با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از تلویزیون همراه باشید :
هفته نامه همشهری جوان: فیلم سینمایی «قندون جهیزیه» که سال گذشته اکران شد و با فروش حدودا 1.5 میلیاردی خود در رده سیزدهم فیلم های پرفروش سال قرار گرفت (جالب است که این فیلم با این رقم فروش در بین 20 فیلم اول امسال هم قرار نمی گیرد!) از پرحاشیه ترین آثار سال گذشته بود اما یکی از نکات خاص و جالب توجه این فیلم، لوکیشن آن بود؛ خانه ای تقریبا قدیمی اما با معماری خاص. حالا بعد از یک سال و نیم قرار است باز هم آن خانه را ببینیم اما این بار نه با آن سر و شکل و نه در یک فیلم سینمایی، بلکه در تازه ترین سریال شبکه سوم سیما؛ سریال «همسایه ها».
البته اگر در همان ابتدای کار، کمی طول کشید که این لوکیشن را به یاد بیاورید، تعجب نکنید، چون بر و بچه های این سریال، تغییرات زیادی داخل آن انجام داده اند؛ از ساختن یک سقف هلالی برزگ بالای قسمت ورودی ساختمان گرفته تا ساختن یک آلاچیق در انتهای حیاط و ساختن باغچه و گذاشتن دو نیمکت (شبیه نیمکت های پارک) در لابی ساختمان.
با این همه تغییرات دیگر می توان گفت، «همسایه ها» به هویت مستقلی که از این لوکیشن دنبالش بود، رسیده و می توان گفت ماجرای این خانه، شبیه به خانه آقای رجبی نمی شود که دوجین سریال در آن ساخته شد و نهایت تغییراتش، رنگ دیوارها بود. در یکی از روزهای سرد زمستان که مهران غفوریان و تیم همراهش در حلا ضبط سریال بودند، به پشت صحنه آن سرک کشیدیم تا ببینیم تازه ترین کمدی تلویزیون، چه حال و هوایی دارد.
همسایه ها
• کارگردان: مهران غفوریان
• طراح و مشاور فیلمنامه: مهراب قاسم خانی
• نویسندگان: سعید هوشیار، احسان ابراهیمی و مهرداد نعیمی
• سرپرست گروه کارگردانی: نغمه نظری
• دستیار اول کارگردانی: احسان سجادی حسینی
• بازیگران: جواد رضویان، مهران غفوریان، بهاره رهنما، سیروس گرجستانی، اصغر سمسارزاده، شهین تسلیمی، حسین سلیمانی، سپند امیرسلیمانی، نعیمه نظام دوست، سمانه پاکدل و…
فولو یا فوکوس، مسئله این است
ساعت پنج بعدازظهر است. جواد رضویان، بهاره رهنما و نعیمه نظام دوست، داخل لوکیشن خانه کاووس (رضویان) نشسته اند و منتظرند همه چیز اوکی شود تا دیالوگ هایشان را بگویند. سیروس گرجستانی و محمدرضا شیرخانلو هم جزو بازیگرانی هستند که امروز باید جلوی دوربین بروند اما در حال حاضر بازی ندارند و مشغول استراحت اند. بعد از آماده شدن تیم فنی و بازیگران، غفوریان پشت مانیتورهایش می نشیند، سه دوربین در حال ضبط این پلان است و از آن جایی که یکی از دوربین ها، لانگ شات است و فضای زیادی از خانه را در بر می گیرد، عوامل پشت صحنه، جای کمی برای مخفی شدن از قاب دوربین دارند.
یکی از جاهای پرتراکم، بخش انتهایی آشپزخانه کاووس است که نزدیک به 10 نفر در آن جا ایستاده اند و تمام حواس شان را جمع کرده اند که یک وقت دست و پایشان از نیمه آشپزخانه به آن طرف نرود که در کادر قرار بگیرند.
آقای کارگردان دستور اکشن را صادر می کند، همین که رضویان با لهجه عجیب و غریبش شروع به گفتن دیالوگ های می کند، چند نفر از دوستان گیرکرده در آشپزخانه، لبخند روی لب هایشان قرار می گیرد و البته سعی می کنند خودشان را کنترل کنند تا این خنده، کار دست شان ندهد. بعد از یکی دو برداشت تمرینی، غفوریان به یکی از تصویربرداران اعلام می کند که تصویرش کمی تار است و می گوید که باید آن را اصطلاحات فولو کند. بعد خودش متوجه اشتباهش می شود و با خنده این اشتباه را ادامه می دهد. «فولو یا فوکوس، گفتم فولو؟ پس حتما حکمتی پشتش بوده، تا آخر سکانس فولو می گیریم!»
نویزهای رومخی
بعد از آماده شدن گروه و برطرف شدن مشکل دوربین، غفوریان سه، دو، یک گویان دستور اکشن را صادر می کند و بازیگران، دیالوگ هایشان را می گویند. این پلان با پنج برداشت، نهایی می شود. البته یکی از چهار برداشت قبلی هم بدون مشکل به نظر می رسد اما انگار که این صحنه به دل کارگردان ننشست و او از بازیگرانش درخواست کرد تا یک بار دیگر این پلان را بگیرند. بعد از اتمام این صحنه، بازیگران به همراه دستیاران غفوریان، دیالوگ های پلان بعدی را تمرین می کنند.
