با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
در سال 2016 پنج فیلم و انیمیشن پرفروش در گیشه های دنیا به این کمپانی تعلق داشت: «سرکش: داستانی از جنگ ستارگان»، «کاپیتان آمریکا؛ جنگ داخلی»، «در جستجوی دوری»، «زوتوپیا» و «کتاب جنگل» (که در فارسی به نام پسر جنگل شناخته می شود). این فیلم ها در مجموع در هفته اول اکران 300 میلیون دلار و تا پایان سال 2016 در جهان بیش از هفت میلیارد دلار فروش داشته اند. در بسیاری از کشورهای دیگر مانند فرانسه، انگلیس، استرالیا و هلند این فیلم ها در رتبه اول فروش در گیشه قرار گرفتند.
چه شد که دیزنی، استودیو یونیورسال، یعنی رقیب دیرینه اش را در فروش گیشه پشت سر گذاشت؟ چه شد که فیلم های پرفروش سال همه یا انیمیشن هستند یا فیلم های ابرقهرمانی و فانتزی های پر خرج؟
شاید باید سوال را جور دیگری مطرح کرد؛ چه شد که کمپانی والت دیزنی شروع کرد به خرید فرانشیزهای بزرگ دیگر مانند جنگ ستارگان و آوِنجرز؟ البته پاسخ ساده است: تمامیت خواهی. دیزنی در سال 2016 چندین رکورد داخلی و بین المللی را پشت سر گذاشت.
* با سه فیلم (کاپیتان آمریکا، در جستجوی دوری و زوتوپیا) در هفته اول اکران، بیش از یک میلیارد دلار فروش داشت.
* از سال 1913، دیزنی نخستین کمپانی است که سه فیلم در بالای جدول پرفروش ها دارد.
* جنگ ستارگان از 16 دسامبر 2016 که اکران شد تا 16 ژانویه 989 میلیون دلار فروش داشته و اکنون حکمرانی فرانشیز هری پاتر (متعلق به کمپانی برادران وارنر) که موفق ترین فرانشیز تاریخ است، در خطر جدی قرار دارد.
* دیزنی نخستین کمپانی است که در تاریخ سینمای جهان با پنج فیلم، در رأس فهرست پرفروش های سال قرار می گیرد.
در تاریخ سینمای سرگرمی جهان (و نه فقط آمریکا)، هرگز زمانی مانند اکنون نبوده که یک کمپانی اگر نگوییم همه چیز را، بیشتر این حوزه را در قبضه خود داشته باشد. دیزنی و یونیورسال نزدیک به 90 درصد فروش و اکران و تبلیغات سال 2016 صنعت سینما را در اختیار خود گرفته بودند .
در کنار سینما و فیلم، این دو استودیو با پارک های موضوعی شان (دیزنی لندها و پارک های ژوراسیک)، اسباب بازی ها، بازی های کامپیوتری، فرانشیزهای موفق و ماندگار (از جمله جنگ ستارگان و هری پاتر) و حتی ورود به دنیای مُد (همکاری دیزنی با برندهای بزرگ) تقریبا به تمام حوزه های سرگرمی برای کودکان و بزرگسال ها قدم گذاشتند. کمپانی دیزنی تا سال 2014، 180 هزار کارمند داشت. ارزش این کمپانی در سال 2015 به 52 میلیارد دلار رسید، با سود خالصی برابر با 38 میلیارد دلار.
البته نباید فراموش کنیم که زمان بندی تهیه و اکران فیلم ها و انیمیشن ها از سوی دیگر استودیوهای بزرگ نیز بر موفقیت خیره کننده دیزنی در سال 2016 تاثیری انکارناپذیر داشته است. کمپانی یونیورسال که در سال 2015 فیلم «دنیای ژوراسیک» را اکران کرد. تا سال 2018 قسمت پنجم آن را پخش نخواهد کرد.
این فیلم در سال 2015 یک میلیارد و 670 میلیون دلار فروش داشت و اگر قسمت بعدی اش در 2016 اکران می شد، بی شک صحنه رقابت یونیورسال و دیزنی نبردی چنین یکطرفه را شاهد نبود؛ همچنین برادران وارنر با فیلم «موجودات شگفت انگیز و زیستگاه آنها» که بخش اول مجموعه جدید هری پاتر محسوب می شود و فیلمنامه آن را جی کی رولینگ نوشته؛ اما داستان مستقل از کتاب ها دنبال می شود، گوشه ای از جدول پرفروش ها را به خود اختصاص داد. فروش این فیلم چیزی در حدود 800 میلیون دلار است که تا 16 ژانویه در رتبه هشتمین فیلم پرفروش سینماهای جهان قرار گرفته بود .
دیزنی زدگی
کمپانی دیزنی با قدرت و ثروت بی مانندش بر فرهنگ ها و مقوله ای به نام سرگرمی تاثیرگذار است. البته این خطر هم وجود دارد که گسترش دامنه نفوذ کمپانی هایی مانند دیزنی (که نه فقط در سینما بلکه در تلویزیون و اخبار و بازی ها و جنبه های دیگر سرگرمی ریشه دوانده اند) باعث ایجاد جهانی تک فرهنگی شود. وقتی همه چیز دیزنی زده شود، مخاطب ها و مصرف کننده ها با توهمی به نام انتخاب مواجه می شوند که در واقع نه انتخاب بلکه رویارویی با یک کمپانی مادر است که خیلی چیزها را در دست خود گرفته.
در این میان، هیچ چیز به اندازه فرانشیز جنگ ستارگان بر گسترش دامنه نفوذ دیزنی موثر نبوده است؛ حضور همه جانبه و همه جایی فیلم های جنگ ستارگان و بازگشت سال به سال آنها (در سال 2017 اپیزود هشتم جنگ ستارگان اکران خواهد شد). سیاست گزاران کمپانی دیزنی می دانند که هر سال به تعداد هواداران سینه چاک این فرانشیز افزوده می شود و برای همین می دانند برای سیراب کردن این تشنگی جهانی و طبق ابتدایی ترین اصل تجارت (سازوکار عرضه و تقاضا)، هر سال باید محصولی جدید به بازار بفرستند. این گونه علاوه بر قسمت های اصلی که تاکنون هفت قسمت آن عرضه شده، پای قسمت های فرعی هم به میان می آید.
از جمله فیلم «سرکش: داستانی از جنگ ستارگان» که هنوز در سینماهای جهان روی پرده است، از قسمت های فرعی این مجموعه به حساب می آید. این فیلم در جایگاه پرفروش ترین فیلم گیشه های سینمای آمریکا در سال 2016 قرار گرفت. این خواست مشترک، این عطش جهانی را به بیننده القا می کند که عضوی از جامعه ای جهانی است با خواسته ای مشترک. خوراکی سرگرم کننده به نام جنگ ستارگان. همین مسئله برای ابرقهرمان های کمپانی مارول و دوستداران انیمیشن و محصولات جانبی این ترندها جاری است؛ بنابراین تعجبی ندارد که دیزنی صنعت سرگرمی در شاخه سینما را در سال 2016 به کلی از آن خود کرد.
خاطره سازی از دیروز تا امروز
چندین و چند نسل است که کمپانی دیزنی حضوری پر رنگ در صنعت سرگرمی جهان دارد. وقتی احساس کند این تاثیرگذاری در حال کمرنگ شدن است یک برگ برنده دیگر رو می کند. انیمیشن «کتاب جنگل»، نخستین بار در سال 1967 یعنی 50 سال پیش اکران شد. در سال 2016 کمپانی دیزنی نسخه فیلم / انیمیشن آن را رو کرد. انیمیشن دیو و دلبر محصول سال 1991 است، سال 2017 نسخه فیلم آن با حضور بازیگران بنامی مانند «اِما واتسون» به سینماهای سراسر جهان خواهد آمد و این ترفند یعنی هدف گرفتن نسل ها و نه جوامع و فرهنگ های محدود.
چنین است که دیزنی موفقیت، شهرت و خواستنی بودنش را در چندین دهه حفظ کرده. دیزنی خاطره ساز است و می داند چطور از خاطره ها سود بیشتری به دست بیاورد؛ خاطره های دیزنی خاطره هایی است که پدران و مادران دوست دارند آنها را با فرزندان شان به اشتراک بگذارند. دوست دارند پلی باشد که آنها را به دنیای شاهزاده خانم زده و ابرقهرمان زده دختران و پسران شان برساند.
