اسلام با نظام جاودانه و اصول آسان و استوارش، یکسری قوانین، دستورات و اصول عملی را وضع کرده تا خواستگار در مورد دختر مورد نظرش رعایت نماید. اگر جوانان این اصول و قوانین را در نظر داشته باشند و براساس آن شریک آینده خویش را انتخاب نمایند، خود و همسرانشان خوشبخت و بین آنان محبت و صمیمیت حکمفرما خواهد شد و همگی در سایهی ازدواجی سعادتمند و همدلی کامل و تفاهم دوجانبه زندگی خواهند کرد.
خواستگاری چیست؟ و اصول آن کدام است؟
خواستگاری آن است که قبل از انجام مراسم عقدکنان، مردی که تصمیم به ازدواج گرفته، ابتدا دختری را که برای این منظور انتخاب نموده مورد تحقیق و بررسی قرار دهد و یا یکی از اقربا و نزدیکان خود را میفرستد تا با او صحبت و گفتوگو نماید و خواستهها و شرایط آنان را برای ازدواج بپرسد و آنگاه تصمیم بگیرد که این وصلت را قبول کند یا آن را نپذیرد.
هدف از این مقدمات قبل از ازدواج این است که ازدواج از همان اول بر پایهی بصیرت و شناخت صورت گیرد و باعث رفع مشکلات و تنازعات آن شود که احتمال دارد در زندگی زناشویی آینده آنها پیش آید، و از طرفی این عمل موجب استحکام روابط بین خانواده و خویشان و اولاد آنان میشود.
1- دیدن خواستگار دختر مورد نظرش را
شریعت اسلام به خواستگار اجازه داده که وقتی تصمیم به ازدواج با زنی را میگیرد قبل از عقد، او را ببیند و [از اوصاف ظاهری و باطنی او باخبر شود]، همچنانکه به زن هم اجازه داده شده تا قبل از اجرای عقد زناشویی همسر آیندهاش را ببیند. چرا که انتخاب از روی آگاهی و شناخت، زندگی زناشویی را گواراتر، سعادتمندتر و بادوامتر خواهد نمود. دلیلی که این عمل را جایز دانسته، حدیثی است که «ترمذی»، «نسایی»، «ابنماجه» و «بخاری» روایت کردهاند که مغیرهبن شعبه نزد پیامبرص آمد تا به ایشان خبر بدهد که یک زن را خواستگار نموده است، پیامبرص فرمود: «او را ببین که برای ادامه زندگی شما، این عمل بهتر و شایستهتر است». یعنی اُنس و اُلفت و معاشرت میان شما دو نفر بدین شیوه گرمتر و شیرینتر خواهد شد [زیرا که چشم، پیک قلب و پیامآور عاطفه است و بعضی اوقات برخورد دو چشم با هم باعث ایجاد الفت بین دو خانواده میشود. (مترجم)
«مسلم» و «نسایی» روایت کردهاند که مردی نزد پیامبرص شرفیاب شده و خبر داد که با زنی از انصار ازدواج نموده است. پیامبر ص فرمودند: «آیا او را دیدهای؟ گفت: نه. حضرت ص فرمودند: «برو او را ببین، چون چشمهای انصار معیوب (یا کوچک) هستند.»
اما نگاه کردن به مخطوبه آدابی دارد که باید رعایت شود:
اولاً: خواستگار باید عزم جدّی و صادقانه بر ازدواج گرفته باشد و قصدش از نگاه کردن فقط تصمیم بر ازدواج باشد و در غیر این صورت (نگاه کردن به قصد لذت بردن) جایز نیست. چرا که از پیامبرص روایت شده که فرمودند: «اگر خداوند در دل شخصی تمایل به خواستگاری زنی را پدید آورد، اشکالی ندارد که او را ببیند و نگاهش کند».
ثانیاً: موضع و حدودی که مباح است به هنگام خواستگاری نگاه شود، صورت و دو دست مخطوبه میباشد. چون مظهر محاسن و زیباییهای ظاهری زن در صورت متجلّی شده و کفین هم در حالت عادی، ظاهر هستند لذا خواستگار مجاز نیست جز دست و صورت مخطوبهاش، اعضای دیگرش را نگاه کند.
