با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از گردشگری همراه باشید :
وقت آن است که دل به یکی از این پل ها بسپاریم و قصه اش را برایتان بگوییم. از دور که نگاهش می کنیم زیبا تر از بقیه پل ها جلوه می کند و ما را به سوی خود می کشاند. امروز می خواهیم لذت قدم زدن بر پل خواجو را بچشیم و آن را بهتر بشناسیم.
چرا پل خواجوی اصفهان؟
– پل خواجو یکی از پل های تاریخی اصفهان می باشد که به عنوان زیباترین پل زاینده رود از آن یاد می شود.
– قدم زدن بر روی این پل می تواند یکی از لذتبخش ترین لحظات را برای شما خلق کند.
– اطراف این پل به هنگام غروب و اوایل شب، محلی برای خوشگذرانی مردم به شمار می رود.
ویژگی های معماری و استفاده از تزئینات کاشیکاری سبب شده تا این پل از دیگر پل های زاینده رود مشهورتر گردد و به عنوان یکی از زیبا ترین پل های جهان در عصر خود مطرح شود. این پل محلی برای گذر و مکانی برای اقامت موقت بوده و حکم سد و آببند را نیز داشته است.
این پل ساحل شمالی و جنوبی زاینده رود را به هم متصل می کند و دارای دو ضلع شرقی و غربی است که در میان هر یک ساختمانی با عنوان شاه نشین یا بیگلر بیکی با چند اتاق مزین به نقاشی وجود دارد. این ساختمان به نام شاه نشین معروف بوده که هم نقش یک اقامتگاه موقتی برای خانواده ی شاه را داشته و هم جایگاه بزرگان و امیرانی بوده که برای تماشای مسابقات شنا و قایقرانی بر روی دریاچه مصنوعی که در نتیجه ی سد کردن راه آب توسط پل شکل می گرفت، به اینجا می آمدند. گفته می شود که در آن دوران فواره هایی نیز در اطراف پل وجود داشته که امروزه اثری از آنها دیده نمی شود.
در گوشه های ضلع شرقی پل خواجو دو شیرسنگی به چشم می خورد که احتمالا نماد سپاهیان بختیاری و محافظ اصفهان در عصر صفویه می باشند. با طی کردن ۱۱ پله سنگی از کف پل به بستر دریاچه می رسیم. دهانه های پل، از آجرهای به دقت تراشخورده ساخته و در بخش میانی آن نیز سدهای چوبی برای گرفتن جلوی رودخانه تعبیه شده اند. در مورد طول این پل و تعداد دهانه های آن اختلاف نظر وجود دارد به عنوان مثال تارونیه، سیاح اروپایى، درباره ی این مشخصات می گوید:
این پل که طولش ۱۵۰ متر و عرضش ۱۴ و معبر آن ۵/۷ متر است از سنگ و آجر ساخته شده و ۲۱ جوى و ۲۶ چشمه (دهانه) دارد.
اما آنچه که در کتاب های امروزی مشاهده می شود طول ۱۳۲/۵ متر و عرض ۱۲ متر می باشد و البته تعداد چشمه های این پل را بعضى ۲۶ و برخى ۲۴ و کسانى ۲۱ و دیگران ۲۸ نوشته اند. بر این اساس، احتمالا در طول تاریخ این پل دچار تغییراتی شده و برخی از قسمت های آن از بین رفته اند.
تارونیه در جایی دیگر به کاربری سد و معمارى و استحکام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن اشاره می کند و چنین مشخصاتی را برای آن بیان می دارد:
پل شامل چهار طبقه است و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف، ۵۱ غرفه بزرگ و کوچک دارد. طول سنگ هاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستون هاى فاصله هر چشمه به سقف ۲۰ متر است. جلوی هر سقف و دیوار، پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تخته اى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره می شود.
تاریخچه و کاربری پل خواجو
آنچه که امروز به عنوان پل خواجو شناخته می شود در سال ۱۰۶۰ به دستور شاه عباس دوم و بر روی خرابه هایی از یک پل به جا مانده از دوره تیموری به نام پل حسن بیک بنا گردیده است.
در کتاب تاریخ اصفهان و ری در این باره آمده است:
«و اما مبانى شگرف اصفهان یکى پل هایى است که روى زاینده رود بنا شده مانند پل بابا رکن الدین که به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان ترکمان هاى آققوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه، مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود به نام خود که در ۱۳۱۰ اجزاى ظل السلطان خراب کردند و راه چهار باغ نو است براى تخت پولاد.»
بر اساس این نوشته مشخص است که اساس این پل پیش از دولت اسلام وجود داشته که در زمان ترکمان ها تعمیر شده و در دوران صفویه به اوج شکوه رسیده است. در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى (سومین صدراعظم فتحعلی شاه بین سالهای ۱۲۳۴ تا ۱۲۳۹ قمری) بالاخانه اى به نام وی بنا گردید که در سال ۱۳۱۰ هجری قمری از طرف ظل السلطان ( بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیده ناصرالدین شاه) تخریب شد.
در نوشته های تاریخی بیان شده که به دلیل آنکه این قسمت از زاینده رود از سایر بخش های آن گودتر است، شاه عباس این محل را بر می گزیند. این پل باعث می شده تا گبرها که محله شان، آن طرف رودخانه بوده دیگر برای عبور از زاینده رود از خیابان چهارباغ گذر نکنند و راه کوتاه تری را طی نمایند. بر اساس نوشته ها، در دو طرف خیابان این پل دو خانه متعلق به شاه وجود داشته و شاه عباس در زمان اتمام ساخت پل، نام حسن بیک را برای آن برگزیده است.
به گفته ی برخی مورخان، در محل کنونی پل خواجو، پلی بلااستفاده و مخروبه قرار داشته که شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه و طرحی خاص، پلى بر روی این پل ساخته شود که محل آن در نزدیکى باغ سعادت آباد و عمارت آینه خانه بوده است. کارکنان موظف بوده اند که این پل را زیباتر از سایر پل های زاینده رود بسازند و بهترین آنها را بنا کنند.
به نوشته محققین در ابتدا هدف شاه عباس دوم از احداث پل خواجو، برقراری ارتباط میان محله خواجو و دروازه حسن آباد با تخت فولاد و راه شیراز بود. سپس قرار بر این شد که این پل تنها نقش یک پل را نداشته باشد و در مواقع لزوم بتوان از آن به عنوان یک سد یا آب بند هم استفاده نمود. به همین سبب در سال ۱۰۶۸ هجری قمری آب بندهایی نیز برای آن در نظر گرفته شدند که در صورت بسته شدن باعث جمع شدن آب و تشکیل دریاچه در یک سوی پل می شدند.
شاه عباس در میان این پل محلی را برای اقامت کوتاه مدت خود و خانواده اش بنا نمود تا در آن بتوانند از مناظر اطراف لذت ببرند. در طول تاریخ، این پل علاوه بر اینکه نقش محلی برای رفت و آمد میان دو سوی زاینده رود را داشته، کاربردهای دیگری نیز داشته است که از جمله ی آنها می توان به تماشای مسابقات قایقرانی، تفرجگاه برای مردم و محلی برای خوشگذرانی پادشاه و خانواده اش اشاره کرد.
پس از گذر سال ها این پل دچار آسیب هایی شد که براساس کتیبه کوفى که در طرف راست جنوبى پل قرار دارد، سال ۱۲۹۰ هجرى همزمان با سلطنت ناصر الدین شاه قاجاربه همت نصرالله خان مرمت شده است.
در مجاورت پایه های پل، بستر رودخانه سنگ فرش شده تا اثرات تخریبی آب همچون فرسایش در پایین پل و آب بردگی را در بالا دست پل در پی ها به حداقل برساند. این هوش طراح پل باعث شده تا امروزه در کنار پایه های پل هیچ اثری از فرسایش و آب بردگی به چشم نخورد.
