواد لازم تهیه و در کوره های ذوب به صورت مهرهایی ساخته و استفاده شد تا اینکه «بوری» یا «میله دم» اختراع شد و تحول عظیمی در ساخت شیشه به وجود آورد. ساخت قالب های فلزی و دمیدن خمیر شیشه مرسوم شد و هنوز هم با این روش تولیدات متنوعی به بازار عرضه می شود. استفاده از پرس دستی و ساخت و قرار دادن قالب در پرس، در کارگاههای شیشه دستی رایج است که بخشی از تولیدات را به خود اختصاص داده است.
در دوره صفویه برای احیاء صنعت شیشه تلاش زیادی شد تا آنجا که از شیشه گران ونیزی برای آموزش صنعتگران ایران دعوت شد و این هنر در اصفهان و شیراز گسترش یافت. در حال حاضر بیشترین محصولات شیشه دست ساز در بیش از 30 کارگاه شیشه گری در تهران، حوالی شهر ری و جاده ساوه تولید می شود. اما کارگاههایی برای تولیدات مصرفی به صورت نیمه دستی و پرس در اصفهان، کاشان، شیراز، میمند فارس و سایر نقاط کشور، کم و بیش فعال می باشند.
برای ساخت یک ظرف، از نخستین گوی مذاب شیشه که از کوره برداشته شده، ظرفی ساخته شود و در گرمخانه قرار می گیرد، حداقل 20 مرحله پشت سر گذاشته می شود تا آن ظرف آماده شود. سه روش فوتی، فوتی قالبی و پرسی از انواع متداول روشهای ساخت شیشه می باشند و از رایج ترین شیوه های تزئین روی شیشه دست ساز، تولید شیشه رنگی، آب گز کردن، مات کردن، تراش دادن و نقاشی روی شیشه را می توان نام برد
فلزات به علت برخورداری از استحکام قابل ملاحظه، داشتن قابلیت شکل پذیری، تورق، آلیاژ شدن و ذوب شدن و امکان استفاده مجدد، کاربردهای وسیعی در عرصه هنر و صنعت دارند. مس فلزی قرمز رنگ، نرم و چکش خوار است و از جمله فلزاتی است که با وجود گذشت هزاره ها هنوز جایگاه خود را در تولید محصولات فلزی حفظ کرده است و دارای خواص درمانی قابل توجهی است. از این رو استفاده از ظروف مسی سفید شده (قلع اندود شده) از نظر بهداشتی نسبت به ظروف آلومینیومی و نچسب ارجح است.
برای تهیه مواد اولیه مسگری (مس و برنج) معمولاً اسقاطی های مس و برنج را خریداری کرده و سپس ذوب می کنند و بصورت شمش در می آورند، ضمن آنکه در بعضی مواقع از شمش یا ورق های آماده نیز برای ساخت استفاده می شود. سپس شمشها را به کارگاه نورد منتقل کرده تا پس از نورد، ورقهای مسی و برنجی با ضخامتهای مورد نیاز ساخته شود. مسگری به دو روش چکش کاری و خم کاری انجام می شود. در روش چکش کاری صفحه ای مدور از ورق فلز را به اندازه معین بریده و پس از تعیین مرکز ورق بعنوان کف شیء مورد نظر، با وارد آوردن ضربات متوالی چکش دیواره ظرف را مشخص کرده و شکل نیم کروی ظرف نمایان می شود.
در روش خم کاری، همین عمل توسط ماشین خم کاری انجام می شود و در صورت نیاز قسمتهای مختلف ظرف به هم لحیم می گردد. ظروف مسی ساخته شده پس از اتمام مراحل ساخت، سفید کاری می شود. مواد لازم جهت سفید نمودن شامل پودر نشادر، پنبه و قلع می باشد. پس از این عمل ظرف آماده قلمزنی می گردد.
تفرش یکی از مراکز تولید مس چکشی در ایران است. این هنر موروثی و سینه به سینه در میان هنرمندان تفرش باقی مانده و با وجود رکود بازار فروش مس در چند سال پیش و ورشکست شدن بسیاری از مغازه های بزرگ مسگری و سفید گری، همچنان پابرجا مانده و دوباره رونق از دست رفته خود را باز یافته است و طرفداران زیادی در داخل و خارج از کشور دارد. امید است که در سایه حمایت های مردم و مسئولین ذیربط از این هنر و صنعت ارزنده، شاهد درخشش هر چه بیشتر آن در آینده نزدیک باشیم.
