بیوگرافی بنیامین بهادری

benyamin01

نام اصلی : وحید بهادری

نام مستعار : بنیامین

زادروز : ۱۸ شهریور ۱۳۶۱-تهران

اهل کشور : ایران

سبک‌ها : موسیقی پاپ

کار(ها) : خواننده-آهنگساز

ناشر(ها) : ترانه شرقی و آوای نکیسا

سازهای برجسته : گیتار

 

زندگی‌

بنیامین بهادری(مجید بهادری) خوانندهٔ ایرانی موسیقی پاپ در ۱۸ شهریور ۱۳۶۱ در خانواده ای مذهبی در تهران متولد شد. از کودکی علاقه بسیاری به فراگیری موسیقی داشت. ۱۶ ساله بود که به شعر و موسیقی روی آورد در سن ۱۹ سالگی به فراگیری گیتار پرداخت و قبل از شروع به کار حرفه ای به مداحی می پرداخت و سپس به صورت حرفه‌ای آهنگ سازی را شروع کرد در این مدت در چند آهنگ و ترانه با خوانندگان دیگر موسیقی پاپ همکاری داشت و یک آلبوم به نام گلهای رنگین کمان برای کودکان ساخته و سرانجام با آلبوم ۸۵ خوانندگی را بصورت حرفه‌ای آغاز کرد.

آلبوم‎ها

آلبوم ۸۵

اولین اثر رسمی بنیامین آلبوم ۸۵ نام داشت. این آلبوم که به صورت اتفاقی توسط تنظیم کنندهٔ آلبوم لو رفت، با ترانه دنیا دیگه مثل تو نداره که با نام خاطره‌ها در آلبوم قرار داشت، شروع می‌شد. شاعر ترانه‌های این آلبوم سید فرید احمدی و تنظیم اثر عهده نیما وارسته بود. این آلبوم شامل ۱۰ قطعه بود که قطعه دختر آفتاب از آن حذف شد.

آلبوم ۸۸

دومین اثر بنیامین بهادری که پس از کش و قوس‌های فراوان و بعد از بیش از ۱۰ بار به تعویق افتادن بالاخره در ۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ منتشر شد. بر طبق روال آلبوم قبلی نام این آلبوم هم ۸۸ گذاشته شد و در همان روزهای اول توجه همگان را به خود جلب کرد. بنیامین ۸۸ در عرض یک هفته توانست به فروش ۵۰۰٬۰۰۰ نسخه‌ای دست پیدا کند که در نوع خود و در ایران که اکثر مخاطبان آهنگ‌ها را از اینترنت دانلود می‌کنند، یک فروش قابل توجه است. در مصاحبهٔ منتشر شده از بنیامین در اردیبهشت ۱۳۸۹، علی‌رغم اینکه وی آلبوم ۸۸ را یک آلبوم کاملاً حرفه‌ای قلمداد می‌کند،اما آلبوم ۸۵ را به مراتب موفقتر و بهتر ارزیابی کرده است. این آلبوم ۱۷ قطعه دارد و انتشار آن به طور همزمان در ایران و آمریکا انجام شد. انتشار آن را دو شرکت هنری به نام‌های آوای نکیسا(توزیع‌کننده در ایران) و ترانه شرقی(توزیع کننده در آمریکا) بر عهده داشتند. شاعر ترانه‌های این آلبوم سید فرید احمدی و تنظیم بر عهده پیام شمس بود. آهنگسازی این آلبوم نیز توسط بنیامین صورت گرفته است.

کنسرت در آمریکا

بنیامین از ۱ مه ۲۰۱۰ (۱۱ شهریور ۱۳۸۹) به مدت دو ماه و نیم در کشورهای آمریکا و کانادا به اجرای کنسرت پرداخت که اولین نوبت برگزاری کنسرت وی در شهر لس‌آنجلس بود. شهرهای بعدی که می‌بایست بنیامین در آنها به اجرای کنسرت می‌پرداخت عبارت بودند از:واشنگتن، نیویورک، دالاس، سندیگو، شیکاگو و بعد از ۳ هفته استراحت، در شهرهای تورنتو، مونترال و ونکوور. در این تور به دلیل هزینهٔ بالای اعزام و اسکان نوازنده در آمریکا و همچنین مشکلات احتمالی روادید برای گروه همراه، از اعزام نوازندهٔ ایرانی خودداری شد و در عوض از نوازندگان آمریکایی کمک گرفته شد. اجرای این کنسرت با مخالفت‌هایی از جانب چندین شبکه تلوزیونی فارسی زبان لس‌آنجلس و گروههای اوپوزوسیون مقیم آمریکا همراه شد. با این وجود در تالار لس‌آنجلس و با حضور ۶۰۰۰ ایرانی، اولین اجرای بنیامین انجام شد. در مقابل سالن اجرای کنسرت نیز عده‌ای از مخالفان اجرای کنسرت اقدام به دادن شعار و اغتشاش کردند که با واکنش پلیس لس آنجلس مواجه شدند. همچنین در برنامهای از کانال یک از اینکه بنیامین در داخل ایران در مدح امام زمان می‌خواند و در خارج نیز اقدام به اجرای کنسرت همراه با استقبال ایرانیان مقیم انجام می‌دهد، انتقاد شده است.