آنچه مؤید این قول است که مراد از نگاه کردن، نگاه کردن به صورت است. این فرمایش حضرت رسول خداص به مردی از انصار است که فرمودند: «برو او را نگاه کن چون در چشمان انصار مختصر عیوبی است که بعد از نگاه کردن برایتان معلوم میشود.» این جمله برای ما مشخص میکند منظور از نگاه کردن، صورت میباشد.
دلیل دیگری که این نظر را تقویت میکند، سخن رسول خداص به امسلیم است، وقتی که او را پیش زنی فرستاد به امسلیم سفارش کرد: «به ساق پاهایش نگاه کن و دهان و گردن و زیربغل او را بو کن» پس اگر نگاه دیگر اعضاء زن جائز میبود، خود رسول خداص این کار را انجام میداد در حالی که آن حضرت امسلیم را فرستاد تا اعضای دیگرش را ببیند.
ثالثاً: در صورت نیاز و ضرورت جایز است خواستگار چندین بار مخطوبهاش را نگاه کند تا شکل و قیافهاش بطور کامل در ذهنش مجسّم شود. دلیل ما برای جواز تکرار نگاه، لفظ «اُنظر الیها» یعنی «نگاهش کن» میباشد که در حدیث به طور امر مطلق بیان شده و هیچ قیدی آن را مقیّد و محدود و منحصر نکرده و پیامبرص نفرموده یکبار یا دوبار نگاهش کن، بلکه فرموده نگاهش کن.
رابعاً: خواستگار میتواند با نامزدش صحبت و گفتگو کند و در مجلس خواستگاری و یا هنگام دیدنش با وی صحبت نماید زیرا جمهور فقها، اتفاقنظر دارند که صدای زن عورت نیست زیرا پیامبر اکرم ص با زنان سخن میگفت و سخنانشان را نیز میشنید، همچنین اصحاب گرانقدر ایشان بعد از رحلت حضرت رسولص در مورد احادیث و احکام شرعی پرسوجو میکردند و همسران پیامبر اکرم ص از پشت پرده به سؤالهایشان پاسخ میدادند.
خامساً: جایز نیست، خواستگار با نامزدش مصافحه کند و با هم دست دهند، زیرا هنوز عقد شرعی، منعقد نشده و پسر و دختر نسبت به هم نامحرم هستند و شریعت اسلام دست دادن مرد بیگانه با زنها را تحریم نموده است.
«بخاری» از عایشهل روایت کرده که فرمودند: «پیامبرص هنگام بیعت گرفتن از زنان، دست هیچ زنی را لمس نکرد و بیعتشان با خانمها فقط کلامی بود»
سادساً: جایز نیست که خواستگار و نامزدش در فاصله خواستگاری تا اجرای صیغه عقد، در یک مکان تنها با هم، خلوت کنند مگر اینکه همراهشان یکی از محارم خانواده دختر باشند. زیرا خلوت کردن با زن بیگانه و تنها بودن با او در یک مکان، از نظر اسلام حرام است.
«بخاری و مسلم» از پیامبرص روایت کردهاند که ایشان میفرمایند: «کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، به هیچوجه نباید با زنی که محرمش نیست خلوت کند چون در چنین حالی شیطان سومین نفر آنان است و زن نیز بدون محرم حق سفر کردن، ندارد مگر اینکه محرمی همراهش باشد.»
سابعاً: مردی که تصمیم ازدواج با زنی را دارد، میتواند بدون اطلاع آن زن و خانوادهاش او را ببیند [یعنی اجازه موافقت زن برای دیدن لازم نیست].
پیامبر اکرم ص میفرماید: «هرگاه شخصی اراده خواستگاری از زنی نمود، میتواند او را ببیند و نگاهش کند، گرچه آن زن اطلاعی نداشته باشد. [جابربن عبدالله در مورد زنش میگوید: در پشت دیوار خود را پنهان میکردم تا او را ببینم].
خوانندهی محترم! آنچه ملاحظه نمودید، آدابی بود که اسلام عزیز برای کسی که ارادهی خواستگاری دارد وضع کرده است، کسی که از این حدود تجاوز کند و شیوه و رسمی خلاف آن را در پیش بگیرد، حد و مرز شریعت را رعایت نکند، با این اعمالش با شریعت مخالفت ورزیده و بدین سبب مرتکب گناه و عصیان شده است!!