کلیه پارچه هایی که بوسیله قلم مو، مهر و نظایر آن رنگ آمیزی شده و نقش می پذیرد جزء چاپ های سنتی به حساب می آیند مانند چاپ قلمکار و چاپ کلاقه ای (باتیک).
چاپ دستی قلمکار یا چیت سازی:
این هنر عبارت است از رنگ نمودن یا بی رنگ کردن موضعی سطح پارچه با استفاده از مهر با نقوش برجسته. بر روی چاپ پارچه می توان با استفاده از یک یا تعدادی مهر به منظور انتقال رنگ بر روی زمینه سفید یا رنگ شده، طرح دلخواه را به وجود آورد. این چاپ یکی از روش های نقش اندازی بر روی پارچه با استفاده از مهرهای چوبی است که در اثر آغشته کردن آن به خمیر چاپ توسط استادکار بر روی پارچه انتقال پیدا می کند. هنر قلمکار که هنوز هم در یکی دو شهر ایران (اصفهان و یزد) رواج و رونق دارد، بازمانده هنری است که در قرن دوازدهم هجری (دوره صفویه) به تکامل رسید و تا پایان قرن 13 و بعد از آن، یکی از درخشان ترین هنرهای تزئینی به شمار می رفت.
در حال حاضر پارچه های قلمکار ایرانی بیشتر در اصفهان تولید می گردد و پارچه های مورد استفاده در قلمکار عموماً پنبه ای و احیاناً دستبافت و گاهی هم متقال و بافت کارخانه های داخلی است و نقوشی که برای تزئین آن به کار می رود، بته جقه ای یا بند ترمه ای، نقوش اسلیمی، ختایی، گلهای شاه عباسی، مناظر شکار و … می باشد.
گونه دیگری از چاپهای سنتی بر روی پارچه، چاپ کلاقه ای (باتیک) است که هم اینک به صورت هنری ملی در بخشی از کشور های جنوب شرق آسیا و قسمتی از اروپا و آفریقا نیز رواج دارد. در ایران روستاهای اطراف تبریز و به ویژه مناطق روستایی اسکو، کهنمو، اسکندان، دیزج و … مرکز اصلی تولید آن به شمار می رود.
باتیک واژه ای است گرفته شده از زبان جاوه ای (یکی از جزایر کشور اندونزی) که در فرهنگ نفیسی حصار و ضریح معنی شده و عوام آن را کلاغی یا کلاغه ای، کلاقی یا کلاقه ای می خوانند و وجه تسمیه اش آن است که چون در گذشته های دور معمولاً قسمت هایی از پارچه هایی را که قرار بود رنگرزی شود با اشکال خاصی گره زده یا می دوختند و سپس مبادرت به رنگرزی می کردند. چون رنگ نمی توانست در قسمت های گره خورده یا دوخته نفوذ کند، پس از پایان عملیات رنگرزی و باز کردن نقاط گره خورده و از آنجا که معمولاً فقط از یک رنگ و بیشتر رنگ سیاه استفاده می شد، این نقوش تصادفی پر کلاغ را به ذهن تداعی می کرد.
باتیک که بیشتر به پارچه هایی با چاپ مقاوم در برابر نور، حرارت، رطوبت و سایر عوامل جوی اطلاق می شود اصالتاً هنری چینی است و بیشتر از 2000 سال قدمت دارد. هنرمندان ایرانی از معدود صنعتگران جهان هستند که در شیوه باتیک ضمن استفاده از «واکس» باعث می شوند ماده مقاوم کاملاً در تار و پود پارچه نفوذ کرده و در نتیجه هر دو روی پارچه نقش یکسان و کاملاً شفاف به خود بگیرد و از درخشندگی خاصی برخوردار شود.
همچنین این رشته ها جزء صنایع دستی این استان می باشد: قالی بافی، منبت چوب، گلیم، معرق چوب، گیوه، بافت سنتی
منبع : صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران