علی بن جعفر صادق علیه السلام

علی بن جعفر الصادق علیه‌السلام، معروف به عُریضی، آخرین فرزند امام جعفر صادق و برادر امام موسی کاظم علیه السلام بود. در سال 146 قمری، یعنی دو سال قبل از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام در شهر مدینه دیده به جهان گشود و در دامان پدرش جعفر بن محمد (علیه السلام) و برادرش امام موسی کاظم علیه السلام پرورش یافت.
او می‌گوید من در چهار سفر عمره، برادرم موسی بن جعفر علیه السلام را همراهی کردم و ملازم آن حضرت بودم که در آن سفرها خاندان موسی بن جعفر علیه السلام نیز همراه امام بودند. سفر عمره‌ی اول 26 روز و سفر دوم 25 روز و سفر سوم 24 روز و سفر دیگر 21 روز از مکه تا مدینه راه پیمود.
علی بن جعفر عریضی پس از شهادت امام هفتم علیه السلام، ملازم و حامی امام رضا علیه السلام شد. او نقل می‌کند در زمانی که برادران و عموهای آن حضرت بر وی شوریدند و ستم روا داشتند (و درباره‌ی فرزندش حضرت جواد علیه السلام، تردید کرده و نسبت ناروا دادند و. . .) من به پا خواستم و دست ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام، فرزند علی‌بن‌موسی‌الرضا را گرفتم و گفتم: اشهد انک امامی؛ گواهی می‌دهم که به یقین تو امام و پیشوای من‌ای.
امام رضا با مشاهده‌ی این صحنه گریست و فرمود: عموجان! آیا از پدرم نشنیدی که می‌فرمود: رسول خدا فرمود: بأبی ابن خیره الاماء النوبه الطیبه؛ پدرم فدای پسر بهترین و پاک‌ترین کنیز ثوبیه باد (اشاره به امام جواد علیه السلام ). . . گفتم: راست می‌گویی جانم فدایت باد.
وی پس از شهادت امام رضا علیه السلام، با این که خود در علم و فضل، تقوا و پارسایی و فضایل اخلاقی نزد همگان مشهور بود، از امام جواد علیه السلام که نوجوانی خردسال بود پیروی می‌کرد و اّن را برای خود افتخار می‌دانست.
نقل است که هر گاه امام جواد علیه السلام را می‌دید، برمی‌خواست و به پای آن حضرت می‌افتاد و دست امام را می‌بوسید و به هنگام رفتن حضرتش، کفش وی را جفت می‌کرد! این تواضع و خاکساری علی بن جعفر، باعث شد تا دیگران بر وی خرده گیرند. در جواب شخصی که با اعتراض گفت: تو با این سن و مقام، چگونه این کودک ( امام جواد علیه السلام ) را امام خود می‌دانی؟!
فرمود: خاموش باش! تو از شیاطین ای! آن گاه محاسن سفید خود را به دست گرفت و گفت: خداوند این محاسن سفید را لایق ندانسته و آن کودک را شایسته‌ی مقام امامت دانسته است. با این وجود، فضل او را منکر می‌شوی؟
به هر روی علی بن جعفر از محضر چهار معصوم علیه السلام بهره‌ها برد و احادیث فراوانی شنید و آنها را به آیندگان سپرد. گویند وی به درخواست مردم کوفه، مدتی به آن شهر رفت و اهل کوفه احادیث زیادی از وی شنیدند.
آن گاه بنا به تقاضای شیعیان قم به این شهر آمد. قمی‌ها از محضر او و از علم سرشارش بهره‌مند شدند. بنا به نقلی در همین شهر درگذشت و در مکانی که بعدها به گلزار علی بن جعفر شهرت یافت، دفن شد.
محمدتقی مجلسی، (پدر علامه محمدباقر مجلسی) این نظریه را پذیرفته است؛ ولی برخی دیگر از علما مدفن او را قریه‌ی « عریض » در حوالی مدینه دانسته‌اند.
اکنون نیز در عریض مقبره و قبه‌ای است که نزد مردم مدینه به مقبره‌ی علی بن جعفر الصادق علیه السلام مشهور است. برخی مقبره‌ی علی بن جعفر  که در شهر سمنان واقع است  را منسوب به او می دانند که از نظر اهل تاریخ بسیار بعید می نماید.

منابع:
سفینه البحار، ‌ج 6، ‌ص 416؛
قاموس الرجال، ‌ج 7، ‌ص 387؛
اعیان الشیعه،‌ ج 7، ‌ص 177؛

————————————————————————————

پاسدار حریم امامت

در روزگاری که ائمه معصومین علیهم‌السلام در اختناق شدید حکام جور بسر می بردند شیفتگان اهل بیت عصمت علیهم‌السلام به وسیله افرادی آگاه و از جان گذشته با پیشوای محبوب خود در ارتباط بودند و جواب مسائل و مشکلات خویش را بدین طریق از امام علیه السلام دریافت می کردند. یکی از افرادی که با شیوه خاصی توانست ارتباط برادر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام را با مردم حفظ کند و پاسخ سؤالات شیعیان را از امام علیه السلام دریافت دارد فرزند برومند امام صادق علیه السلام است.

گرچه در کتاب‌های رجالی و تاریخی از تاریخ تولد وی ذکری نشده، با دقت در بعضی از روایات[۱] آشکار می شود که او از برادر والامقامش امام موسی بن جعفر علیه السلام بیش از یکی دو سال کوچکتر نبوده است و تولدش نزدیک سال‌های 129 یا 130 هجری می باشد. پدر ارجمندش امام جعفر صادق علیه السلام در سال 83 هـ.ق متولد و در سال 148 هـ.ق در 65 سالگی به تحریک منصور خلیفه عباسی مسموم و شهید گردید.[۲]

آن حضرت پنج فرزند داشت که علی کوچکترین آن‌ها بود و در همان اوائل زندگی، پدر را از دست داد و در کنار برادرش امام کاظم علیه السلام رشد نمود و به درجات عالی علمی و اخلاقی رسید.[۳]

القاب

ابوالحسن علی بن جعفر به سبب انتسابش به خاندان وحی و امامت «حسینی»، «هاشمی» و «علوی» خوانده می شد. و به موجب رشد و نمو در مدینه وی را «مدنی» می خواندند. اما مشهورترین القابش که جز بر او اطلاق نمی شود «عُرَیضی» است. چون بیشتر عمر شریفش را در قریه «عُرَیض» (در یک فرسخی مدینه) سپری نموده و فرزندان وی نیز به عُرَیضیون معروفند.[۴]

عصر امام کاظم علیه السلام

در آن ایام، گروه‌های انحرافی زیادی چون اسماعیلیه، سَمیطیه، فطحیّه[۵] به وجود آمدند و نیز جو اختناق شدیدی که حاکمان وقت به وجود آورده بودند تشخیص حق یعنی امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را بر بسیاری دشوار ساخته بود. و پیروی از امام بدون گذشت و فداکاری ممکن نبود. از این رو شمار انبوهی از مردم حتی بعضی از نزدیکان امام علیه السلام به دشمنان پیوستند. علی بن جعفر در گفتاری چنین اظهار می دارد: عمره رجب را گزارده و در مکه بودیم. محمد بن اسماعیل (نوه امام صادق علیه السلام) نزدش آمد و گفت: عموجان، می خواهم به بغداد بروم و دوست دارم با عمویم ابوالحسن (موسی بن جعفر) خداحافظی کنم. می خواهم تو نیز همراهم باشی!

من با او به سوی برادرم که در منزل «حُوبه» بود رهسپار شدیم. اندکی از مغرب گذشته به آن‌جا رسیدم. من در زدم، برادرم جواب داد و در را باز کرد. …حضرتش پیش آمد در حالی که پارچه رنگ کرده ایی به گردنش بسته بود. پایین آستانه در نشست. من به جانب او خم شدم و سرش را بوسیدم و گفتم: برای کاری آمده ام که اگر تصدیق فرمایی از توفیق خداست (بر ما) و اگر غیر از آن باشد چنین معلوم شود که ما خطای بسیار داریم.

فرمود: چه کار است؟ گفتم: این برادرزاده شماست که می خواهد با شما خداحافظی کند و به بغداد رود. فرمود: بگو بیاید. من او را که در کناری ایستاده بود، صدا زدم. نزدیک آمد و سر حضرت را بوسید و گفت: قربانت، مرا سفارشی کن. فرمود: سفارشت می کنم که درباره خون من از خدا بترسی!

او پاسخ داد: هر کس بدی شما را بخواهد خدا آن بدی را به خودش رساند. آنگاه به بدخواه او نفرین کرده و باز سر حضرت را بوسید و گفت: عمویم، مرا سفارش کن. برجسته ترین فضیلت علی بن جعفر این است که نه تنها امر امامت و ولایت را خوب شناخت و آن را از دیگر ارزش‌ها ظاهری دنیا بسی والاتر دانست خود را تسلیم ولایت امامان معصوم علیهم‌السلام ساخت.

فرمود: تو را سفارش می کنم که درباره خون من از خدا بترسی! گفت: هر که بد شما را بخواهد، خدا به خودش رساند. باز سرش را بوسید و گفت: ای عمو! مرا سفارش کن. فرمود: سفارشت می کنم که درباره خون من از خدا بترسی! باز او بر بدخواهان حضرت نفرین کرد و به کناری رفت.

من نزدیک برادرم رفتم، وی به من فرمود: علی، اینجا باش! من ایستادم. حضرت به اندرون خانه رفت و مرا صدا زد، به نزدش رفتم. پس کیسه ای که صد دینار در آن بود به من

داد و فرمود: به پسر برادرت بگو این پول را در سفر کمک خرجش سازد. من آن را گرفتم و در گوشه عبایم گذاشتم. باز صد دینار دیگرم داد و فرمود: این را هم به او بده. سپس کیسه دیگری داد و فرمود: این را هم به او بده.

گفتم: قربانت، اگر به آن‌چه فرمودی از او می ترسی چرا او را علیه خود کمک می کنی؟! فرمود: هرگاه من به او بپیوندم و او از من ببرد، خدا عمرش را قطع می کند. سپس کیسه دیگری که سه هزار درهم خالص در آن بود برگرفت و فرمود: این را هم به او بده.

من نزد محمد رفتم و صد دینار اول را به او دادم. بسیار خوشحال شد و عمویش را دعا کرد، سپس کیسه دوم و سوم را دادم. چنان خوشحالی کرد که گمان کردم منصرف شده و به بغداد نمی رود. در آخر سه هزار درهم را به او دادم ولی او راه خود را در پیش گرفت و نزد هارون رفت و با عنوان خلیفه به او سلام کرد و گفت: من گمان نمی کردم که در روی زمین دو خلیفه باشد، تا آن که دیدم مردم به عمویم موسی بن جعفر به عنوان خلافت سلام می کنند. هارون صد هزار درهم برایش فرستاد ولی خدا او را به بیماری خنازیر و خناق مبتلا کرد و نتوانست به یک درهم از آن اموال دست برساند.[۶]

پس از آن بود که هارون با شنیدن سخن محمد و امثال او برای از بین بردن امام موسی بن جعفر علیه السلام نقشه کشید و حضرت را به وسیله سم شهید گردانید. اما علی بن جعفر هرگز از برادر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام جدا نشد و همیشه همراه و پشتیبان وی بود.

او می گوید: همگام با برادرم در حالی که اهل و عیالش را همراه داشت چهار مرتبه پیاده به عمره مشرف شدم. یک بار 26 روز، بار دگر 25 روز، دگربار 24 روز و بار آخر 21 روز طول کشید.[۷]

بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام نیز گروهک‌های انحرافی چون «واقفه» و امثال آن مردم را به سوی گمراهی سوق دادند. اما علی بن جعفر پیرو هیچ یک از این گروه‌ها نشد و امامت به حق فرزند برادرش امام رضا علیه السلام و بعد از او فرزندش امام جواد علیه السلام و سپس امام هادی علیه السلام را پذیرفت و از مدافعان آن‌ها بود. دو روایت زیر بیانگر این عقیده صحیح و راسخ وی می باشند.

