با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از فرزندان همراه باشید :
البته تاثیرات طلاق لزوما منفی نیست، تحقیقات نشان داده است کودکانی که از وضعیت پرآشوب خانواده، جایی که در آن شاهد مشاجرات و زد و خوردهای والدین، آزار و اذیت جسمانی خود و سوءاستفاده های مکرر یا نادیده گرفتن خود بودند، به وضعیت بهتر و شادتری در پی طلاق انتقال می یابند، نه تنها با مشکلات کمتری رو به رو می شوند بلکه آرامش و بالندگی بیشتری از خود نشان می دهند.
در علت یابی سازگاری کودکان و نوجوانان با طلاق خطرزای کلیدی وجود دارد مانند سن کودک که در همین مجله بارها به تفاوت های سنی کودکان در برخورد با طلاق اشاره شده است. اما این مطلب در مورد تفاوت شخصیتی است. درواقع کودکان از همان ابتدای تولد با هم متفاوتند.
حتما شما هم به عنوان والدین این تجربه را داشته اید که تفاوت بین نوزادانی که از ابتدا بیشتر گریه می کنند با کودکانی که از ابتدا آرام ترند را ببینید. این تفاوت می تواند در ویژگی های دیگری مثل کنجکاو بودن، بی تفاوت بودن یا با دیگران بیشتر آمیختن یا منزوی بودن هم خودش را نشان دهد.
خُلق و خوی سخت یا خُلق و خوی راحت؟
ابتدا کمی در مورد اینکه خلق و خو چیست توضیح دهم. خلق و خو تفاوت های فردی تقریبا با ثبات در واکنش های کودک در برابر محیط و خود گرانی است که از همان ابتدای زندگی آشکار می شود. کودکان را براساس خلق و خود به سه دسته راحت، دشوار و کندجوش تقسیم می کنند.
کودکان راحت در مقایسه با کودکان دشوار در نوباوگی به سرعت با برنامه های روزمره مثل خوابیدن و خوردن، خو می گیرند و درمجموع سرحال هستند و راحت می شود با آن ها تعامل کرد. پدر و مادرها از همان ابتدا متوجه می شوند که آیا کودک دشواری دارند یا کودک راحت. از این بگذریم، واکنش های این کودکان به طلاق متفاوت است همان طور که به بقیه جنبه های زندگی واکنش متفاوت دارند.
کودکان راحت، کمتر به دنبال بحران هستند و اگر هم دچار بحران شوند راحت تر با خشم و اضطراب آن کنار می آیند. تحقیقات نیز نشان می دهد که کودکان با خلق و خوی راحت که در خانواده مورد حمایت قرار دارند، قادر به تحمل فشار بیشتری پس از جدایی و طلاق هستند که این توانایی می تواند قدرت آن ها را در رویارویی با چالش های سازگاری در مراحل بَعد بالا برد.
در مقابل بچه هایی که از نظر خلق و خوی به بچه های سخت، مشکل دار و یا زودرنج مشهورند، در برابر تغییرات قدرت سازگاری کمتری دارند. افزایش فشار روانی در کودکان سخت، باعث بروز نقص در مهارت های مقابله ای، افزایش مشکلات رفتاری و تشدید مشکلات موجود می شود. این کودکان نه تنها با رفتارهای منفی والدین کمتر می توانند کنار بیایند بلکه ممکن است نتوانند از حمایت های افراد پیرامون خود به اندازه کافی بهره ببرند. نکته این جاست که شما والدین باید در مقابل بچه های متفاوت از نظر خلق و خو چه باید بکنید؟
با بچه سخت چه کنیم؟
پیشنهاد ما این است که برای بچه های سخت شما باید:
یاد بدهید هیجانش را کنترل کند: برای این کار می توانید از تصویر، داستان، نمایش و مواردی از این قبیل استفاده کنید تا ضمن آموزش انواع هیجانات به کودک، به او یاد دهید که چگونه می تواند به صورت سالم هیجانات خود مانند خشم را بروز دهد.
صبور باشید: این کودکان ممکن است گاهی با پرخاشگری و فاصله گرفتن از دیگران باعث ناراحتی شما و اطرافیان بشوند اما از طرفی اگر شما نیز آنان را طرد کنید عملا شاهد بیشتر شدن بدرفتاری خواهید بود. همچنین این بچه ها ممکن است بعد طلاق در خورد و خوراک و حتی خواب دچار بی نظمی شدید شوند، باید آنان را با حوصله همراهی کنید.
فرصت دهید: به آنان فرصت بیشتری برای سازگاری با طلاق بدهید: بچه های سخت کلا سخت با تغییرات کنار می آیند، تغییرات طلاق هم که گسترده و فشارزا است. باید کمی بیشتر به آنان مهلت دهید تا شرایط جدید را بپذیرید.
