با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از احکام،اعمال و دانستنیهای مذهبی همراه باشید :
اگر مرد مالى نداشته باشد که نفقه خود و زن و نزدیکان واجب النفقه اش را بدهد پرداخت نفقه با توجه به قدرت مالی او به این ترتیب خواهد بود: خود شوهر مقدم بر زنش و زن مقدم بر نزدیکانش است؛ پس آنچه که از روزیش زیاد مى آید براى زن مصرف مى شود و به نزدیکان داده نمىشود مگر آنکه از نفقه زن هم اضافى آمده باشد. منظور از نفقه خودش هم که مقدم بر نفقه همسرش است مقدار روزى روز و شبش و نیز پوششى که لایق حالش مى باشد و نیز هر چیزى است که اضطرار به او پیدا مىکند؛ مانند وسایل آشپزی، زیرانداز و روانداز؛ پس اگر چیزى بیش از این، زیاد بیاید لازم است برای همسرش مصرف نماید سپس برای نزدیکانش.
در فقه اسلامی بخشی از هزینه های جاری در زندگی زن بر عهده شوهر است که از آن به نفقه یاد می شود. اینکه نفقه چیست؟ به چه کسانی تعلق می گیرد؟ و چه مواردی جزء نفقه هستند؟ سوالاتی است که این نوشته به پاسخ آنها می پردازد.
نفقه چیست؟
نفقه در لغت به آن چیزی گفته می شود که انفاق می شود[1] و در اصطلاح شرع، هزینه ی نیازمندیهای متعارف زندگی است که پرداخت آن بر شخص واجب است.
به چه کسانی باید نفقه داد؟
نفقه با یکی از سببهای سه گانه ی زوجیت، قرابت و مالکیت بر انسان واجب می شود.[2] بنابراین پرداخت نفقه به همسر(زن) به سبب زوجیت، فرزندان (و فرزندان آنها)، پدر و مادر (و پدر و مادر آنها) به سبب قرابت و غلام و کنیز و حتی حیواناتی خانگی[3] به سبب مالکیت بر انسان واجب است.
تفاوت این سه نوع
ملاک در نوع سوم نفقه، مالکیت و مملوکیت است.
ملاک نوع دوم نفقه، مالکیت و مملوکیت نیست؛ بلکه حقوقى است که طبیعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پیدا مى کنند و حقوقى است که پدر و مادر به حکم شرکت در ایجاد فرزند و به حکم زحماتى که در دوره کودکى فرزند خود متحمل شده اند بر فرزند پیدا مى کنند. شرط این نوع از نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است.
ملاک نوع اول نفقه که مرد در مورد زن صرف مى کند نه مالکیت و مملوکیت است و نه حق طبیعى به مفهومى که در نوع دوم گفته شد و نه عاجز بودن و ناتوان بودن و فقیر بودن زن؛ زیرا اگر زن ثروتمند و داراى درآمد سرشارى هم باشد و مرد ثروت و درآمد کمى داشته باشد، باز هم مرد باید هزینه متعارف زندگی او را تأمین کند.[4]
فرق دیگرى که این نوع از نفقه با نوع دوم و سوم دارد این است که در آن دو نوع اگر شخص از زیر بار وظیفه شانه خالى کند و نفقه ندهد گناهکار است؛ اما چون جنبه حقوقی ندارد نمی توان آن را از راه قانون استیفا کرد؛ ولى در نوع اول اگر مرد از زیر بار وظیفه شانه خالى کند، زن حق دارد به صورت یک امر حقوقى اقامه دعوا کند و در صورت اثبات، تمام نفقه خود را از مرد بگیرد[5].[6]
تمرکز بحث در موضوع همسر
به دلیل گستردگی بحث، احکام و فروعات متعدد در موضوع نفقه، سخن را در نوع اول (نفقه همسر) متمرکز ساخته و تنها به احکام آن می پردازیم:
پرداخت نفقه به کدام زن واجب نیست؟
پرداخت نفقه به زنی که عقدش موقت است و نیز زنی که ناشزه شده است (در نزدیکی و خروج از خانه تابع فرمان شوهر نیست) و نیز همسری که شوهر نمی تواند بهره جنسی ببرد مگر به دلیل شرعی (مانند عادت ماهانه و یا احرام) و یا عقلی (مانند بیماری) و نیز سفری که با اذن مرد صورت پذیرفته است که در تمام این موارد پرداخت نفقه واجب است.[7]
نفقه در طلاق رجعی
زنی که در عده طلاق رجعی است نفقه او پا برجا و مرد باید تا پایان زمان عده نفقه او تمام و کمال پرداخت نماید.[8]
مقدار نفقه
نفقه شرعا اندازه اى ندارد؛ بلکه قاعده این است که مرد باید آنچه را که زن [برای یک زندگی متعارف] به آن نیاز دارد را برای او تهیه کند؛ مانند غذا، پوشاک، محل سکونت و وسائلى که برای و پخت و پز و نظافت و مانند آن.[9]
موارد و اندازه و کیفیت آن چه که در نفقه بر مرد واجب است
خوراک
باید به مقداری باشد که او را سیر کند. از نظر نوع و کیفیت نیز ملاک غذایی است که برای امثال آن زن در شهرش متعارف است. همچنین نوع غذا باید با مزاج او سازگار باشد به طوری که ترک یا تحمیل آن ضرری را متوجه او نکند.