حسن بن فضال می گوید: از علی بن جعفر شنیدم که می گفت: «نزد برادرم موسی بن جعفر علیه السلام بودم در حالی که او ـ به خدا سوگند ـ بعد از پدرم حجت خدا روی زمین بود. ناگاه فرزندش علی (بن موسی علیه السلام) وارد شد. برادرم به من فرمود: ای علی! این صاحب (امام) تو است. او نسبت به من منزله من است نسبت به پدرم. خداوند تو را بر دین او ثابت قدم بدارد. من گریستم و با خود گفتم به خدا سوگند، پیام مرگ خود را می دهد. باز فرمود: ای علی، ناچار حکم پروردگار درباره من جاری می شود. من نیز به راه رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام می روم. آن حضرت سه روز قبل از این که هارون الرشید دوباره او را جلب نماید این سخنان را با من در میان گذاشت».[۸]

زکریا بن یحیی می گوید: شنیدم که علی بن جعفر به حسن بن حسین فرزند علی بن الحسین علیه السلام می گفت: خداوند ابی الحسن، علی بن موسی الرضا علیه السلام را یاری نمود زمانی که برادرها و عموهایش بر او ستم روا داشتند…[۹]

تسلیم ولایت

برجسته ترین فضیلت علی بن جعفر این است که نه تنها امر امامت و ولایت را خوب شناخت و آن را از دیگر ارزش‌ها ظاهری دنیا بسی والاتر دانست خود را تسلیم ولایت امامان معصوم علیهم السلام ساخت از این رو با افتخار، امامت برادرش امام کاظم علیه السلام و فرزندش حضرت امام رضا علیه السلام را پذیرفت و چون کمترین مردمان در مقابل آن‌ها سر اطاعت و تسلیم فرود آورد. تبلور این فضیلت هنگامی است که وی در کهنسالی ـ بعد از آن که خود عالمی بزرگ، دارای منزلتی عظیم و شخصیت اجتماعی والایی است ـ در مقابل فرزندِ فرزند برادرش امام جواد علیه السلام در حالی که کمتر از هشت سال دارد، سر تعظیم فرود آورده است، او امام را چنان معرفی می کند که برای دوستانش تعجب انگیز است و بر او خرده می گیرند. اما وی بر صحت رفتار و اعتقاد خویش تأکید می کند.

محمد بن حسن بن عمار می گوید: من دو سال نزد علی بن جعفر (عموی امام رضا علیه السلام) بودم و هر خبری که او از برادرش امام کاظم علیه السلام شنیده بود، می نوشتم. روزی در مدینه به خدمتش نشسته بودم که ابوجعفر محمد بن علی (حضرت جواد علیه السلام) در مسجد رسول خدا بر او وارد شد. علی بن جعفر برجست و بدون کفش و عبا نزد او شتافت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابوجعفر به او فرمود: ای عمو! بنشین. خدایت رحمت کند. او گفت: آقای من، چگونه بنشینم و شما ایستاده باشی؟! چون علی بن جعفر به جایگاه خود برگشت اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید، با او این گونه رفتار می کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خداوند متعال (صاحب) این ریش سفید را سزاوار (امامت) ندانست و این کودک را شایسته دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! از سخن شما به خدا پناه می برم. من بنده او هستم.[۱۰]

نمونه ای از احادیث علی بن جعفر

«علی بن جعفر می گوید: از برادرم موسی بن جعفر علیه السلام چنین شنیدم: کسی که حاجت شخص ضعیفی را به صاحب قدرتی برساند، در حالی که خودش به تنهایی چنین قدرتی ندارد، خداوند متعال وی را بر صراط ثابت قدم می دارد».[۱۱]

علی بن جعفر می گوید: برادرم امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: پدرم دستم را گرفت و فرمود: پدرم امام سجاد علیه السلام این چنین دستم را گرفت و فرمود: پسرجان، هر کس از تو خیری خواست بجای آور. اگر از اهل خیر باشد که بجا انجام داده ای و اگر از اهل خیر نباشد تو از اهل خیر هستی و اگر شخصی از طرف راست تو را دشنام داد سپس از طرف چپ قرار گرفت و عذرخواهی کرد، عذرش را بپذیر.[۱۲]

علی بن جعفر از کسانی است که حدیث فراوان نقل کرده و روشی استوار داشته است. بسیار پارسا و دانشمند و ملازم خدمت برادر ارجمندش امام موسی بن جعفر علیه السلام بود.