مسئولان صدا و تصویر هم که قاب بندی شان کمی تغییر کرده، همه چیز را درست می چینند. بعد از چند دقیقه، همه چیز برای ضبط آماده می شود. در یکی دو برداشت اول، نویز یک تلفن همراه، تمرکز صدابردار را بر هم می زند و غفوریان هم مجبور می شود کات بدهد.
بعد از چندین بار جابجایی صدابردار و گشتن به دنبال منبع نویز، بالاخره موبایل مورد نظر کشف و خنثی (!) می گردد و صحنه را از ابتدا می گیرند. این پلان هم پر از دیالوگ های بامزه بود و بعد از کات غفوریان هم بیشتر بر و بچه های پشت صحنه در حال خندیدن بودند. بعد از اتمام این سکانس، همه آماده سکانس بعدی می شوند.
شیرینی ات را قورت بده
در حالی که این دو نفر در حال سکانس خوانی هستند، بازیگران هم لباس هایشان را برای صحنه بعدی تغییر می دهند. در این پلان هم باز همان سه نفر قبلی بازی دارند و کسی به آن ها اضافه نمی شود. بعداز پایان کار غفوریان و دستیارش، همه مجددا به خانه کاووس می روند. بعد از یکی دو برداشت تمرینی، همه برای ضبط آماده می شوند. در این صحنه یک جعبه شیرینی هم روی میز است و رضویان باید بعد از اتمام دیالوگ هایش، یک شیرینی خودش بردارد و به بقیه هم تعارف کند.
آب بازی پشت دروبین
در این صحنه، محمدرضا شیرخانلو، بازیگر نوجوان کار هم به بازیگران اضافه می شود. او که با این سن و سال، نامش قدرت است، با پدر و مادرش (رضویان و نظام دوست) تمرین می کند تا سر ضبط، سوتی ندهد. میثم بیدقی که از دستیاران غفوریان است و البته خودش هم جزو مجریان تلویزیون بوده (در سری آخر برنامه صبح بخیر ایران) هم جزء کسانی است که با شیرخانلو خیلی تمرین می کند. کاری که به نظر می رسد خیلی سخت است:
«محمدرضا، پسر بااستعدادی است اما کمی شیطان است. اگر این شیطنت او را کنترل نکنیم، هم کار دست خودش می دهد هم پروژه!» بالاخره غفوریان به داخل خانه کاووس می آید. انگار که او زیاد از دست شیطنت های بازیگر قدرت، حرص خورده چون اولین کاری که می کند، صحنه مربوط به او را مو به مو برایش توضیح می دهد و به جایش بازی می کند. بعد از این آموزش تخصصی همه آماده ضبط می شوند ولی یکی از مانیتورهای کارگردانی قطع و وصل می شود. در حالی که گروه فیلمبرداری در حال رفع این مشکل هستند، رضویان توپ چهل تکه شیرخانلو را می گیرد و با او در اتاق والیبال بازی می کند. البته مانیتور خیلی زود آماده می شود و بازی این دو نفر خیلی طول نمی کشد.
فصل مرگ نارنگی ها
بدون شک این صحنه یکی از بامزه ترین صحنه های سریال است. به خصوص دیالوگ ها و بازی جواد رضویان درخصوص اتفاقاتی که در حمام برایش رخ داده است. این سکانس طولانی را به صورت بخش، بخش ضبط کردند. سخت ترین کار را در بین بازیگران برای این سکانس، نعیمه نظام دوست دارد، چون باید در هر برداشت تقریبا یک نارنگی را به صورت درسته بخورد.
بعد از چند برداشت، هنوز هم صحنه به دل غفوریان ننشسته است اما در عین حال دلش هم برای بازیگرش می سوزد که هر بار باید کلی نارنگی بخورد. از همه می خواهد تمرکزشان را جمع کنند تا این صحنه، طلسم اش شکسته شود و کار به اتمام برسد. بالاخره بعد از چندین برداشت، همه چیز باب میل کارگردان می شود. همه خوشحال به سراغ سکانس بعدی می روند و ناراحت ترین موجودات فقط نارنگی های داخل ظرف میوه هستند که فقط پوست شان باقی مانده است! بعد از این سکانس باید یک صحنه بیرونی ضبط شود.
تیم تصویربرداری به حیاط می روند تا جای دوربین ها را به همراه غفوریان فیکس کنند اما صدابردار پروژه، داخل خانه کاووس می ماند، چون باید بعضی دیالوگ های کاووس و همسرش را مجددا ضبط کنند. دیالوگ ها مربوط به قسمت های ابتدایی است که قبلا ضبط شده یا صدا خوب نبوده یا باید تغییراتی جزیی در آن ها ایجاد کرد. دیالوگ های ابتدایی مربوط به مکالمه تلفنی رضویان و نظام دوست است، بعد هم چند بخش کوتاه دیگر از صدای کاووس را ضبط می کنند و همه به بر و بچه های داخل حیاط می پیوندند تا سکانس های بیرونی را ضبط کنند.
عمو سیروس وارد می شود
ساعت از نه شب گذشته و هوا دیگر به شدت سرد شده است. هر سه دوربین فیلمبرداری، سر جایشان قرار گرفته اند. بالاخره نوبت بازی سیروس گرجستانی هم می رسد، او باید در این پلان که خاطره ای از زبان کاووس است و حکم فلاش بک را دارد، با رضویان و رهنما بازی کند. مهم ترین مشکل برای ضبط این صحنه، سرما است. یک بخاری بزرگ برای عوامل پشت صحنه در حیاط قرار داده شده، بخاری ای که اگر از آن دور باشی، چیز حس نمی کنی و اگر نزدیکش باشی، احتمال سوختن ات وجود دارد(!) سرما باعث می شود غفوریان جدا از پوشیدن کاپشن، از کلاه و دستکش هم استفاده کند تا جلوی سرما را بگیرد.
این سکانس هم سکانس سختی است، چون بازیگران بعد از چند دقیقه دیالوگ که ابتدای آن بگوبخند و خوش و بش کردن است و انتهای آن درگیری و دست به یقه شدن، دو تا استکان هم می شکنند. البته این بخش استکان شکنی را باید پرویز (گرجستانی) انجام دهد؛ اتفاقی که جرقه یک دلخوری را بین این دو شخصیت اصلی سریال می زند. همه برای ضبط سکانس آماده هستند، فقط گرجستانی باید کمی جا به جا شود تا بعد از حرکتش به سمت رضویان، در قاب دوربین جا بگیرد.
بعد از یکی دو بار ترمین کردن و پرتاب های نمایشی استکان، همه آماده می شوند و مهران غفوریان دستور حرکت را صادر می کند. رهنما در این سکانس باید از بیرون حیاط وارد صحنه شود امادر مقابل در، لوکیشن مقداری شلوغ شده و مردم که بهاره رهنما را دیده اند، آن جا ایستاده اند و بازی اش را تماشا می کنند. بعد از اینکه یکی دو نفر از بچه های پشت صحنه مشکل به وجود آمده در خارج لوکیشن را برطرف می کنند، ضبط آغاز می شود و بازیگران بدون هیچ مشکلی دیالوگ هایشان را می گویند.
بخش کل کل و درگیری رضویان و گرجستانی هم خوب از آب در می آید و در آخر هم استکان ها هر کدام پودر می شوند. در لحظه درگیری هم گرجستانی یقه پیراهن رضویان را محکم می گیرد اما چون کاووس، میکروفونش را دقیقا زیر یقه پنهان کرده، در آخر سکانس فریاد می زند «آی هاش اف ام!» بعد از خنده همه عوامل، غفوریان کات می دهد.
خاطره جالب رضویان از حاشیه هایی که لهجه افغانی برایش به وجود آورد
جواد رضویان آدم خوش مشربی است. مثل بیشتر کارهایی که از او دیده ایم، خنده رو است و با روی باز با همه برخورد می کند. ما نزدیک به یک ساعت با هم گپ زدیم و از همه دری حرف زدیم. از ماجراهای برنامه «سه شو» گرفته و دلخوری اش از مدیران سازمان تا مطالباتی که دارد و جلسه آشتی کنانی که مسئولان تلویزیون برایش ترتیب دادند و راضی اش کردند که دست از تحریم سیما بردارد.
حتی خاطره بازی های جالبی هم از سال های 70 و ساعت خوش و سیب خنده و… کردیم اما در انتهای همه حرف ها، او خواست که همه چیز بین خودمان بماند و هیچ کدام را منتشر نکنیم. ما هم به احترام رضویان همه آن حرف ها را کنار گذاشتیم، فقط با هماهنگی خودش قسمتی از صحبت هایش را که مربوط به انتخاب لهجه برای کاراکتر کاووس بود، نگه داشتیم تا شما هم آن ها را بخوانید.
برای این سریال هم برای خودت لهجه درست کردی؟
از لحاظ مشکلاتی که این چند وقت اخیر لهجه ها برای سریال های مختلف درست کردند؟
یعنی هیچ کدام از لهجه هایت داستان ساز نشد؟
چرا، سر بازی در نقش شنبه، برای سریال «چهارخونه» عده ای از دوستان افغان کمی دلخور شده بودند. حتی یادم هست وقت این لهجه هراتی را انتخاب کردم، بعد از پخش سریال آن ها اعتراض کردند و حتی تهدید به شکایت هم کردند اما بعداز مدتی کار به جایی کشید که من را برای جشن استقلال افغانستان دعوت کردند و عنوان شهروند افتخاری کابل را به من دادند.
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای تلویزیون
مجله اینترنتی برگک آرزوی بهترینها را برای شما دارد.