اما آنچه که در بین مردم و جامعه کنونی ما رسم است، افراط و تفریط در رابطه با این موضوع است که اکثر مردم در خواستگاری به دو شیوه متناقض برخورد میکنند.
1- دستهای از مردم که به آداب و دستورات اسلامی مقید نمیباشند، به دخترشان اجازه میدهند که بدون محرم، هرجا که میخواهد با نامزدش بگردد و هر کاری که دوست دارد آزادانه انجام دهند، به این بهانه که قصد آنان از این کار آشنایی با اخلاق، رفتار و طبیعت و اطلاع از فهم و شعور همدیگر است.
واضح است که این ادّعایشان، ادعایی بیاصل و اساس و باطل است که اسلام به هیچوجه آنرا نمیپذیرد بلکه بدون هیچ اغماضی آن را حرام میداند و با آن مبارزه میکند. چرا که این عمل با مبادی اصول اخلاق و ارزشها منافات دارد و حیثیت و آبروی زن مسلمان و نظام اسلامی را خدشهدار میکند.
بر انسانهای عاقل و صاحب بصیرت، روشن است که اینگونه اختلاطهای نامشروع بین دختر و پسر در اکثر اوقات، منجر به فجایع اخلاقی و ارتباطات نامشروع میشود، که پیامدهای بد و ناگواری خواهد داشت. البته که ضرر این کار بیشتر متوجه دختر میشود تا پسر و آبروی دختر را لکّهدار میکند. زیرا اگر پس از این ارتباطات، از ازدواج با دختر منصرف شود، میتواند با بهانههایی از قبیل عدم تفاهم و عدم تجانس اخلاقی، انصراف خود را توجیه کند و قطعاً این کارش عامل شبههانگیز و سبب بدنام شدن دختر خواهد شد و حیثیت دختر بر سر زبانها میافتد. و نهایتاً به کسادی بازارش میانجامد و باعث ترشیده شدنش میشود.
همچنین بر صاحبان خرد و اندیشه، پوشیده نیست، اهداف این اختلاط غیراخلاقی که شناخت روحیات طرف مقابل است، تحقق نمییابد. زیرا هر یک در مقابل دیگری خود را به تکلّف انداخته و شخصیتی مصنوعی و غیرواقعی ـ آن هم شبیه دلقک و حقهبازان ـ از خود نشان میدهد.
و چهبسا از این نوع خواستگاریهای غیراخلاقی سراغ داریم که نه تنها منجر به ایجاد زندگی زناشویی توأم با الفت و محبّت، نگشته بلکه بعد از این همه آمیزش گناهآلود، سرانجامی جز طلاق و جدایی نداشته است.
پس چه شد نتیجهی شناختی که ادّعا داشتند در دوره نامزدی حاصل شده!! اما با کمال تأسف معاندان این حقیقت را نمیپذیرند.
در مقابل این گروه بیمبالات، دستهای دیگر از مردم هستند که آداب اسلامی را نادیده میگیرند، این گروه [مقدّس نماهای متحجّر] و متعصّبان افراطی هستند که با پشت پازدن به سنّت رسول خداص در این مورد، نه تنها قبل از عقد به خواستگار دخترشان اجازه رؤیت نامزدش را نمیدهند، بلکه اعلان میدارند که دامادشان تا شب زفاف، اجازه ندارد دخترشان را ببیند.
[در این باره شیخ محمّد ابوزهره میگوید: «اسلام به روش افراطی برخی از مقدسنماهای متحجّر که در خواستگاری از دیدن ممانعت مطلق به عمل میآورند، توجه نکرده است، چرا که با این رویه خواستگار تنها به اوصاف توصیف شده تکیه میکند. و چه بسا کسانی که دختر را دیده باشند، نپسندند، در حالی که اگر خود خواستگار او را ببیند، بپسندد. همچنین ممکن است زنانی که عروس را مشاهده کرده باشند او را بپسندند و در نزد داماد از او تعریف و تمجید نمایند، و داماد نیز مورد را زیبا و جالب تصوّر کند، در حالی که اگر بعداً او را ببیند چه بسا برخلاف تصورش باشد در این صورت کینه و بیزاری در او پدید میآید که همواره در آینده، زندگی زناشویی او را تهدید مینماید و چهبسا اگر در وهلهی اول خواستگاری، دختر را میدید او را میپذیرفت.]