در منظر اهل نظر

علی بن جعفر یکی از راویان بزرگواری است که فقها و محدثان در فضیلت و ثاقت و اعتماد به روایتش اتفاق نظر دارند. ابوالحسن محمد بن احمد بن داود (متوفی 378 هـ.ق) وی را در ردیف موثقین نام برده است و او را ستوده است.[۱۳]

شیخ مفید (متوفی 413 هـ.ق) چنین می گوید: «علی بن جعفر و برادرش اسحاق دو شخصیت اند که هیچ کس در فضل و تقوایشان اختلاف نکرده است» و در جای دیگر از او این گونه یاد کرده است: «علی بن جعفر از کسانی است که حدیث فراوان نقل کرده و روشی استوار داشته است. بسیار پارسا و دانشمند و ملازم خدمت برادر ارجمندش امام موسی بن جعفر علیه السلام بود و خبرهای زیادی از آن حضرت نقل نموده است».[۱۴]

شیخ طوسی (385ـ460 هـ.ق) درباره وی چنین اظهارنظر کرده است: «علی بن جعفر برادر موسی بن جعفر علیه السلام شخصیتی بزرگوار و مورد اطمینان است. کتاب مناسک و مسائل از اوست»[۱۵] علمای متأخر از این‌ها نیز همه وی را مورد وثوق دانسته اند.[۱۶]

اساتید

فرزند برومند امام صادق علیه السلام علی بن جعفر عصر پنج امام معصوم علیه السلام را درک کرده و از محضر سه تن از آن بزرگواران بهره مند گردیده است.

  • 1- پدرش امام صادق علیه السلام؛
  • 2- برادرش امام کاظم علیه السلام، که حاصل بهره مندی وی از حضرتش در کتابی به نام مسائل علی بن جعفر جمع آوری شده است.
  • 3- فرزند برادرش، امام رضا علیه السلام.

وی زمان امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام را نیز درک کرد اما مشاهده نشده است که از آن دو بزرگوار حدیثی نقل کرده باشد.[۱۷]

دیگر مشایخ علی بن جعفر عبارتند از:

  • 1- حسین، فرزند زید بن علی بن الحسین علیه السلام که تا اندازه ای شناخته شده است. کنیه اش ابوعبدالله و ملقب به مدنی است.[۱۸]
  • 2- سفیان بن عُیَیْنَه، فرزند عمران هلالی است که جدش ابوعمران، از عمال خالد قسری بود.[۱۹]
  • 3- محمد بن مسلم، مشهور است.
  • 4- عبدالملک بن قدامه.
  • 5- معتب غلام امام صادق علیه السلام اهل مدینه و مورد وثوق بود. در روایتی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: ده غلام دارم که معتب بهترین آن‌هاست. وی مرا از دیگران احق می داند.[۲۰] معتب از غلامانی است که برای امام صادق علیه السلام بسیار خدمت کرد.[۲۱]
  • 6- ابوسعید مکی.

شاگردان

چنانچه در کتاب‌های رجالی و مجموعه های روایی آمده است، بیش از چهل راوی از خوان نعمت علمی وی بهره مند شده اند که اسامی بعضی از آن‌ها از این قرار است:

  • 1- احمد بن علی بن جعفر (فرزندش)؛
  • 2- احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی؛
  • 3- اسحاق بن محمد بن اسحاق بن جعفر؛
  • 4- اسحاق بن موسی بن جعفر (فرزند برادرش)؛
  • 5- اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر (فرزند پسر برادرش)؛
  • 6- حسن بن علی بن عثمان بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (حسن بن علی بن عمرو عمرکی)؛
  • 7- حسین بن زید بن علی بن الحسین؛
  • 8- حسین بن موسی بن جعفر (پسر برادرش)؛
  • 9- عبدالعظیم حسنی؛
  • 10- زید بن علی بن الحسین؛
  • 11- عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر (نواده وی)؛
  • 12- عمرکی بن علی بوفکی خراسانی؛
  • 13- محمد بن علی بن جعفر (فرزندش)؛
  • 14- نصر بن علی جَهُضَیمی.[۲۲]

رحلت

در تاریخ وفات علی بن جعفر اتفاق نظر وجود ندارد. بعضی رحلت او را در سال 210 هـ.ق دانسته اند.[۲۳] و عده ای سال 220 هـ.ق[۲۴] و برخی دیگر، طول حیات وی را تا سال 252 نیز بعید نشمرده اند.[۲۵] اما با دقتی که به عمل آمد روشن شد که تولد وی حدود سال 130 هـ.ق و وفاتش نزدیک سال 220 هـ.ق و سن شریف وی هنگام وفات حدود 90 سال بوده است.

مرقد شریف

محدث نوری می گوید: «مرقد شریف علی بن جعفر در عُرَیض (حدود یک فرصخی مدینه) است و من در بعضی از سفرها آن‌جا را زیارت کرده ام. دارای قبه و بارگاه مجللی است».[۲۶] محدث قمی و جمعی از نسب شناسان نیز بر همین عقیده اند.[۲۷]

مزار علی بن جعفر در قم!

ملا محمدتقی مجلسی (1003ـ1070 هـ.ق) می نویسد: «قبر علی بن جعفر در شهر قم مشهور و معروف است. شنیدم که اهل کوفه از او تقاضا کردند به کوفه بیاید، علی بن جعفر دعوت آن‌ها را پذیرفت و به کوفه رفت و مدتی در آن‌جا مانده مردم کوفه از وی احادیثی آموختند و او نیز از آن‌ها روایاتی نقل کرد. سپس مردم قم از وی خواستند به قم بیاید. او به قم آمد و تا آخر عمر در آن جا ماند و بعد از رحلت در قم به خاک سپرده شد».[۲۸]

محدث نوری با چند دلیل این نظر را نادرست شمرده و مرقد علی بن جعفر را در عریض می داند.[۲۹] محدث قمی وقتی فرزندان علی بن جعفر را می شمارد چنین می گوید: «از او چهار پسر به نام‌های محمد، احمد اشعری، حسن و جعفر باقی ماند. از جعفر اصغر نیز فرزندی به وجود آمد که علی نام داشت و حال وی پوشیده است. احتمال دارد این قبری که در قم است قبر همین علی بن جعفر بن علی بن جعفر صادق علیه السلام باشد».[۳۰]

با این بیان مزار موجود در قم مقبره نواده امام صادق علیه السلام و نوه ابوالحسن علی بن جعفر علیه السلام است. بعضی نیز این قبر را به نواده دیگر علی بن جعفر به نام «علی بن حسن بن عیسی بن محمد بن علی بن جعفر عریضی» نسبت داده اند.[۳۱]

از نوشته روی قبر معلوم می شود که زیر این بقعه دو تن از نوادگان امام علیه السلام مدفون می باشند. یکی از آن‌ها، از فرزندان امام موسی بن جعفر علیه السلام به نام «محمد» می باشد و دیگری همان نواده امام جعفر صادق علیه السلام به نام «علی» می باشد.

مرقدی در سمنان

در خارج شهر سمنان، در وسط باغی سرسبز و خرم، بقعه و بارگاه مجللی وجود دارد که به علی بن جعفر عریضی منسوب است. اما بعید است که او نیز علی بن جعفر عریضی باشد بلکه شخصی همنام، یا از نوادگانش می باشد.[۳۲]

آثار

یکی از کتاب‌های معتبری که از مصادر کتاب پرارج بحارالانوار می باشد. کتاب «مسائل علی بن جعفر» است که از آثار باقیمانده و پربرکت این فرزند برومند امام صادق علیه السلام می باشد. قبر علی بن جعفر در شهر قم مشهور و معروف است.