اجرای دو کنسرت پیش‌بینی شدهٔ بنیامین در کانادا به دلیل مخالفت‌های گروههای اوپوزوسیون حکومت جمهوری اسلامی ایران لغو شد. تبلیغات منفی گسترده موجب تحریم کنسرت اول شد و کمتر از یک سوم صندلیهای سالن با حضور تماشگران پر شد. سالن دومین کنسرت بنیامین، محل تجمع ایرانیانی بود با لباسهای سبزرنگ و پرچمهایی با شعار خاص در سالن حضور داشتند. محسن رجب‌پور، مدیر برنامه‌های بنیامین بهادری با بررسی فضای ایجاد شده، ترجیح به دستور لغو کنسرت داد.

 benyamin02

مصاحبه

بدون اغراق باید گفت: «بنیامین بهادری» فصلی نو در موسیقی پاپ ایران به وجود آورد. او توانست با استفاده از اشعاری خوب در قالب پاپ برای علاقمندان به موسیقی، روزهای خوبی را به ارمغان آورد. سال ۸۴ بود که ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» از او دست به دست چرخید!

بنیامین می‌گوید: آن ترانه لو رفت، برایم عجیب بود که چنین استقبالی از آن به عمل آمد، از سویی برایم جالب بود که سلیقه‌های مختلف مردم آن را پسندید، از این رو تصمیم گرفتم در همان قالب، ترانه‌هایی بخوانم و به عنوان یک آلبوم روانه بازار کنم. این شد که «۸۵» متولد شد و سه سال بعد آلبوم «۸۸». بنیامین «۸۸» جزو معدود آلبوم‌های سال‌های اخیر است که با ۱۷ قطعه روانه بازار شده و این، یعنی اینکه «بنیامین» سلیقه مخاطب را به دست آورده و تصمیم گرفته، به جای ۹ یا ۱۰ قطعه که در دیگر آلبوم‌های بازار به چشم می‌خورد، خوراکی را در اختیار علاقه‌مندان به پاپ بگذارد. بنیامین ۲۶ سال سن دارد و حالا حالاها باید از او انتظار ترانه‌های خوبی را داشته باشیم، با این خواننده موفق نسل جوان به گفتگو نشستیم. بنیامین از خود، آلبوم و موسیقی برایمان می‌گوید.

ورود با ترانه

آنهایی که دوست دارند بدانند بنیامین چگونه وارد موسیقی شده است، این پاسخ را بخوانند: «از نوجوانی با سرودن ترانه وارد دنیای موسیقی شدم و سپس از ۱۷ سالگی با نواختن گیتار و پیانو و سپس آهنگسازی پا به این حرفه گذاشتم. در سال‌های ۸۱ و ۸۲، یک کار کودک با نام گل‌های رنگین‌کمان با صدای عروسک «چرا» را ساختم که پرفروش‌ترین کار کودک در سال‌های قبل و بعد از انقلاب شد.»

و اما «دنیا دیگه مثه تو نداره»… «این ترانه‌ را دوست خوبم فرید احمدی سرود که من آهنگسازی آن را انجام دادم، خودم هم آن را به عنوان اتود خواندم، اما در کمال ناباوری این ترانه لو رفت و عجیب اینکه استقبال خوبی هم از آن شد، به همین خاطر تصمیم گرفتیم که این کار را خودمان انجام دهیم و در قالب یک آلبوم، روانه بازار کنیم. در واقع پس از اینکه متوجه شدم، مردم از صدای من استقبال کردند، تصمیم گرفتم که به عنوان خواننده فعالیت کنم.»

فرزند آخر

بنیامین لیسانس ادبیات فارسی دارد و این به آن معنی است که شعر و ترانه را به خوبی درک می‌کند و در ترانه‌هایش از تحصیلات خود استفاده کامل را می‌‌برد. خانواده بهادری پنج فرزند دارد، چهار پسر و یک دختر که «بنیامین» فرزند آخر خانواده است. او در مورد بزرگ این خانواده یعنی پدرش می‌گوید: «پدرم کارمند دولت بود و سال‌هاست که بازنشسته شده و مادرم هم خانه‌دار است.»

زیرزمینی نبودم

خیلی‌ها همان زمان با شنیدن ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» می‌گفتند که بنیامین ابتدا خواننده زیرزمینی بود، اما او از خودش دفاع می‌کند. «نه، این جورها هم نبود، موسیقی زیرزمینی تعاریفی دارد، من آن ترانه را ساخته بودم، همه حرفه‌ای‌ها هم می‌دانستند که ما سازنده این کار بودیم. کار لو رفت، آن زمان رسم بر این نبود که اگر کسی می‌خواهد یک کار زیرزمینی ارائه دهد، تنها یک ترانه منتشر کند، یک آلبوم تهیه می‌کردند و بنا به هر دلیلی در ارشاد به این آلبوم ایرادهایی می‌گرفتند، از طرفی صبر هم نداشتند که ایرادات را رفع کنند، پس آن را روانه بازار می‌کردند، کما اینکه برای خیلی از دوستان این اتفاق افتاد. اما انتشار آن تک قطعه و به استناد حرفه‌ای‌ها که همه اذعان می‌کردند، آن ترانه در مرحله ضبط و تنها یک اتود بوده، نمی‌تواند این شائبه را به وجود آورد که آن ترانه زیرزمینی بوده! که اگر می‌خواستم آن کار را به شکل زیرزمینی ارائه بدهم، حداقل در ضبط آن دقت می‌کردم، اگر این اظهارنظر در مورد زیرزمینی بودن آن ترانه، صحت هم داشته باشد، پس چرا من توانستم به سرعت مجوز بگیرم؟! چون که ما ثابت کردیم، آن ترانه لو رفته، اتفاقی بود.»

کلیپ

شاید اگر در همان ابتدا ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» کلیپ می‌شد، استقبال بسیار زیادی از آن به عمل می‌آمد، برای مثال در آلبوم ۸۵، کلیپ این ترانه هم وجود داشت، فکرش رو بکنید؟! اما پاسخ بنیامین به این پرسش چه بود؟ «برای آلبوم ۸۵، دو پروژه کلیپ را شروع کردیم، اما در اواسط کار تصورم این بود که آنچه می‌خواهم نمی‌شود، پس متوقفش کردم. از آنجا که من برای مخاطبم خیلی ارزش قائلم، برای اینکه یک قطعه یا کلیپ بسازم هر راهی را قبول ندارم و تن به آن نمی‌دهم. عقیده من این است که مخاطبم بهترین‌ها را بشنود و ببیند. حالا پس از انتشار آلبوم ۸۸، احساس می‌کنم که باید کلیپ هم بسازم و عزمم را جزم کردم، برای ساختن آن، تا چند وقت دیگر خبرهایی در مورد ساخت کلیپ می‌دهم.» او در رابطه با آن قطعه معروفش می‌گوید: به هر حال باید عنوان کنم که کلیپ برای شناساندن یک اثر نقش مهمی دارد، اما «دنیا دیگه مثه تو نداره» را همه شنیدند و از آن لذت بردند و به همین خاطر در ذهن مردم، کلیپ‌های زیادی برای این ترانه نقش بسته است و همین،کار را برایم مشکل می‌کند. برای این ذهنیت‌های مختلف که با هر نوع طرز فکری این ترانه را شنیده‌اند، چگونه باید کلیپ بسازم و این کمی کار را مشکل کرد، اما حتما برای این علاقه مردم، کلیپ «دنیا دیگه مثه تو نداره» را خواهم ساخت و انتظاراتشان را برآورده می‌کنم.

پاپ فارسی

باید قبول کرد که تمامی ترانه‌های بنیامین به دل می‌نشیند، چرا؟ او این پرسش را این‌گونه پاسخ می‌دهد: «من برای انتخاب اشعار و کلیپ خیلی وقت صرف می‌کنم، چون در موزیک پاپ، کلام یکی از ارکان اصلی است، به خصوص در پاپ فارسی که کلام نقش قابل توجهی برای شنوندگان دارد. پاپ فارسی برای مردم «کلام محور» است، ضمن اینکه سعی می‌کنم، نوع آهنگسازی به گونه‌ای باشد که با فضای مردم تفاوت نداشته باشد و افراد معمولی یک اجتماع هم با من بخوانند و احساس اختلاف نکنند که خواننده چیزی را می‌خواند که ما نمی‌توانیم بخوانیم. دلنشینی ترانه‌ها و فضای موسیقی که با گوش‌های مردم صمیمی باشد، برای من خیلی مهم است و سعی می‌کنم به اتفاق دوستانم خوراک خوبی به مردم بدهیم.»

به بنیامین می‌گوییم، بعضی وقت‌‌ها، روی یک کلمه خیلی تکیه می‌کنی و آن را دائما تکرار می‌کنی، چه دلیلی دارد؟ می‌گوید: «یکی از تکنیک‌های معروف که اگر درست انجام بشود اثر خودش را می‌‌گذارد، همین تکرار کلمات است، که می‌تواند ذهن شنونده را شدیدا به خود معطوف کند.»

۸۸ بهتر از ۸۵

به نظر خودم آلبوم ۸۸ موفق‌تر از ۸۵ بوده، این دید من است! من تیمی دارم که کمک شایانی به من می‌کنند، فرید احمدی به عنوان ترانه‌سرا، پیام شمس به عنوان تنظیم‌کننده «محسن رجب‌‌پور» که همیشه راهنمایی‌هایش راهگشاست. به طور حتم، طی این سه سال، راحت‌تر با هم کار کردیم، به تجربیاتمان بیشتر اضافه شد و سعی کردیم که کار ۸۸ را بهتر از ۸۵ ارائه کنیم.

امیدوارم زودتر از فروش آلبوم باخبر شوم، چرا که تیراژ یک کار و فروش آن، از سوی علاقه‌مندان به موسیقی نشان می‌دهد که تو در کارت موفق بودی یا نه! در نهایت تصمیم اصلی را مردم می‌گیرند، اما اگر نظر خودم را بخواهی می‌گویم ۸۸، پخته‌تر بود.

تب موسیقی

از او می‌پرسیم، فکر نمی‌کنی که تب موسیقی پاپ نسبت به اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ کمی فروکش کرده؟ می‌گوید: «نه، من این حرف را قبول ندارم، بلکه مردم، تنوع بیشتری در شنیدن موسیقی دارند و از این تنوع‌ها بیشتر استفاده می‌کنند. مثل اینکه شما برای خرید لباس، گاهی دو، سه انتخاب بیشتر ندارید، گاهی اوقات هم، بیش از ۱۰ انتخاب دارید و از این تنوع محصول هم باید استفاده کنی و به نظر من این تنوع به موسیقی پاپ کمک کرده، ضمن اینکه باید به یاد داشته باشید که تب موسیقی هیچ وقت نمی‌خوابد. حالا ممکن است، گونه‌های دیگر موسیقی وارد دایره شنیداری مخاطب شود، اما چیزی نیست که بگوییم، تب آن فروکش کرده است.»

آلبوم اورجینال

در همان اولین روزهای انتشار، آلبوم جدید «بنیامین» ترانه‌های آلبوم ۸۸ را به راحتی در اینترنت می‌شد دانلود کرد، آیا این به ضرر فروش آلبوم نیست؟ می‌گوید: «ما باید مردم را با این فرهنگ آشنا کنیم که آنان یک آلبوم را به شکل اورجینال تهیه کنند، چرا که به سود خودشان است. چون این سرمایه بر می‌گردد به تولید و صرف اثر بعدی آن خواننده می‌شود. در واقع این چرخه اقتصادی باید حرکت کند، باید مردم این را به درستی درک کنند، نمی‌دانم تاکنون چقدر در این فرهنگ‌سازی موفق عمل کردیم؟ اما دلم می‌خواهد که مردم به چرخه اقتصادی موسیقی کمک کنند و آن هم جز با تهیه اثر اورجینال چیز دیگری نمی‌تواند باشد.»

استقبال

همان ترانه اول، من را به مخاطبان شناساند! این اظهارنظر را قبول ندارم که حتما باید یک خواننده نامی باشد و چند آلبوم روانه بازار کند و آنگاه از او استقبال به عمل بیاید. مگر منِ بنیامین چند آلبوم روانه بازار کردم؟

مافیا نمی‌تواند تصمیم بگیرد!

اگر هر کس در هر زمینه‌ای کارش را بلد باشد، در کارش موفق می‌‌شود. اگر مافیایی هم در این حرفه وجود داشته باشد، منِ هنرمند اگر حرفه‌ای عمل کنم، می‌توانم گلیم خودم را بیرون بکشم، مثل فوتبالیستی که در میدان عالی بازی می‌کند و مربی آن را هیچ وقت کنار نمی‌گذارد. به نظر من همان طور که گفتم «مافیا» نمی‌تواند برای هنر و هنرمند تصمیم بگیرد! اینها بهانه‌هایی است از طرف کسانی که کارشان را بلد نیستند و می‌گویند مافیا نمی‌گذارد و…

کنسرت

یک کنسرت بیشتر برگزار نکردم و آن هم در استکهلم سوئد بود و برای یک جشنواره فرهنگی – هنری…تاکنون در ایران کنسرت نداشتم، اما امسال برای اولین بار در تهران و چند شهر دیگر ایران کنسرت برگزار می‌کنم که بی‌حرف پیش، باید بگویم، احتمالا در فصل تابستان خواهد بود. اما از اوایل پاییز، تور اروپا و آمریکا را برگزار می‌کنیم.

آرامش را می‌پسندم

من دغدغه‌ آنچنانی در زندگی ندارم. در خوب و بد روزگار مهم‌ترین مسئله برایم «آرامش» است. در آرامش می‌توانم روی موسیقی و ساخت یک شعر خوب تمرکز داشته باشم… ضمن اینکه «خواب» را خیلی دوست دارم و زیاد می‌خوابم.از او می‌پرسیم که موسیقی چند ساعت از یک شبانه روز تو را می‌گیرد؟ می‌گوید: «زمان خاصی ندارد، چرا که شما برای کارهای هنری نمی‌توانی ساعت تعیین کنی… شاید خیلی‌ها از من بپرسند که آهنگسازی‌ را در چه ساعاتی از شبانه‌روز انجام می‌دهی، اما باز هم باید بگویم که تعریف به خصوصی ندارد! بعضی وقت‌ها با سازم، قطعه‌ای را می‌سازم، بعضی وقت‌ها، بدون ساز در خیابان چیزی به ذهنم خطور می‌کند، در مسافرت، در خواب و… در یک لحظه چیزی به ذهنم خطور می‌کند که آن ترانه را تبدیل به آهنگ می‌‌کنم.»

موسیقی جهانی

موسیقی ما این قابلیت را دارد که یک روز به شکل واقعی جهانی شود، نه با تعارف! یعنی روزی، تمام دنیا به موسیقی ایرانی به دید‌ی نگاه کنند که حتی به ترجمه آن بپردازند. فکر می‌کنم ما مستحق آن هستیم، این دورنمای ذهن من است و امیدوارم بتوانم با ترانه‌هایم به آن برسم.

تنها زندگی می‌کنم

از آنجا که فعالیت‌های من برای خانواده گاهی اوقات، ایجاد مزاحمت می‌کند، از این رو سال‌ها پیش تصمیم گرفتم که تنها زندگی کنم تا با تمرکز بیشتری به فعالیت بپردازم، اما این به آن معنا نیست که ارتباط خودم را قطع کرده باشم، بنیامین آدم خانواده است…

موسیقی پاپ

موسیقی پاپ در تمام دنیا نشانه‌هایی دارد، مثلا برای موفقیت یا شکستش نشانه‌ بارزی دارد که آن جذب مخاطب است. اگر مخاطب بیشتری جذب کنی، یعنی در کارت و در حیطه موسیقی پاپ موفق‌تر بوده‌ای… پاپ موسیقی است که به احساس مردم نزدیکتر است.

مربی‌گری موسیقی پاپ

در ۲۶ سالگی از من توقع مربی‌گری نداشته باشید که پنج نفر اول تیم پاپ ایران را ارنج کنم! اما اگر بخواهم تیم پنج نفره پاپ را انتخاب کنم، فریدون آسرایی، رضا صادقی، احسان خواجه‌امیری، محسن چاووشی و حمید عسگری را انتخاب می‌کنم. من برای انتخاب این پنج نفر هم توانایی‌هایشان را در نظر گرفتم و هم استقبال مردم از کارهای‌شان را… اما اگر نام ۱۰ نفر را از من بخواهید، شاید خوانندگان دیگری هم در این تیم جا بگیرند.

تلویزیون

من با تلویزیون خیلی ارتباط ندارم، اما هر جا که این همکاری باید اتفاق می‌افتاد، افتاد. کما اینکه سال‌ها پیش، برای کودکان موسیقی ساختم که با استقبال خوبی هم مواجه شد. در سال‌های اخیر، یک بار در تلویزیون حاضر شدم…

البته جا دارد بگویم که چند پیشنهاد برای خواندن ترانه‌های سریال‌ها و برنامه‌های مختلف به من شد، اما با بررسی که روی آنها داشتم، دیدم کار در حد من نبود…

کار من آهنگسازی و خوانندگی است. اگر یک برنامه موفق و پربیننده به من پیشنهاد شود، خوشحال می‌شوم که من هم کمک کنم، چون به خود من هم کمک می‌شود! اما نکته اینجاست که سختگیری امثال من و آسان‌گیری بعضی از هنرمندان، باعث می‌شود که آنان فعالیت‌های بیشتری در تلویزیون داشته باشند. تنها دلیل کم‌کاری یا اصلا کار نکردن ما در تلویزیون همین است. ما آدم‌های سختگیری هستیم و برایمان فیلم و فیلمنامه مهم است، اما برای بعضی‌ها مهم نیست، به همین خاطر تیتراژهای بیشتری می‌خوانند که این امر هم طبیعی است.

از بنیامین می‌پرسیم خیلی از خوانندگان با تیتراژ یک سریال، شدیدا مورد توجه قرار می‌گیرند، آیا این حق‌شان است که می‌گوید: من با اصل موضوع مشکلی ندارم، اما گاهی اوقات پیشنهادهایی می‌شود که من ترجیح می‌دهم، آن را قبول نکنم، ولی همان طور که گفتم، هستند کسانی که این حساسیت‌ها را ندارند. همان طور که گفتم، من سیاستم مشخص است، در سال ۸۸، هم همین‌گونه عمل می‌کنم، یعنی اگر کار خوب تلویزیونی پیشنهاد شود و بدانم که مردم نتیجه‌اش را می‌پسندند، حتما قبول می‌کنم.

پرسیدیم، جواب داد

علیرضا افتخاری: علیرضا افتخاری یک هنرمند خوش صداست و احساس خوبی دارد، به خصوص کارهای ۱۰ سال پیش او. من خیلی وقت‌ها با صدای او حس خوبی می‌گرفتم، اما نمی‌دانم چرا ایشان در مصاحبه‌هایشان درباره بچه‌های پاپ اظهارنظرهایی می‌کنند که به نظر من بعضی زمان‌ها رنگ و بوی بی‌احترامی می‌گیرد. به نظر من اگر ایشان پس از مدتی نتواند به جوانان احترام بگذارد، شاید جوانان هم مثل سابق به عنوان یک استاد پیشکسوت با او برخورد نکنند، نظر من این است که احترام باید متقابل باشد، این درست نیست که ما سال‌ها به عنوان یک پیشکسوت به ایشان احترام بگذاریم، اما ایشان بدون هیچ دلیلی بخواهد ما را تخطئه کند! ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشته باشید که مخاطبان ما با یکدیگر تفاوت دارند و هیچ رقابتی هم بین ما نیست…

شهرام ناظری: من به شخصه برای ایشان احترام زیادی قائل هستم، او خلاقیت‌های زیادی دارد.

محمد اصفهانی: او صدای بسیار خوبی دارد، اما بعضی وقت‌ها از رفتارهای حرفه‌ای‌شان سر درنمی‌آورم. مثلا هیچ وقت نفهمیدم که قصدشان از خواندن، «نون و دلقک» چه بود؟ نه موسیقی‌شان و نه کلیپ‌شان… البته ایشان آدم محترمی هستند و در گفتگوهایشان همیشه از موسیقی پاپ دفاع کردند که این قابل تقدیر است.

علیرضا عصار: من در مجموع از اینکه ایشان مخاطب دارند و مردم علاقه زیادی به او دارند، مطلع هستم، اما شخصا فضای موسیقی ایشان را دوست ندارم، آقای عصار برای من قابل احترام هستند.