با بررسی پایه های بزرگ و دقیق و سنگین پل خواجو متوجه می شویم که ابعاد پل در همه ی جهات به خوبی محاسبه شده و با وجود وزن زیاد، سال ها در برابر فشار آب مقاومت کرده است. از دقت محاسبات که بگذریم، مصالح در این میان نقش بسیار حائز اهمیتی دارند. پایه ها ی زیر جرزها، از سنگ های سنگین و بزرگ هستند و فرمشان مانند دماغه های آب شکن و آب شکن های پله ای به نظر می رسد. آب شکن به سازه ای عرضی اطلاق می شود که جریان آب را به طرف وسط رودخانه هدایت کرده و از سرعت جریان می کاهد تا کناره ها حفظ شوند.
به طور کلی آب به دو صورت دینامیک و استاتیک به پل فشار می آورد. نیروی دینامیک مربوط به حالت فشار و گذر آب و نیروی استاتیک به حالت ایستایی آب مربوط می شود که هر یک می توانند حیات پل را به خطر بیاندازند. برای ایستادگی در برابر این فشارها، یکی از عوامل وزن است اما به تنهایی کافی نیست و سطح اتصال پل به بستر رودخانه و شکل پایه های پل نیز نقش بسزایی دارند.
شکل پایه ها و ابعاد پل خواجو به گونه ای طراحی شده است که سطح بیشتری برای اتصال پل به بستر رودخانه دارد. ترکیب این سطح اتصال زیاد پایه ها با بستر رودخانه و وزن باعث شده است تا مسائلی همچون لغزش پایه ها، واژگونی و … منتفی و استحکام پل تضمین شود.
از سوی دیگر شکل نوک تیز پایه ها در بالا دست همچون آب شکن هستند که نیروی دینامیک وارده از جریان رودخانه به پل را به حداقل می رسانند و آن را حفظ می کنند. شکل پله ای پایه ها در پایین دست نیز باعث می شود تا در مواقع سیلاب یا بسته شدن آب روها برای استفاده از پل به عنوان سد، آب از روی پایه ها جریان یابد و با عبور از روی پله ها انرژی خود را در برخورد با آنها از دست دهد تا هنگامی که به بستر رودخانه می رسد، انرژی مخرب و فرساینده نداشته باشد.
طاق روی پایه ها و یا همان سقفی که گذرگاه پل روی آن قرار دارد از سیستم طاق های آهنگ و گنبدهای عرقچین تشکیل شده است. طاق آهنگ یا طاق گهواره یکی از طاق های کهن ایران می باشد که با به کار گذاشتن یک چفد یا قوس (سازه منحنی) بر روی دو دیوار هم راستا (موازی) ساخته می شود. گنبد عرقچین به پوشش مدوری گفته می شود که برای پوشش زیرین بقعه ها به کار می رود. استفاده از این فرم در ساختار پل، باربری و پایداری عالی را به وجود می آورد که جهت استفاده ی مکرر در طول قرن ها باید مورد توجه معمار بوده باشد.
در ساخت این پل از اصولی خاص نیز استفاده شده است که بر زیبایی آن می افزاید:
اصل تقارن در معماری پل خواجو
تمامی آثار هنری، علمی، مذهبی و فلسفی و مهندسی در تاریخ ایران حکایت از اعتقادات ایرانیان به پدیده ها و ساختار های متقارن و منظم دارد و انواع مختلفی از قرینه سازی از جمله تقارن انتقالی، تقارن انعکاسی، تقارن دورانی، تقارن مرکب و … در آنها استفاده شده است.
طراحی پل خواجو نیز از نوع تقارن انعکاسی یا آینه ای است که زیبایی خاص خودش را دارد. در تقارن انعکاسی، جسم، در دو طرف یک محور خاص به صورت یکسان دیده می شود اما فقط منعکس شده است. به این معنی که انگار نیمی از جسم واقعی است و نیمی دیگر تصویر آن جسم در آینه می باشد.
برای درک این نوع تقارن، باید در زیر پل بایستید. در این مکان متوجه فرورفتگی هایی در قسمت بالایی و میانی پایه های پل در طول ضلع شرقی آن خواهید شد و خواهید دید که در تمامی تالارها چهار فرورفتگی وجود دارد که با یک ریتم و آهنگ منظم در طول ضلع شرقی تکرار شده اند.