رجال شناسان همگی بر این عقیده اند که علی بن جعفر کتابی دارد که مطالبش را از برادرش، امام کاظم علیه السلام دریافت کرده است. اما در نامگذاری آن بیانات گوناگونی دارند. بعضی گمان کرده اند وی دارای دو یا سه کتاب است اما در واقع یک کتاب بیشتر نیست. نجاشی وی را صاحب یک کتاب می داند، اما در یک جا می گوید: او کتابی در حلال و حرام دارد. و در جای دیگر آن را «المسائل» می نامد.[۳۳] شیخ طوسی می گوید: «علی بن جعفر دارای کتابی به نام مناسک و مسائل است».[۳۴]

خاندان

علی بن جعفر فرزندانی داشته است که به عریضیون مشهور بوده اند و اسامی آن ها بدین شرح است:

  • 1- محمد اکبر؛
  • 2- محمداصغر؛
  • 3- حسن؛
  • 4- احمد شعرانی؛
  • 5- علی؛
  • 6- جعفر اصغر؛
  • 7- کلثوم (ام‌کلثوم)؛
  • 8- ملیکه؛
  • 9- خدیجه؛
  • 10- حمدونه؛
  • 11- زینب؛
  • 12- فاطمه، و بعضی فرزندی به نام عبدالله نیز برای وی شمرده اند.[۳۵]

از فرزندان و نوادگان علی بن جعفر عریضی خانواده بزرگی شکل گرفته که بیشتر شهرها به سبب مهاجرت این بزرگواران بدان سرزمین از برکت وجودشان بهره مند گردیدند. امروز نیز مراقد شریف آن‌ها در دورافتاده ترین نقاط عالم چشم و چراغ آن دیارند. اسامی بعضی از آنها از این قرار است:

  • 1- ابوالحسین احمد بن قاسم بن احمد شعرانی فرزند علی بن جعفر عریضی، که از امامزادگان مشهور قم می باشد.[۳۶]؛
  • 2- سید کمال الدین، که مزارش در قریه «سین خوار» در استان اصفهان زیارتگاه مؤمنان است. عالم بزرگوار سید مجدالدین حلبی نیز که از اساتید محقق حلی است از نوادگان وی می باشد.[۳۷]
  • 3- سید علی امامی، عالم متقی سید علی فرزند سید محمد اصفهانی از شاگردان برجسته علامه مجلسی است که به خطار انتسابش به امامزاده ابوالحسن علی زین العابدین بن نظام الدین احمد بن شمس الدین عیسی. ابن جمال الدین محمد بن علی عریضی فرزند امام صادق علیه السلام به امامی مشهوری است و قبر این امامزاده ابوالحسن علی زین العابدین، در محله جملان اصفهان می باشد. در شهرهای دیگر نیز افراد این خاندان بزرگوار دارای مراقدی هستند که زیارتگاه مؤمنین است.
  • 4- در نائین سلطان سید علی فرزند عبیدالله بن احمد اشعری.
  • 5- در یزد، امامزاده ابوجعفر محمد، فرزند علی بن عبیدالله بن احمد بن علی بن جعفر.
  • 6- امامزاده سید جعفر، فرزند علی بن عبدالله بن احمد بن علی بن جعفر.
  • 7 و 8- سید رکن الدین و سید شمس الدین که برای آشنایی با این بزرگان به کتب مفصلی که در تاریخ نائین و یزد نوشته شده مراجعه شود.