کمک بگیرید: در صورت بروز رفتارهای ناسازگار شدید مانند پرخاشگری های زیاد، از کمک یک روان شناس استفاده کنید: البته از همان تولد این بچه ها بسیار انرژی زیادی از والدین می برند و لازم است مادر و پدرها مطالعات بیشتری برای تربیت صحیح این فرزندان داشته باشند. در مورد طلاق نیز کار با این بچه ها نیازمند کمک حرفه ای است. چون شما همزمان با دو مشکل مواجه هستید.
کودکان برون گرا یا درون گرا؟
کودکان از نظر میزان تمایل به تعاملات اجتماعی به دو گروه برون گرا و درون گرا تقسیم می شوند. البته بسیاری از کودکان در حد وسط این تفاوت ها قرار دارند. کودکان برون گرا تعامل بیشتری برای حضور در جمع دارند، بازی های گروهی را می پسندند، مهارت های کلامی بیشتر دارند، راحت تر ارتباط برقرار می کنند، دوستان بیشتری دارند، هیجانات خود را بهتر ابراز می کنند و البته حمایت اجتماعی بیشتری، در مقایسه با کودکان درون گرا دارند.
همین تفاوت ها می تواند واکنش این کودکان به طلاق را نیز تحت تاثیر قرار دهد. به طوری که کودکان برون گرا، بحران طلاق را راحت تر طی می کنند زیرا تفاوت های مورد اشاره باعث سازگاری بهتر آنان می شود. البته قابل تصور است که برقراری رابطه بهتر و بیشتر و همچنین ابراز هیجانات در این کودکان می تواند بسیار کمک کننده در عبور از تنش طلاق باشد. در مقابل کودکان درون گرا به دلیل کم رویی سخت تر با طلاق کنار می آیند و در صورتی که در این کودکان کم رویی ادامه یابد، به احتیاط زیاد، عزت نفس پایین و تنهایی منجر می شود؛ در نوجوانی نیز خطر اضطراب شدید افزایش می یابد.
با بچه درون گرا چه کنیم؟
برای والدین کودکان درون گرا نیز چند پیشنهاد دارم تا بتوانند به سازگاری فرزند خود بهتر کمک کنند:
مهارت های اجتماعی را به آن ها بیاموزید: آنان را بیشتر به دریافت حمایت اجتماعی ترغیب کنید. آموزش مهارت های اجتماعی به این کودکان بسیار ضروری است. برای این امر بهتر است موقعیت های اجتماعی بیشتری برای آنان فراهم کنید و از تشویق و ترغیب های لازم استفاده کنید. البته این کودکان را نباید مجبور به تعامل اجتماعی کرد بلکه فقط باید آموزش داد و بستر را آماده کرد. هر چه بیشتر وارد تعامل اجتماعی کرد بلکه فقط باید آموزش داد و بستر را آماده کرد. هرچه بیشتر وارد تعامل اجتماعی شوند، راحت تر هم حمایت اجتماعی دریافت می کنند. حمایتی که هم بعد از طلاق شما نیاز دارید و هم فرزندتان.
کمکشان کنید احساساتشان را بروز دهند: به آنان کمک کنید تا احساسات خود در مورد طلاق را بیان کنند. این کودکان کمی سخت به بیان احساسات می پردازند. بخشی از آن به دلیل این است که فکر می کنند نباید این احساسات را داشته باشند. یا گمان دارند که پذیرفته نشوند. لازم است با احساسات آنان همدلی کنید و به طرق مختلف مانند نقاشی اجازه بروز احساسات بدهید. همیشه نیز احساسات آنان را طبیعی جلوه دهید.
عزت نفسشان را بالا ببرید: تلاش خود را در جهت تقویت عزت نفس آنان داشته باشید. عزت نفس بحث گسترده ای است اما در یک کلام به معنای داشتن نگرش خوب و مثبت به خود است. کودکان بعد از طلاق شاید خود را مقصر طلاق بدانند و بازخوردهای دیگران نیز به کاهش عزت نفس آنان می افزاید. لازم است با آموزش خودگویی مثبت و ایجاد احساس تعلق به آنان کمک کنید. بخصوص به آنان اطمینان دهید که مقصر طلاق نیستند و شما نیز همیشه آنان را حمایت خواهید کرد.
رنجشان را درک کنید: سعی کنید رنج آنان را درک کنید. در نهایت این بچه ها بیشتر مایل هستند تا در خود فرو روند و با خودشان هم خلوت کنند. به این رفتار تا جایی که می توانید احترام بگذارید و بیشتر شنوا باشید و نصیحت گر.
* دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی