با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از گفتگو با ورزشکاران همراه باشید :
نیاز به معرفی ندارد. نامش با قهرمانی گره خورده و سالها، پرچم افتخار کشورمان را در دنیا به اهتزاز درآورده است.
کافی است نام«هادی ساعی» را در مرورگر اینترنت تایپ و جستوجو کنید تا انبوهی از افتخارات و مقامهای ملی و جهانی در صفحه مانیتور نمایان شود:«خرداد ماهی، متولد شهر ری، قهرمان تکواندوی جهان و المپیک و عضو شورای اسلامیشهر تهران.» او که اولین مدال و مدال طلای ایران در ورزشی غیر از کشتی و وزنهبرداری را از المپیک آتن برای ایران به ارمغان آورد، در ۱۴ آبان ۱۳۸۷ خداحافظی خود را از دنیای قهرمانی اعلام کرد .
۱۸ آبان ۱۳۸۷ پس از انجام یک مسابقه نمادین در خانه تکواندو چهار گوشه تشک را بوسید و بهطور رسمیاز رقابتهای تکواندو کنار رفت و نیرو و پشتکار خود را با عضویت در شورای شهر تهران برای خدمت به مردمش به کار گرفت تا در کنار القاب و عناوین قهرمانی، مسئولیت سنگین دیگری نیز به دوش بگیرد. او صاحب یک باشگاه سوارکاری حرفهای نیز هست و به گفته خودش، این ورزش را به صورت حرفهای انجام میدهد.
با صبر و حوصله به تک تک سوالات پاسخ گفت و با وجود تماسهای مکرر با تلفن همراهش، تمام وقتش را در اختیار ما گذاشت و پاسخ زنگهای تلفن را به زمانی بعد از مصاحبه موکول کرد. البته از یک قهرمان با اخلاق چیزی جز احترام به مردم انتظار نمیرود. گپ و گفت ما با هادی ساعی را در ادامه بخوانید.
معمولا تعطیلات آخر هفته برای شما چطور تعریف میشود؟
اول و آخر هفته برای من تقریبا یکی است. در واقع تعطیلات آخر هفته برای من شلوغترین روز کاری است. بنابراین نمیتوانم تعریفی از اوقات فراغت آخر هفته ارائه کنم.
چرا؟ مگر برنامه خاصی برای تعطیلات آخر هفته دارید؟
یک باشگاه سوارکاری دارم که روزهای پنجشنبه و جمعه معمولا به صورت تمام وقت در باشگاه هستم و این دو روز یا تدریس میکنم یا اینکه مشغول برگزاری مسابقه سوارکاری هستم، اما روز شنبه تقریبا مشغله کاری کمتر و اوقات فراغت بیشتری دارم.
برای روزهای شنبه چطور برنامهریزی میکنید؟
راستش آنقدر در طول هفته بیرون از خانه مشغول هستم که گاهی دلم برای خانه تنگ میشود و دوست دارم تمام وقت را در خانه باشم. به همین دلیل سعی میکنم روزهای شنبه را در خانه و با همسر و فرزندم بگذرانم و برای گردش و خوردن غذا به پارک یا رستوران برویم.
رابطه شما با سفر کردن چطور است؟ آخرین جایی که به آن سفر کردهاید کجا بوده؟
سفر جزو جدانشدنی زندگی من است. در حال حاضر در چند کشور از جمله مکزیک، آلمان، هلند و استرالیا، تکواندو تدریس میکنم. به همین دلیل دائم در حال سفر به این کشورها هستم. هفته گذشته به مکزیک رفتم.
این سفرها با فعالیت شما در شورای شهر تداخلی ندارد؟
خیر. معمولا طوری برنامهریزی میکنم که هر هفته در جلسات شورای شهر حاضر باشم.
چقدر به مطالعه علاقهمند هستید و آخرین کتابی که خواندهاید چه بوده؟
به دلیل سفرهای متعددی که به کشورهای خارجی دارم نیازمند تسلط به زبان انگلیسی هستم. به همین دلیل کتابهایی را بیشتر مطالعه میکنم که به زبان انگلیسی باشند.
دنیای امروز، دنیای فضاهای مجازی است. چقدر از زمان خود را صرف دنیای مجازی میکنید؟
فرصت زیادی برای گشت و گذار در فضای مجازی ندارم، به ویژه زمانی که در ایران هستم. اما معمولا هنگام سفر و در طول اقامت در کشورهای خارجی فرصت بیشتری برای استفاده از دنیای مجازی دارم.
اگر قرار باشد جایی از ایران را که دیده اید برای سفر به دیگران توصیه کنید، از کجا نام میبرید؟
با وجود این که تا به حال به بیش از 100 کشور خارجی سفر کردهام، اما متاسفانه موفق به ایران گردی نشدهام. البته از شهرهای زیادی در ایران بازدید کردهام و یزد را بیش از همه دوست دارم. امیدوارم که فرصت سفر به همه نقاط ایران را نیز به دست آورم.
فرض کنید قرار است با یکی از هنرمندان تلویزیون و سینما همسفر باشید. با چه کسی و به کجا دوست دارید سفر کنید؟
آقای پرویز پرستویی. رابطه دوستی ما بسیار خوب و مستحکم است و من مطمئن هستم در کنار ایشان هر کجا که باشم اوقات بسیار خوشی را میگذرانم. تفاوتی ندارد در سفر باشیم یا خانه یا رستوران یا هر جای دیگر.
شما متولد شهر ری هستید.با توجه به مشغله کاریتان چقدر فرصت میکنید سری به محله قدیمیبزنید؟
سعی میکنم به طور مرتب به شهر ری سر بزنم. آخرین بار، پیش از سفر به مکزیک، شهر ری بودم.
چه چیزی برای شما در محله قدیمیبیش از هرچیز لذت بخش است؟
عزاداری ماه محرم در هیاتمان در شهر ری برای من بسیار لذت بخش است به ویژه اگر مداحی به زبان ترکی باشد.
چقدر اهل فوتبال و تماشای آن هستید؟
خیلی فوتبالی نیستم، اما فوتبال خوب را نگاه میکنم.
تیم غیر ایرانی مورد علاقه شما کدام تیم است؟
معمولا بازیهای رئال مادرید را بیشتر دوست دارم.
و بازیکن مورد علاقه شما؟
طبیعتا بازی رونالدو در تیم رئال مادرید.
در میان مشغلههای روزانه، چه اتفاقی معمولا باعث آرامش و به در رفتن خستگی شما میشود؟
سوارکاری و حضور در باشگاه سوارکاری به من آرامش خاصی میدهد. حتی زمانی هم که تکواندو کار میکردم برای رفع خستگی از فشار تمرینات و مسابقات فشرده، تنها کاری که باعث آرامش من میشد سوارکاری و ارتباط با اسب و حضور در باشگاه بود.
بنابراین اگر تکواندو کارنبودید حتما قهرمان سوارکاری میشدید؟
شاید اگر تکواندو کار نبودم و در هر رشته دیگری فعالیت میکردم به همان میزان تکواندو پشتکار داشتم و به قهرمانی میرسیدم، اما قصه سوارکاری با دیگر رشتههای ورزشی فرق دارد. جدای از این که یک سوارکار باید توانایی لازم را داشته باشد خوب بودن اسب نیز ملاک مهمیدر این ورزش است. سوارکاری در حد قهرمانی شرایط خاص خود را میطلبد.
کسی که قرار است در حد قهرمانی المپیک سوارکار باشد نیاز به حداقل سه تا چهار اسب درجه یک و خوب دارد. اگر تکواندو کار نبودم شاید هر رشته دیگری هم میرفتم همین اندازه موفق میشدم اما در سوار کاری نه.
صحبت از قهرمانی شد. در ماه یا در سال چند بار فیلمهای قهرمانی خودتان را نگاه میکنید؟
اصلا نگاه نمیکنم. چرا که هیچ فیلمیاز مسابقات خودم ندارم. در واقع نیازی به دیدن آنها ندارم.
شما هنرپیشگی را نیز تجربه کردهاید. چه شد که وارد سینما و سپس تلویزیون شدید؟
واقعیت این است که من به خواست و علاقه خودم وارد این عرصه نشدم. اولین کار من فیلم سینمایی «پی22» بود . این فیلم داستان یکی از فرماندهان تکاور نیروی دریایی است که در اوائل جنگ تحمیلی نقش مهمی در حفظ مرزهای آبی ایران و جلوگیری از حمله رژیم بعثی به ایران داشت.اگرچه تمایلی به بازی در این فیلم نداشتم، اما احساس کردم این افراد به گردن همه ما حق بزرگی دارند و بنابراین برای تکریم و تشکر از آنها باید تا زنده هستند قدمی برداریم. به همین دلیل ایفای نقش در این فیلم را پذیرفتم.
از تجربه و استرس بازی جلوی دوربین بگویید.
نه! من اصلا با دوربین مشکلی ندارم. درواقع استرس سالهاست که درون ما مرده است. شاید به جرات بگویم که تاکنون بیشتر از خیلی از بازیگران تلویزیون جلوی دوربین برنامه زنده قرار گرفتهام. علاوه بر این که این تجربه یک فیلم سینمایی بود که فرصت جبران اشتباه در نقش را داشت، اما بدون شک نقش بسیار دشوار و نیازمند آمادگی جسمانی و نیروی بدنی قوی بود.
از سوی دیگر گریم این نقش بسیار سنگین بود و هر روز سه تا چهار ساعت زیر گریم بودم و برای دو دوره زندگی شخصیت اصلی فیلم، در جوانی و پیری، باید گریم میشدم.
نگران نیستید که با ورود به عرصه سینما و تلویزیون، با خطر حاشیه سازی روبرو شوید؟
به نکته خوبی اشاره کردید. چرا! دقیقا همین طور است. شاید بسیاری از افراد سودای شهرت و رسیدن به جایگاه اجتماعی را داشته باشند و برای رسیدن به آن وارد عرصه سینما شوند، اما من از مسیر ورزش به این جایگاه رسیدهام و اکنون در شرایطی قرار دارم که بیش از هرچیز باید به فکر حفظ این جایگاه باشم.
شاید به همین دلیل است که سعی میکنم در مورد پیشنهادهای ایفای نقش در فیلم و سریال با وسواس و دقت زیادی پاسخ بدهم. مردم از اسطوره ها و قهرمانان خود انتظاری فراتر از دیگران دارند.
پیش از این که در این عرصه فعالیت کنید، در زمینه بازیگری آموزش هم دیدهاید؟
کلاس بازیگری نرفتم، اما دوستانی در این عرصه دارم که خیلی به من کمک کردند. به عنوان مثال، آقایان داریوش فرهنگ و امین حیایی و استادانی که توانستم از آنها خیلی فوت و فنهای بازیگری را یاد بگیریم؛ به خصوص کارگردانانی که توانستند من را در این مسیر هدایت کنند. البته فکر میکنم خودم هم آدم باهوشی هستم.
به نظر شما فیلمهای اکشن در ایران چه جایگاهی دارند؟
حقیقت این است که در سینمای ایران جای کارهای اکشن خالی است؛ چرا که ساخت چنین فیلم هایی کار ساده ای نیست. باید بازیگرش وجود داشته باشد و فیلمبردار متخصص باشد.
علاوه بر این که امکانات مخصوص این نوع از فیلمها نیاز است. در یک فیلم رزمیو اکشن فقط حضور یک رزمیکار مهم نیست، چرا که طرف مقابل نیز باید رزمیکار و آشنا به فنون رزمیباشد.
در فیلم پی 22 همه تکاورها جودو کار بودند اما من از تکواندو کارها برای نقش مقابل استفاده کردم در واقع تکواندوکارها در کار بهتر معنا و مفهوم حرکات یکدیگر را میفهمند و پاسخ درستتری میدهند.
از بازی خودتان به عنوان بیننده راضی بودید؟
بله! راضیام.
یعنی هیچ انتقادی به بازی خودتان ندارید؟
فکر میکنم یکی از ضعفهای کار، صداگذاریهایی بود که بعد از کار انجام شد؛ یعنی دیالوگهایی گفته شد که باید بعد از آن تغییر میکرد. ایراد کوچکی که به کار دارم، همین است. البته دیگران باید بازی ام را ببینند و نقاط ضعف و قوت را به من گوشزد کنند.
از فیلم و سریال که بگذریم، چه فصلی را بیشتر دوست دارید؟
فصل بهار را بیشتر از فصلهای دیگر دوست دارم. رابطه خوبی با سرما و فصل سرد سال ندارم.
اهل کوهنوردی در فصل بهار هستید؟
خیر! به خاطر زانوهایم زیاد اهل کوهنوردی نیستم.
بزرگترین آرزوی یک قهرمان برای خود و مردمش چیست؟
همیشه و همه جا بزرگترین آرزوی من سلامتی برای همه انسانهاست. من معتقدم اگر سلامتی باشد، انسانها به هر آنچه آرزو دارند میتوانند با تلاش و پشتکار دست پیدا کنند.