خشایار اعتمادی: ایشان موفق بودند و از اولین‌های پاپ ایران بودند و راه را برای ما باز کردند، اما شخصا اعتقاد دارم که صدای ایشان اورجینال نیست.

محسن یگانه: من ناراحت شدم که آن ملودی یونانی‌ را در کارش شنیدم و غصه خوردم. محسن که این همه کارهای خوب ساخته، نباید آن ترانه را می‌خواند! اما ایشان توانمندی‌های خوبی دارد، صدای شنیدنی دارد و من او را تحسین می‌کنم.

احسان خواجه‌امیری: مثل صدایش، پسر خوبیه، او در انتخاب کارهایش، دقت می‌کند.

رضا صادقی: بسیار پرطرفدار است، پسر زجر کشیده و سختی کشیده‌ای است و بسیار بااحساس می‌خواند، اما خیلی پر کار است که امیدوارم در آینده گزیده کار شود.

فرزاد فرزین: بعضی وقت‌‌ها در ترانه‌هایش، فریادهایی می‌کشد که شاید بتواند آنها را کمی ملایم‌تر بخواند.

مهدی مقدم: می‌توانست در موزیک پاپ ایران، موفق‌تر از این باشد، اما هنوز هم این فرصت را از دست نداده. مهدی پسر بااحساسی است و صدای خوبی دارد، اما صبر ندارد.

فریدون آسرایی: فوق‌العاده حرفه‌ای، صدای گرم و خوبی دارد و من خیلی دوستش دارم، تمام قسمت‌های صدایش را دوست دارم، امیدوارم در آینده از او شاهد یک آلبوم خوب دیگر مثل «غریبه» باشیم.

بهروز صفاریان: عالی، خوب، متوسط و ضعیف، از وی انتظارات بیشتری می‌رود.

محسن رجب‌پور: مدیریت امور هنری و به نوعی مارکتینگ بنیامین به محسن رجب‌پور ارتباط دارد.

از لابه‌لای حرف‌ها

برخورد من عادی است، خیلی‌ها می‌گویند خجالتی هستم، اما خجالتی نیستم، رفتارهایم معمولی است.

سبک پاپ و همه مشتقات آن را می‌پسندم.

من ریتم‌هایی را انتخاب می‌کنم که مردم راحت‌تر آن را هضم کنند.

ما در زمینه‌های فنی موسیقی هیچ کم و کاستی نداریم. در حال حاضر بحث خلاقیت‌ و هوش در موسیقی ایرانی مهم است که نتیجه یک قطعه یا آلبوم را مشخص می‌کند.

آریان وقتی شکل گرفت، برای اولین بار بود که چنین طرحی درست اجرا شد، به همین خاطر استقبال از آن باورنکردنی بود. ضمن اینکه آریان خوراک مناسبی در اختیار علاقه‌مندان به موسیقی گذاشت.

رانندگی بلد نیستم!

هیچ وقت خودم را برای مردم نگرفتم و نخواهم گرفت… من با بنیامین ۵ سال پیش هیچ تفاوتی نکردم.

نه تنها در ایران، بلکه در سایر کشورها، مردم تشنه موسیقی‌ای هستند که حرفه‌ای باشد و به دل بنشیند.

ناصر عبداللهی را زیاد نمی‌شناختم، ارتباط‌مان هم تنها چند ساعت بود، یک روز آمد در استودیو و ترانه «منو ببخش» را که ساخته بودم گوش داد. به سفارش آقای علمشاهی این ترانه را در اختیار او گذاشتم. او انسان محترم و شریفی بود…

استاد محمدرضا شجریان، جزو گنجینه‌های هنر ایران هستند و هستند در بین مردم افرادی که موسیقی سنتی را دوست دارند یا ندارند، در هر دو صورت برای استاد احترام زیادی قائل هستند.

شخصا به موسیقی سنتی وابستگی ندارم، اما این به آن معنا نیست که علاقه‌ای نداشته باشم…

بچه‌های آریان سختی‌های زیادی کشیدند، تا راه را برای ما باز کنند، آنان قابل احترامند.

محسن رجب‌پور، موفق‌ترین مدیر حال حاضر موسیقی ایران است.

از سن ۱۷ سالگی، ابتدا گیتار آموختم و سپس پیانو… اما دوستانی داشتم که در قالب استاد، به تجربیاتم اضافه کردند. کتاب زیاد می‌خوانم، فیلم هم زیاد می‌بینم…

benyamin-bahadori

منبع : بیوگرافی ها

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up