با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از فرزندان همراه باشید :
والدین می دانند که هر کودک تا اندازه ای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال نمی دانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه می گیرد. آنها به دفعات سوال می کنند: چرا بچه من این قدر وحشت زده است؟ او که دلیلی برای ترس خود ندارد.
اضطراب حتی در روزهای کودکی
شاید مفید واقع شود که برخی از سرچشمه های اضطراب در کودکان را توصیف کنیم و چند راه برای غلبه بر اضطراب ارائه دهیم.
ترس از رها شدن یکی از سرچشمه های اضطراب
بزرگترین ترس کودک این است که والدین او را دوست نداشته باشند و رهایش کنند. چنانکه روانشناسی آن را بطور برجسته ای در کتاب – شرق بهشت- نشان می دهد:
بزرگترین وحشتی که یک کودک می تواند داشته باشد این است که دوست داشته نشود، و طرد شدن دوزخی است که از آن وحشت دارد … و طرد شدن خشم را با خود می آورد و خشم نوعی جنایت را که شکل انتقام دارد …
کودکی، که عشقی را که آرزویش بود، دریافت نکرد، گربه را با لگد می زند و احساس گناه پوشیده خود را پنهان می سازد. و یکی دیگر آن قدر می دزدد که پول محبوبش می سازد. و کودکی دیگر دنیا را فتح می کند و همیشه گناه و انتقام و گناه بیشتر.
هرگز نباید کودکی را با طرد کردن تهدید کرد. چه بعنوان شوخی و چه بعنوان خشم، نباید به کودک هشدار داد که طرد خواهد شد. بارها در خیابان یا در سوپر مارکت، از دور می شنویم که مادری خشمگین به کودک خود که وقتش را تلف کرده است جیغ زنان می گوید: اگر همین الان نیایی اینجا ، همین جا ولت می کنم و می روم.
این نوع گفتار، ترس همیشه در کمین رها شدن را برخواهد انگیخت و کودک را بیش از پیش در خیال تنها رها شدن در دنیا فرو خواهد برد.زمانی که اتلاف وقت کردن کودک را نمی توانیم تحمل کنیم، بهتر است دستش را بگیریم و او را با خود بکشم تا اینکه با سخنان خود او را تهدید کنیم.
بعضی از کودکان اگر از مدرسه به خانه باز گردند و مادرشان را در خانه نیابند، به وحشت می افتند. اضطراب خاموش آنها از رها شدن خیلی زود بیدار می شود. بهتر است مادر با استفاده از یک یادداشت برای کودک پیغام بگذارد و جایی را که رفته است به کود ک اطلاع بدهد.( در نظر داشته باشید که نوشته را در جایی قرار دهید که کودک یقینا متوجه آن بشود.)
هرگز نباید کودکی را با طرد کردن تهدید کرد. چه بعنوان شوخی و چه بعنوان خشم، نباید به کودک هشدار داد که طرد خواهد شد
هنگامی که فراز و نشیب های زندگی ما را به اجبار از کودکان خردسالمان جدا می کند، باید برای این جدایی زمینه سازی کرد. برای بعضی ازوالدین دشوار است به کودک بفهمانند که آنها برای عمل جراحی، تعطیلات، یا برای انجام وظیفه ای اجتماعی از خانه دور خواهند بود. آنها بخاطر ترسی که از عکس العمل کودکشان دارند، هنگام شب یا وقتی که کودکشان در مدرسه است، یواش از خانه خارج می شوند و یکی از خویشاوندان و یا یک پرستار بچه را در خانه می گذارند که موقعیت را برای کودکشان توضیح دهد.
اضطراب حتی در روزهای کودکی
اگر کودکان را از قبل برای دوری از مادر آماده سازیم آنها خواهند توانست که فشار ناشی از این جدایی را آسانتر تحمل کنند. آماده سازی پر محتوا به چیزی بیشتر از توضیحات لفظی پیش پا افتاده نیاز دارد. برای آنکه به آماده سازی پر محتوا جامه عمل بپوشانیم ، بایستی از طریق همان زبان مخصوص کودکان در بازی ها و دنیای اسباب بازی ها با آنها ارتباط برقرار کنیم.
اگر کودکان را از قبل برای دوری از مادر آماده سازیم آنها خواهند توانست که فشار ناشی از این جدایی را آسانتر تحمل کنند. آماده سازی پر محتوا به چیزی بیشتر از توضیحات لفظی پیش پا افتاده نیاز دارد. برای آنکه به آماده سازی پر محتوا جامه عمل بپوشانیم ، بایستی از طریق همان زبان مخصوص کودکان در بازی ها و دنیای اسباب بازی ها با آنها ارتباط برقرار کنیم.