بر انسانهای فهیم و دانا روشن است که اتخاذ این موقف، و مقید بودن به این آداب تناسبی با شریعت اسلام ندارد و اغلب اوقات زن و شوهر به آرامش نفسی و خوشبختی و سعادت نمیرسند، و چه بسا این عمل منجر به خانهنشین شدن و کسادی ازدواج دختر میشود و دختر آن قدر در کنج خانه مینشیند که دوشیزهای سالخورده و پیردختری میشود که از ازدواج بازمیماند.
پس بر خواستگاران و اولیاء دختران لازم و ضروری است که در موقع خواستگاری و آستانه ازدواج به حدود الهی پایبند باشد اگر خواهان حفظ کرامت و ارزش زن هستند و میخواهند خانوادهی سالم و اجتماع از نظر اخلاقی محفوظ بماند «پس اینها حدود الهی است، از آنها تجاوز نکنید. و هر کس از حدود و مرزهای الهی تجاوز کند، بیگمان اینچنین کسانی ستمگرند».
2- خواستگاری بر خواستگاری
چنانچه مردی متدیّن و متخلّق به اخلاق اسلامی زنی را خواستگاری نماید و جواب مثبت بگیرد و الفت و ارتباط اسلامی بین آنها ایجاد شود، برای شخصی دیگر جایز نیست که به خواستگاری آن زن برود. [چون برای فرد اول یک حقّ شرعی به وجود آمده است، که بهمنظور حفظ محبّت و علاقه اسلامی بین مردم باید رعایت گردد تا مسلمان از کاری که خلاف مروّت و مردانگی است و به دزدی شباهت دارد، بهدور باشد].
اما وقتی خواستگار اول از ازدواج با آن زن منصرف شود و یا اجازه دهد فرد دومی، خواستگاری نماید، در این حالت خواستگاری جایز و بلا اشکال است.
پیامبر(ص) در این مورد ارشاد میفرمایند: «کسی نباید بر خواستگاری برادر دینیاش، خواستگاری کند مگر نفر اول از خواستگاری صرفنظر کند و یا به فرد دومی اجازه این کار را بدهد.» [بخاری] بر انسانهای روشنفکر و اهل بصیرت معلوم و مشخص است که چنین خواستگاریهایی باعث رشد و نمو تخم کینه و عداوت بین مردم میشود، و نتیجهی این بدخواهیها و کینهتوزیها، نابود شدن کیان امت اسلامی و تشتّت و تفرّق جماعت مسلمین خواهد بود. و این طریقی است برای گرم شدن بازار سخنچینی بین ساکنین یک آب و خاک …
البته در این موضوع باید اشاره کنیم که خواستگاری بر خواستگاری فرد فاسق جایز میباشد و از نظر ابنقاسم شاگرد امام مالک و ابنعربی مالکی اشکالی ندارد.
بدون تردید نظر مذکور که مذهب مالکی بر آن است، با نصوص شریعت اسلامی سازگارتر است زیرا شریعت به والدین دختر سفارش کرده که در انتخاب داماد آیندهشان ملاک اخلاق و دیانت را مدنظر داشته باشند و این بر اساس قاعدهی مشهور اصولی است که: «دفع نمودن مفاسد مقدم بر جلب منافع است» و نیز به مصالحی که اسلام برای ازدواج منظور داشته، همسویی کامل دارد!! [مسلماً پدر و مادران متدیّن به خواستگاری جوان فاسق و بیبندوبار، جواب مثبت نخواهند داد].
آیا کسی راضی میشود که دخترش را به مردی فاسق و فاجر تسلیم کند، آن وقت آیا برای دین ارزش و اعتباری خواهد ماند؟ و آیا حریم اخلاق اسلامی رعایت خواهد شد؟!
