با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از شعر همراه باشید :
متن نوحه و اشعار محرم
لب گودال زمین خورد و به دریا افتاد
آنقدر نیزه تنش دید که از پا افتاد
سنگ ها از همه سو سمت عمو آمده اند
یک نفر در وسط معرکه تنها افتاد
بر روی خاک که با صورت خونین آمد
تیرها در همه جای بدنش جا افتاد
در دهانی که پر از خون شده … بی هیچ خبر
نیزه ای آمده و ذکر خدایا افتاد
عرق مرگ نشسته است به پیشانی او
بر سر سینه کسی آمده با پا افتاد
«زیر شمشیر غمش رقص کنان آمده ام»
قرعه ی کار به نام من شیدا افتاد
«بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند»
که چنین پای دم آخرش از پا افتاد
بازویم ارثیه ی فاطمه باشد که کبود
پیش چشمان پُر از گریه ی بابا افتاد
خوب شد مثل پدر مثل عمو عباسم
سر ِمن در بغل حضرت آقا افتاد
خوب شد کشته شدم ، اهل حسد ننوشتند
پسر مرد جمل از شهدا جا افتاد
اشعار محرم الحرام
نفس بده که نفس پای این علم بزنم
نفس بده که فقط از حسین دم بزنم
سرم فدای قدمهات آرزو دارم
که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم
سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح
چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم
کنار سینه زنان چه می شود ارباب
میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم
هزار حاجتم اما رسیده ام امشب
که چشم بر قدم صاحب علم بزنم
نفس بده که ز شب تا غروب تاسوعا
میان نوحه کنانت دوباره دم بزنم
زیبا ترین اشعار محرم
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین
ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم
بیش از این ها حرمت کوی منی دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک وآه عالمی هم درقفا دارد حسین
بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت ودیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ور نه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران پروانه گان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سربه قاچ زین نهاد این راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سرکند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشکست وخون
دل تماشا کن چه رنگین سینه ما دارد حسین
ساز عشقست وبه دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندر این گوشه عزای بی ریا دارد حسین
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای شعر
مجله اینترنتی برگک آرزوی بهترینها را برای شما دارد.