زیر تیغ خیال
رمز پیروزی دیزنی در این خاطره سازی و مهندسی قوه تخیل بینندگان در نوآوری ها چه به لحاظ تجاری و چه به لحاظ زیبایی شناسی نهفته است. اکنون جهان خیال دیزنی با تصاویری واقعی بیان می شود که برای نمونه می توان به فیلم «کتاب جنگل» اشاره کرد. منطق رفتارها و مناسبات از جهان خیالی دیزنی وام گرفته شده اما دیگر خبری از نقاشی های دو بعدی و سه بعدی نیست.
به شراکت کشاندن موفق ها
از سوی دیگر غلبه یکی، دو، سه استودیوی بزرگ در حوزه سرگرمی یک معنای دیگر هم دارد. رقابت اولین چیزی است که باید قربانی شود؛ وقتی استودیویی موفق و خلاق مانند پیکسار به زیرمجموعه ای از دیزنی مادر تبدیل می شود؛ یعنی برای بقا در میدان رقابتی که برنده ای همیشگی دارد، راهی جز پیوستن به جبهه قوی تر وجود ندارد، این مسئله بر محصولات تولید شده، کیفیت شان و امکان دیده شدن و فروش شان تاثیر مستقیم می گذارد.
استودیوهای بزرگ هستند که تعیین می کنند چه فیلمی بیشتر دیده شود و سلیقه کودکان و خانواده ها را دگرگون می کنند. کمپانی یونیورسال هم همین روند را البته در مقیاسی کوچک تر در پیش گرفته است. استودیو دریم وُرکس که به استیون اسپیلبرگ تعلق داشت و با محصولاتی مانند شرک، ماداگاسکار و پاندای کونگ فوکار شناخته می شود، با هزینه ای برابر با سه میلیارد و 800 میلیون دلار به زیرمجموعه یونیورسال تبدیل شد.
از سوی دیگر به نظر می رسد کمپانی ها و استودیوهای فیلمسازی در 10، 15 سال گذشته به این نتیجه رسیده اند که برای بقا و سودآوری، باید دست به دامن ابرقهرمان ها شوند و در تولید خود جای بیشتری برای آنها در نظر بگیرند. فیلم های پر هزینه و پرفروش مانند سوپرمن، بت من، واندروُمن، آیرون من، اونجرز، اسپایدرمن، مردان اِکس و به تازگی حتی اَنت من (مرد مورچه ای) به شخصیت های نجات بخش هالیوود تبدیل شده اند.
شاید فیلم های پرفروش یا پرطرفدار آینده نه با تکیه بر بازیگران یا کارگردانان یا داستان های خوب، بلکه فقط و فقط با حضور ابرقهرمان ها به بار بنشینند. این فیلم ها نه درباره دنیای آشنایی که می شناسیم و آدم هایش را می بینیم، بلکه درباره کیهان ها و جهان هایی دوردست و ناشناخته و با کمک فناوری های سرگیجه آور خلق خواهند شد.
کمیک استریپ های مارول و کمپانی دی سی شمایلِ آینده صنعت سینما را می سازند، البته این شمایل محدود به سینما باقی نخواهد ماند؛ ماه پیش، کمپانی لوازم آرایش کاور گرل اعلام کرد با دیزنی به توافق رسیده و روی یکی از محصولاتش جمله های معروف شخصیت های جنگ ستارگان درج خواهد کرد. هفته پیش مدیر محصولات جانبی دیزنی از به بازار آمدن تولیدات جدیدی از مواد غذایی خبر داد که بر اساس ظاهر ابرقهرمان های ماروِل و شخصیت های جنگ ستارگان بسته بندی شده اند: انگورهای سبز بی هسته در جعبه هایی سبز رنگ با حضور یودا. وقتی مانند دیزنی بزرگ باشید، جهان جعبه اسباب بازی تان می شود.
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی برگک آرزوی بهترینها را برای شما دارد.