اصل تناسبات در پل خواجو
اصل تناسب در معماری مسئله ای است که موجب ایجاد احساس نظم بین اجزای یک ترکیب از نظر بصری می شود. پل خواجو نیز از این امر بهره برده و دارای یک سازماندهی فضایی خطی می باشد که از تکرار فضاهایی هم اندازه و یک شکل با عملکرد یکسان، تشکیلشده است.
در زیر پل ۲۱ تالار وجود دارند که با فاصله و جدا از یکدیگر قرار گرفته اند و توسط یک فضای میانی به یکدیگر متصل می شوند. تناسب فضاهای میانی از لحاظ طول و عرض باعث شده تا فضایی لازم برای تامین نور و دیدن دو سوی پل ایجاد شود و تصویری جالب را پیش روی افراد قرار دهد.
کارشناسان معماری از پل خواجو به عنوان نقطه ای اوج در صنعت پل سازی ایران یاد می کنند و معتقدند مصالح به کار رفته در ساخت این سازه بسیار هوشمندانه انتخاب شده اند. در ادامه به بررسی این مصالح می پردازیم:
آجر: برای پوشش پل خواجو همانند سایر پل های مشابه عمل شده و آجر و گچ مصالحی هستند که برای این امر به کار رفته اند. طاق زنی و ساختن جرزها با استفاده از آجر شیوه ای مرسوم در سراسر ایران بوده است و در پل خواجو نیز به چشم می خورد. از سوی دیگر به دلیل حضور آب، استفاده از خشت در ساخت پل چندان منطقی به نظر نمی رسد و به همین دلیل آجر بهترین گزینه به شمار می رود.
سنگ: در بستر رودخانه، پایه های پل و حتی قسمتی از جرز دیوار و بدنه سازی، استفاده از سنگ مشهود است و اقدامی منطقی برای محکم کردن و تقویت پل در برابر جریان آب به شمار می رود. استفاده از سنگ در جرزها، علاوه بر پی ها و پایه های زیرین به استحکام پل کمک شایانی می کند و باعث می شود مقاومت آن افزایش یابد.
سنگ درون پی ها و پایه ها به صورت قلوه سنگ می باشد. به منظور تامین وزن مورد نیاز، فضای بین طاق ها با قلوه سنگ پر شده است و به دلیل اینکه اثر فرساینده ی حاصل از عبور و مرور انسان ها، چهارپایان و درشکه ها، نیز خنثی شود، کف عبورگاه پل را نیز با قلوه سنگ پوشانده اند تا بتوانند مقاومت آن را تامین نمایند.
در سنگ فرش کف رودخانه، پله ها، پوشش روی پایه ها و آب روها و بدنه ی جرزها نیز از لاشه سنگ و تخته سنگ های تراشیده استفاده شده است.
ملات ها: یکی از مصالح مهم مورد استفاده در هر سازه ای، ملات ها هستند که اتصال اجزا را ممکن می کنند. در مورد پل ها موضوع کمی متفاوت است و به ویژه در قسمت هایی همچون پایه ها و پی ها که در برخورد مستقیم با آب هستند باید از ملات مقاوم در برابر آب استفاده شود. در این زمان استفاده از ملات های آهکی به ویژه ساروج بهترین گزینه به نظر می رسد.
ساروج از ابتکارات معماران ایرانی در دوران بسیار کهن و نشانه ی هوشمندی آنان است. برای ساختن این ملات در ابتدا خاک رس و آهک را به نسبت شش و چهار ترکیب می کنند تا گلی سفت به دست آید و سپس دو روز آن را ورز می دهند. در مرحله ی بعدی، ترکیبی از خاکستر کوره های حمام با مقداری مواد الیافی لوئی (تخم و پرزهای نوعی نی) به آن اضافه میکنند و ترکیب تازه به دست آمده را با چوب هایی به قطر ده سانتیمتر میکوبند تا به عمل آید و مورد استفاده قرار گیرد.
ملات دیگر مورد استفاده در پل گچ می باشد که در طاق ها، جرزها، بندکشی ها و تزئینات اتاق های شاهی (فضای میانی پل) به کار رفته است.
کاشی: برای زینت بخشیدن به برخی قسمت های پل همچون نمای آن در پشت بغل طاق ها از کاشی های خشتی و معقلی با طرح های متنوع استفاده شده است. کاشی خشتی که با نام هفت رنگ نیز مشهور است، از تلفیق خشتهای ظریف لعاب دار ساخته می شود که هریک از آنها بخشی از طرح کلی را در بر دارند. کاشی معقلی نیز نوعی کاشی با طرح های هندسی است که با تلفیق اشکال هندسی ساخته می شود.
چوب: چوب در سازه هایی که با آب سر و کار دارند جنبه ی مصرف موقتی داشته و در پل خواجو در پشت بندها تعبیه شده و برای بستن دریچه های آب گیر سدها به کار می رفته است. هنگامی که می خواستند، آب در پشت سد (پل) دریاچه ای را تشکیل دهد، با دریچه های چوبی آب راه های پل را می بستند و برای مقاومت در برابر فشار آب از پشت بندها و شمع های مایل چوبی پیش بینی شده بودند. شمع در واقع نوعی ستون قطور چوبی است که نقش بسزایی را در مقاومت سازه ایفا می کند.
یکی از موارد قابل توجه در ساخت پل خواجو، تبدیل شدن آن به سد در موارد مورد نیاز بود. این عملیات مزایای زیر را به همراه داشت:
۱- دریاچه ای زیبا در پشت پل ایجاد می شد که ترکیب آن با باغ های اطراف مناظری بدیع را خلق می کرد و از سوی دیگر برای تفریح قایق سواری بهترین مکان به شمار می رفت.
۲- با جمع شدن آب، یک سد مخزنی تشکیل می شد که آب آن در ماه های کم آب تابستان مورد استفاده قرار می گرفت.
۳- با بالا آمدن سطح آب، نهرهای منشعب شده از دریاچه آب را به زمین های کشاوری در پایین دست می رساندند و آنها را مشروب می ساختند.
۴- با بسته شدن آب بندها و افزایش فشار آب، نیروی مورد نیاز برای به کار انداختن آسیاب های بادی تامین می شد.
۵- جمع شدن آب در دریاچه موجب تغذیه و تقویت آب چاه های اطراف رودخانه و درون شهر می گردید.
شاید این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که چگونه می توان از یک پل به عنوان سد استفاده کرد و عملیات تبدیل آن چگونه صورت می گیرد. باید بدانید که برای این کار سیستم خاصی در نظر گرفته شده بود که می توانسته آب را تا ارتفاع ۶ متر بالا ببرد. این پل دارای ۱۶ دریچه ی تخلیه آب بوده و در پایین دست آن یک میله چوبی درجهبندیشده برای آب سنجی و اندازهگیری آب وجود داشته است.
برای تبدیل پل به سد، شیاره ها و قسمت هایی را در آب روهای پل تعبیه کردند تا دریچه های چوبی درون آنها قرار گیرند و جلوی حرکت آب را بگیرند. این دریچه ها جلوی آب را سد می کنند و با جمع شدن آب در بالادست پل دریاچه ای تشکیل می شود. اما همه چیز به همین سادگی نیست…
برای بسته شدن آب روها، سه مرحله و سطح مختلف در نظر گرفته شده که طی هر مرحله آب تا ارتفاع مشخصی بالا می آید. نخستین مرحله پایین تر از همه و در آب روی زیرین قرار دارد که دریچه ی چوبی در آنجا به صورت کشویی و مورب در محل خود قرار می گیرد و مانع گذر آب می شود.
مرحله ی دوم در قسمت بالایی آب رو اتفاق می افتد و دریچه ای به صورت کشویی ولی قائم در شیار قرار می گیرد.
سومین مرحله در قسمت بالایی آب رو می باشد و ارتفاع آن به پاطاق های پل (محلی که فشار جانبی دو سر قوس را دریافت و توزیع میکند) می رسد. در این مرحله به سبب ابعاد بزرگ دریاچه و نیروی زیاد آن، از پشت بندها استفاده می شود.
پس از قرار گیری دریچه به صورت قائم در شیار مورد نظر، دو تیر افقی را به شکلی پشت دریچه قرار می دادند که دو سر تیرها در تکیه گاهی که در پایه های پل واقع شده است، قرار گیرد. برای تقویت دریچه شمع های چوبی (تیرهای قطور چوبی) نیز به صورت مورب در پشت تیرها قرار می گرفتند؛ به این صورت که تکیه ی یک سر شمع به تیرهای چوبی بود و سر دیگر آن در شیار مورب کوچک روی سنگ های پوششِ آب رویِ زیرین ثابت می گردید.
* گفته می شود که پیش از شاه عباس، تیمور به داماد خود، حسن پاشا دستور داده بود که او پل را بنا کند و به سبب اینکه خواجو بر روی خرابه های آن پل بنا گردیدد، نام تیموری را برای آن برگزیدند.
* به سبب ساخت پل توسط شاه عباس دوم و احداث اقامتگاه موقت در میان آن و تزئینات کم نظیر پل، نام شاهی را برای آن برگزیدند.
* قرار گیری پل بر سر راه تکیه بابارکن الدین، عارف مشهور باعث شد تا به آن پل بابارکن الدین بگویند.
* شالوده ی پل در عصر حسن بیک ترکمان ریخته شد و به آن عنوان حسن بیک را دادند.
* از آنجا که نام قدیم این محله حسن آباد بود، این پل به ام پل حسن آباد نیز مشهور گردید.
* نزدیکی پل به جاده اصفهان به شیراز عبور مسافران شیراز از روی آن سبب شد تا به آن پل شیراز هم بگویند.
* پل گبرها یکی دیگر از نام های این پل بود که به سبب استفاده ی گبرها از این پل برای رفتن به محله خود به آن اطلاق شد.
* در نهایت به دو دلیل خواجه خوانده شد: اشاره به کلمه خواجه که به لقب بزرگان و خواجههای عصر صفوی اشاره دارد و قرار گیری پل در محله خواجو
در برخی منابعِ معماری به این نکته اشاره شده که پل خواجو کاربردی مانند پل طبیعت تهران داشته و تنها یک گذرگاه ساده نبوده است. این پل طراحی شده تا مردم در کنار عبور از آن در گوشه هایی توقف کنند و در کنار یکدیگر خوش بگذرانند.
در منابع تاریخی به دفعات، به آذین بندی پل و برگزاری جشن در نزدیکی آن اشاره شده است. در کتاب عباسنامه تالیف محمد طاهر وحید قزوینى به سال (۱۱۱۰ تا ۱۰۱۵ هجری قمری) چنین توصیفی از پل خواجو وجود دارد:
و در هر مجلسى فرش هاى قالى کرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجرهاى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش آب و رنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گل رخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضل اللهى کامران و کامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یک در حجرات مختلف خود غنودند.
در قصص الخاقانى که تالیف ولی قلی بیگ شاملو درباره ی تاریخ مختصر صفویه می باشد، نقل شده است:
در سال (۱۰۶۰ ه.ق) که پل ساخته شد و به پل شاهى شهرت یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال برحسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آیین بندى و چراغان کردند و هر یک از غرههاى آن را یکى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و شعراى مشهدى قصیدهاى در ۴۵ بیت و نیز صائب تبریزى قصیدهاى در وصف آن چراغانى و جشن سروده اند.
پلی که هنوز می شود بر روی آن لذت برد
امروزه نیز به رسم دیرین مردم به هنگام غروب و شب به کنار این پل می آیند و لحظاتی خوش را برای خود می آفرینند. قدم زدن بر روی این پل یکی از فعالیت های مورد علاقه ی گردشگران این شهر می باشد و تماشای جلوه های متفاوت آن برایشان لذت بخش است.
بساط خوشی و شادمانی در کنار خواجو همیشه برپاست. از نوازندگانی که هنرشان را به نمایش می گذارند تا بچه هایی که با خنده و شادی، فضایی متفاوت را به وجود می آورند.
گهگاه هم مسئولین برنامه هایی خاص را در این پل به اجرا در می آورند که از میان آنها می توان به نورپردازی سه بعدی در نوروز ۹۶ اشاره نمود. گزارش تصویری این برنامه را می توانید در لینک زیر مشاهده نمایید:
حقایق جالبی درباره پل خواجو وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره می کنیم:
* پل آب دوست: پِی های پل خواجو برای پایداری احتیاج به آب دارند و آب نه تنها باعث فرسایش آن نمی شود بلکه آن را مستحکم نیز می کند.
* قبله نما: نزدیک به مجسمه شیر و در تخت سنگی که در سمت شمال پل قرار دارد، قبله نمایی به شکل آفتاب تعبیه شده است.
* شمع خواجو: یکی از جالب ترین رازهای خواجو در شمع های آن نهفته است. اگر کسی در طبقه پایین پل و در منتهی الیه عرشه (لبه) آن بایستد و با زاویه ۳۹ درجه نسبت به افق، نگاهی به ترکیب طاق ها، نشیمن گاه ها و دیواره ها بیندازد، متوجه شمعی خواهد شد که از ترکیب این فضای سهبعدی و از محل برخورد دیوارههای پیشین و پسین پدیدار می گردد. این شمع به صورت کامل است و اشکهایش نیز بر روی آن دیده می شود که خود از فلسفه ای خاص حکایت دارد.
* عقاب خواجو: اگر از بالا به پل نگاه کنیم، ساختار آن همچون عقابی است که بال خود را گشوده و در حال پرواز بر روی زاینده رود است. کنگره های طبقات مختلف پل تص.یری از پرهای عقاب را تداعی می کنند و برآمدگی های شاه نشین طبقه دوم پل مانند سر عقاب به نظر می رسد.
* علامات عجیب و غریب: با کمی توجه به سنگ های طبقه پایینی پل متوجه علامت های عجیبی می شویم که مشخص نیست به دست چه کسی یا کسانی کنده کاری شده است. حرف و حدیث درباره این علائم زیاد است، برخی می پندارند که هر کدام از این علامت ها مخصوص یک سنگتراش عهد صفوی بوده و به این وسیله در پایان کار تعداد سنگ تراشیده شده توسط هر شخص و مزد او تعیین می شده، برخی دیگر آنها را علایم حروف الفبای یونانی می دانند و معتقدند در عهد صفوی در ساخت پل خواجو از سنگ های ویرانه های کاخ های دوران ساسانی در منطقه جی اصفهان استفاده شده است که برخی از سنگتراشان آنها یونانی بوده اند. .به هر حال حقیقت هنوز مشخص نیست و این راز همچنان ذهن بسیاری را به خود مشغول می کند…
سنگ قبرهای مرموز: در حفاری هایی که در سال ۸۸ برای ترمیم و بازسازی پل انجام شد، سنگ قبرهای بسیار نفیس و قدیمی همراه تعداد زیادی تخته سنگهای حجاری شده با همان علایم عجیب و غریب حجاران کشف شدند که بیشتر آنها در طی همان عملیات نابود گردیدند و تعدادی نیز به موزه سنگ تخت فولاد انتقال داده شدند و در آنجا نگهداری می شوند.
حفاظت و مرمت آثار تاریخی یکی از مهم ترین مسائلی است که در قبال آن همه مسئولند. نوشتن یادگاری یا کنده کاری زخمی را بر بدن فرهنگ و تاریخ کشور می زند و عمر این آثار ارزشمند را کوتاه می سازد.
از سوی دیگر مسئولین نیز در سال ۱۳۸۸ به جهت مرمت پل، سنگهای قدیمی پلهها را با سنگهای جدید جایگزین کردند که همواره به سبب آسیب به اصلیت این بنای اصیل ایرانی، مورد انتقاد قرار گرفته اند.
کاش قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم…
امیدواریم از این مطلب بهره کافی برده باشید ، مجله چه نیوز بهترینها را برای شما آرزو دارد ، با ما در تازه ترین مطالب گردشگری همراه باشید.