پانویس

  1. ↑ ر.ک: اختیار معرفه الرجال، المعروف برجال الکشی، ص 355، روایت فیض بن مختار.
  2. ↑ اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 2، ص 377؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی. ج 2، ص 373.
  3. ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، ج 11، ص 291 و 292؛ تاریخ قم، محمد بن حسن قمی، ص 224 و…
  4. ↑ ر.ک: رجال النجاشی، ص 176؛ مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، مؤسسه آل البیت، ص 17 و شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، عبدالحی ابن العماد، ج 2، ص 24؛ تاریخ الاسلام وفیات المشاهیر و «الاعلام» ذهبی، ج 14، ص 263.
  5. ↑ اسماعیلیه؛ لقبی است برای همه فرقه هایی که به امامت اسماعیل پسر امام صادق علیه السلام و پسرش محمد بن اسماعیل قایل بودند. شعبه هایی از ابن فرقه به نام‌های دیگری چون: قرامیطه، تعلیمیه، باطنیه، ملاحده نیز خوانده شده اند. (فرق الشیعه، نوبختی، ترجمه و تعلیقات محمدجواد مشکور، ص 101، زیرنویس) سمطیه: گروهی که بعد از امام صادق علیه السلام امامت محمد بن جعفر ملقب به دیباج و فرزندانش را گردن نهادند به نام پیشوای خود، یحیی بن ابی سمیط نامیده شدند. (فرق الشیعه، ص 112)
  6. ↑ اصول کافی، ج 2، ص 400ـ402؛ اختیار معرفه الرجال، ص 263 و 264.
  7. ↑ قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری، ص 122.
  8. ↑ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 38.
  9. ↑ سفینه البحار، محدث قمی، ج 2، ص 244.
  10. ↑ اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 2، ص 106 و 107 و روایات دیگر. ر.ک: بحارالانوار، ج 50، ص 104؛ اختیار معرفه الرجال، ص 429.
  11. ↑ قرب الاسناد، ص 122؛ مسائل علی بن جعفر، ص 342.
  12. ↑ الکافی، ج 8، ص 152؛ تنبیه الخواطر، ج 2، ص 147؛ مسائل علی بن جعفر، ص 342.
  13. ↑ رجال ابن داود، ص 238.
  14. ↑ الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص 206 و 208.
  15. ↑ الفهرست، شیخ طوسی، ص 87.
  16. ↑ ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 325؛ رجال العلامه الحلی، ص 93؛ بحارالانوار، ج 48، ص 300.
  17. ↑ ر.ک: رجال البرقی، ص 25؛ الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 29 و 287؛ رجال شیخ طوسی، س 241 و 353؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 380؛ رجال ابن داوود، ص 238؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 626؛ مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص 56 و 57؛ رجال العلامه، ص 92.
  18. ↑ مجمع الرجال، القهپابی، ج 2، ص 175.
  19. ↑ همان، ج 3، ص 133.
  20. ↑ همان، ج 6، ص 103.
  21. ↑ همان.
  22. ↑ مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 3، ص 627؛ مسائل علی بن جعفر و مستدرکات‌ها، ص 65ـ68.
  23. ↑ ر.ک: العبر فی خبر من غیر، ذهبی، ج 1، ص 358؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 2، ص 33؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 20، ص 360.
  24. ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، خویی، ج 21، ص 291 و 292؛ عمده الطالب، ابن عنبه، ص 231.
  25. ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج 2، ص 273.
  26. ↑ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 627 و 628.
  27. ↑ ر.ک: اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 8، ص 177؛ اختران تابناک، ج 1، ص 336؛ گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج 2، ص 324؛ تربت پاکان، ج 2، ص 43؛ انجم فروزان، عباس فیض، ص 181.
  28. ↑ روضه المتقین، محمدتقی مجلسی، ج 14، ص 191.
  29. ↑ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 626 و 627.
  30. ↑ منتهی الآمال، ج 2، ص 186، 187؛ ر.ک: انجم فروزان، عباس فیض، ص 183.
  31. ↑ گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج 2، ص 322؛ تربت پاکان، ج 2، ص 42. به نقل از ترجمه کتاب تاریخ قم، ص 224.
  32. ↑ رجال النجاشی، ص 176 و 21.
  33. ↑ فهرست، طوسی، ص 87 و 88.
  34. ↑ منتهی الآمال، ج 2، ص 187؛ مهاجران آل ابیطالب، ابی طباطبا، ترجمه محمدرضا عطایی، ص 303.
  35. ↑ مهاجران آل ابیطالب، ص 337؛ گنجینه آثار قم، ج 2، ص 374.
  36. ↑ روضه المتقین، ج 14، ص 191؛ ریحانه الادب، ج 5، ص 186؛ منتهی الآمال، ج 3، ص 187.
  37. ↑ منتهی الآمال، ج 2، ص 188؛ ریحانه الادب، ج 1، ص 173.

منبع

احمد محیطی اردکانی, فرهنگ کوثر، شماره 16، تیر 1377

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up