پوشاک
در جنس و نوع پوشاک نیز رعایت پوشاک متعارف شهر و دیار او و نیز متناسب با شأنش لازم است. به گونه ای که اگر از صاحبان تجمل باشد واجب است که علاوه بر لباس بدن، لباسى به حسب حال امثال او، برایش تهیه شود.[10]
مسکن
در تهیه مسکن نیز ملاک همان رعایت متعارف و متناسب با شأن امثال این زن ملاک است. با توجه به این نکته که در موضوع مسکن، زن می تواند از شوهر بخواهد که برای او مسکن مستقلی تهیه کند (خودش باشد و همسرش)؛ چه به خریدن باشد و چه به اجاره و امثال آن.
هزینه درمان
در بیماریهایی که نوع مردم به آن دچار می شوند که هم دچار شدن به آنها و هم هزینه داروی آنها در بین مردم عادی و متعارف است؛ تامین هزینه جزء نفقه است و بر مرد واجب؛ اما در بیماریهای و یا هزینه های نامتعارف بر مرد واجب نیست که به عنوان نفقه هزینه ای کند.[11]
تذکر بسیار مهم
این سخن هرگز به معنای این نیست که پس «هزینه کردن در این موارد حرام شرعی است و مرد باید از آن پرهیز کند»؛ هرگز. نبود تکلیف فقهی در موردی هرگز به معنای منع فقهی از انجام آن و نیز برچیده شدن وظیفه اخلاقی در آن مورد نیست. زن هم از نظر فقهی وظیفه ندارد در خانه مرد بشورد، بپزد و خانه را نظافت کند؛ اما این کار را با دل و جان و برای گرمی کانون خانواده انجام می دهد. بنابراین نبود تکلیف فقهی در پرداخت هزینه های بالای نامتعارف درمان، هرگز به معنای منع فقهی از انجام این کار نمی باشد.
خلاصه اینکه
بهتر آن است که در تمام موارد ذکر شده رعایت عرف و عادت شود. در وسایلى هم که زن به آنها احتیاج دارد نیز باید آنچه که براى امثال او متعارف است، رعایت شود.[12]
دریافت نقدی نفقه
اگر شوهر هزینه خوراک همسر را به صورت نقدی به او پرداخت کرد؛ ضمن آنکه وظیفه از عهده اش ساقط شده است؛ زن نیز مالک آن گشته و مرد حقی در آن پول داده شده ندارد؛ زن نیز نمی توان مرد را ملزم به پرداخت همیشگی نفقه نقدی کند.[13]
مواردی از نفقه که زن مالک نمی شود
به غیر از خوراک، در سایر موارد آنچه که مرد برای رفع نیازهای متعارف زندگی؛ مانند پوشاک و مسکن در اختیار زن قرار می دهد تا وقتی که رسماً به تملیک زن درنیاورده است همگی جزء اموال مرد محسوب شده و مرد مالک تمام آنها است. برای مثال لباسی را که مرد برای پوشش به زن داده است؛ زن نمی تواند بدون اجازه او بفروشد و یا به دیگری ببخشد.[14]
ترتیب پرداخت نفقه به واجب النفقه ها
اگر مرد مالى نداشته باشد که نفقه خود و زن و نزدیکان واجب النفقه اش را بدهد پرداخت نفقه با توجه به قدرت مالی او به این ترتیب خواهد بود:
خود شوهر مقدم بر زنش و زن مقدم بر نزدیکانش است؛ پس آنچه که از روزیش زیاد مى آید براى زن مصرف مى شود و به نزدیکان داده نمىشود مگر آنکه از نفقه زن هم اضافى آمده باشد.[15]
منظور از نفقه خودش هم که مقدم بر نفقه همسرش است مقدار روزى روز و شبش و نیز پوششى که لایق حالش مى باشد و نیز هر چیزى است که اضطرار به او پیدا مىکند؛ مانند وسایل آشپزی، زیرانداز و روانداز؛ پس اگر چیزى بیش از این، زیاد بیاید لازم است برای همسرش مصرف نماید سپس برای نزدیکانش.[16]
وجوب تلاش برای کسب هزینه نفقه
مردی که چیزی برای ادای نفقه ندارد واجب است به هر وسیله مشروعی که شده آن را به دست آورد.[17]
پی نوشتها:
1. کتاب العین، 5/ 177
2. ر.ک به تحریرالوسیله ، ترجمه، 3/559
3.همان ص557
4. همان ص 569 مسأله 19
5. همان ص574 مسأله 11
6. ن.ک به مجموعه آثار شهید مطهری 19/219
7. ر.ک به تحریرالوسیله، ترجمه صص 559-560
8.همان ص561
9. همان 3/562
10.همان ص565 مسأله 8
11. همان ص 565 مساله 9. نظر دیگر مراجع را در این آدرس ببنید
12.(www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=260841)
13.همان ص564
14.همان ص567 مسأله 14
15.همان ص568
16.همان ص569 مساله 20
17.همان ص572 مساله 5
18.همان ص 573 مساله 7
منبع:tebyan.net