3- خواستگاری از زنی که در حالت عدّه است
برای شخص مسلمان، حلال نیست که زن مطلّقه و یا زنی که شوهرش فوت نموده است را تا وقت سپری شدن مدت عدّهاش به تصریح خواستگاری نماید [چون مدت عدّه حریم و جزو متعلقان ازدواج قبلی است و جایز نیست به این حریم تجاوز شود] ولی خواستگار میتواند از طریق کنایه و اشاره (نه به صراحت) به زنی که شوهرش فوت نموده و هنوز در عدّه میباشد، بفهماند که مایل است بعد از انقضای عدّه با او ازدواج کند. مثلاً کسی را نزدش بفرستند که از طرفش بگوید: «هرگاه عدّهات سپری شد، کسی را بهسوی من بفرست و من را خبردار کن».
دلیل ما در این باره، آیه قرآنی است که میفرماید: «و بر شما گناهی نیست که از زنانی (که شوهرانشان فوت کردهاند و در عدّه بسر میبرند) بهطور کنایه خواستگاری کنید، و یا در دل خود تصمیم بر این کار بگیرید (بدون آنکه اظهار نمایید) خداوند میدانست شما آنان را یاد خواهید کرد ولی به آنان پنهانی وعده ازدواج ندهید.» [بقره: 235]
حلقه نامزدی
در اینجا ناچاریم حکم اسلام را در مورد حلقهی نامزدی، جهت روشن شدن آن برای جوانان در آستانه ازدواج ذکر نماییم.
انگشتر طلا که به «حلقه نامزد» مرسوم است استعمال آن برای مردان حرام است، بهدو دلیل زیر:
اول: به سبب اینکه آن یک نوع تقلید کورکورانه از بیگانگان و تشابه به آنان است و رسول خداص هم از تقلید و تشبیه کورکورانه نهی کرده است.
«ترمذی» از عبداللهبن عمر و او از رسول خداص روایت کرده که فرمودند:
«کسی که خود را به غیر ما مسلمانان شبیه گرداند، جزو ما نیست (ای مسلمانان! خود را به یهود و نصاری شبیه نکنید).
«امام احمد» و «ابوداوود» از ابنعمر روایت کردهاند که رسول خداص فرمود: «کسی که خود را به صورت قومی نشان دهد، جزو آن قوم به حساب میآید». در این فرمایشات رسول خداص فرقی بین زن و مرد نیست و هر دو از تشابه به دیگران نهی شدهاند. دوم به سبب اینکه پیامبرص استعمال طلا را برای مردان تحریم فرموده است.
پیامبرص مردان را از پوشیدن طلا نهی فرمود: «اصحاب سنن» و «امام احمد» از علی رض نقل کردهاند که فرمود: پیامبر ص یک تکّه پارچه حریر را در دست راست و قطعه طلائی را در دست چپش گرفت و فرمود: این دو تا بر مردان امّت من حرام است» ابنماجه افزوده: «و بر زنانشان حلال است».
«مسلم» و «ابنحبان» از ابنعباس نقل کردهاند که رسول خداص شخصی را دید که انگشتر طلا در دست داشت، حضرت آن را از دستش بیرون آورد و دور انداخت و سپس فرمود: «بعضی از شما عمداً تمایل به پارهای آتش پیدا میکند و آن را در دستش قرار میدهد« [یعنی استفاده از انگشتر طلا برای مردان موجب آتش جهنّم است]. بعد از اینکه رسول خداص تشریف برد، به آن مرد گفتند: برو و انگشترت را بردار و به طریقی از آن استفاده کن، آن مرد پاسخ داد: بهخدا قسم چیزی که پیامبرص آن را دور انداخته، من دیگر آن را برنمیدارم»
اما استعمال انگشتر نقره برای مردان بهشکل حلقه خواستگاری، نه تنها جائز بلکه مستحب میباشد. [بخاری از ابنعمر روایت میکند که گفت: «پیغمبرص یک انگشتر نقره در دست داشت، بعد از وفات پیامبرص در دست ابوبکررض بود و بعد از ابوبکر در دست عمر بود و بعد از عمر، عثمان آن را در انگشت میکرد تا اینکه در چاهی به نام اریس افتاد و گم شد.]
به نقل از کتاب:
آداب خواستگاری
و
حقوق زوجین
نوشته:
عبدالله ناصح علوان