اضطراب ناشی از احساس گناه
والدین، آگاهانه و نا آگاهانه در کودکان احساس گناه پدید می آورند. احساس گناه، همچون نمک، عنصری مفید برای آب و تاب دادن به زندگی است، ولی نباید جریان اصلی در زندگی باشد. وقتی کودک از یکی از اصول رفتار اجتماعی یا اخلاقی سرپیچی می کند، آن وقت جایی هم برای مذمت و احساس گناه وجود دارد. با این وجود، کودک وقتی از داشتن احساسات منفی یا افکار ناپسند منع می شود، به ناچار احساس گناه و اضطراب خیلی زیادی خواهد داشت.
برای مانع شدن از احساس گناه غیر ضروری، والدین همچون یک مکانیک خوب که با ماشین خراب سر و کار دارد، باید با سرپیچی ها و نا فرمانی های کودک برخورد کنند. مکانیک، صاحب ماشین را خجالت زده نمی کند. او چیزی را که باید تعمیر شود به صاحب ماشین می گوید. مکانیک از سر و صداهای عجیب و غریب ماشین انتقاد نمی کند، بلکه از آن سر و صداها برای پیدا کردن عیب ماشین استفاده می کند.
برای کودکان دلخوشی بزرگی است که در باطنشان بدانند واقعا آزادند آنطور که دوست دارند فکر کنند و در خطر از دست دادن محبت و موافقت والدینشان قرار نگیرند
برای کودکان دلخوشی بزرگی است که در باطنشان بدانند واقعا آزادند آنطور که دوست دارند فکر کنند و در خطر از دست دادن محبت و موافقت والدینشان قرار نگیرند، اظهاراتی نظیر آنچه در زیر آمده مفید واقع خواهد شد.
((تو یک جور احساس می کنی،اما من جور دیگر، ما درباره این موضوع احساسات متفاوتی داریم)) بنظرت می آید که نظرت درست است ولی نظر من این نیست. من به نظر تو احترام می گذارم، اما خودم نظر دیگری دارم.))
اختلاف بین پدر و مادر ، یکی دیگر از سرچشمه های اضطراب
وقتی والدین با هم نزاع می کنند کودکان مضطرب می شوند و احساس گناه می کنند برای این مضطرب می شوند که محیط خانه شان مورد تهدید واقع شده است و احساس گناه می کنند زیرا در این اختلاف خانوادگی نقشی واقعی یا خیالی داشته اند. حال قابل توجیه باشد یا نباشد، کودک احساس می کند که او سبب اختلاف بین پدر و مادر بوده است.
کودکان در جنگ داخلی ای که بین والدین روی می دهد، بی طرف نمی مانند، آنها یا جانب پدر را می گیرند یا جانب مادر را، عواقب این جنگ داخلی هم به رشد صفات شخصیتی کودک صدمه می رساند و هم به رشد جنسی روانی او. وقتی پسری پدرش را طرد می کند یا دختری مادرش را، ان پسر و دختر مدل مناسبی نخواهد داشت تا خود را با ان وفق بدهند.طرد شدن از طریق بیزاری نسبت به همانندی با صفات شخصیتی و نسبت به تقلید از رفتار والدین نشان داده می شود. وقتی پسری مادرش را طرد می کند، یا دختری پدرش را، آن دختر و پسر ممکن است با احساس ظن و خصومت نسبت به تمام اشخاص جنس مخالف بزرگ شود.
اضطراب ناشی از دخالت در فعالیت های بدنی کودک
امروزه در بیشتر خانواده ها کودکان خردسال به خاطر کمبود جا برای فعالیت های حرکتی دچار ناامیدی و یاس می شوند. آپارتمان های کم فضا و اسباب و اثاثیه گرانبها شدیدا مانع از بالا و پایین پریدن و این طرف و آن طرف دویدن کودک می شوند. این محدودیت ها معمولا در اغاز زندگی کودک شروع می شوند. به کودک اجازه نمی دهند که در کالسکه اش بایستد، به کودک نوپا اجازه نمی دهند که از پله ها بالا برود، یا نمی گذارند که در اتاق نشیمن بدود.
کودکان، که بخاطر این محدودیتها دچار نومیدی می شوند تنشی را در خوذد ذخیره می کنند که باعث پدید آمدن اضطراب می شود. کودکان خردسال نیاز دارند که تنش خود را با فعالیت های بدنی آزاد کنند. آنان به فضایی برای دویدن و به اشیای کافی برای بازی کردن نیاز دارند. آنان به یک اتاق یا حیاط احتیاج دارند تا آزادانه به فعالیت بپردازند و در عین حال از لحاظ روانی نیز آسایش داشته باشند.
منبع:tebyan.net