مطالب مذهبی ,ایمان ,مهم ترین عامل آرامش ،از نظر قرآن، موحد کسی است که معتقد باشد به این که ذات خداوند متعال یکتاست و شریکی در ذات برای او نیست.
إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِکُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُوْفَکُونَ :
خدا شکافنده دانه و هسته است زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مىآورد چنین ستخداى شما پس چگونه [از حق] منحرف مىشوید.» (انعام:95)
از نظر قرآن، موحد کسی است که معتقد باشد به این که ذات خداوند متعال یکتاست و شریکی در ذات برای او نیست، نه ترکیبی در ذاتش وجود دارد و نه خدای دیگری خرج از ذاتش هست(توحید ذاتی)؛ و نیز موحد باید معتقد باشد که صفات منتسب به خدای متعال چیزی غیر از ذات او نیست، نه این که اموری خارج از ذات باشند که به ذات ملحق می شوند(توحید صفاتی)؛ و هم چنین معتقد باشد که خدا در هر کاری مستقل و یگانه است و نیازی به کمک و یار و یاور ندارد و اگر کاری با وسیله ای انجام می گیرد، آن وسیله را هم خدا می آفریند و آن راسبب قرار می دهد(توحید افعالی)
اهل توحید، همچنان که باور به توحید در عبادت و توحید در ربوبیت و توحید در ذات و صفات دارد، به توحید فعلی نیز اعتقاد دارد و خداوند را منشا هر فعل وکاری می داند. از این رو به حکم فقر ذاتی (فاطر، آیه 15) خود را در ذات و صفات و فعل، فقیر می داند و امور خودش را به خدا واگذار و تفویض میکند. (غافر، آیه 44)
از نظر اهل توحید، هر انسانی همچون کودکی شیرخوار است که همواره در همه چیز به خدا نیازمند است و اگر دمی خداوند او را واگذارد نابود می شود. اما ما در زندگی و سبکی که در پیش گرفته ایم خود را نه شیرخوار و فقیر ذاتی بلکه در نهایت ادب و احترام برای خدا، خود را نوجوانی می دانیم که نیازمند نصرت خدا هستیم تا در زندگی ما را یاری نماید.
البته بسیاری از انسان ها این حد و اندازه را هم برای خدا قائل نیستند، بلکه خود را مردانی رشید می دانند که هر از گاهی تنها در مشکلاتی سخت نیازمند خدایی هستند که با کمترین کمک خدا می توانند خود به تنهایی از عهده آن مشکلات نیز برآیند. پس کمترین نیاز را به خدا احساس می کنند.
انسان اول خیال می کند که کاری از او ساخته است. لذا خداوند را تنها معین و ناصر خود می داند. در این سطح از معرفت و اعتقاد، خدا تنها معین و معاون است،
اما وقتی انسان از نظر سطح معرفتی و اعتقادی بالاتر آمد، در آن جا می فهمد که خدا ناصر نیست بلکه ولی اوست.
اساس خود سازی توحید است. ریا و نفاق و دروغ و تکبر و طمع و حسد و… ریشه در ضعف توحید دارد. انسان موحد برای غیر خدا کاری را انجام نمی دهد و همه کارهایش را برای خدا انجام می دهد و “اخلاص” در زندگی او موج می زند
در جهان بینی اسلامی ربوبیت و مدیریت از آن خداوند است
در اندیشه توحیدی کدخدای عالم خداست. برخی چند کشور استکباری را به عنوان قدرت های جهانی و ابرقدرت می نامند در حالیکه در دیدگاه توحیدی ابر قدرت خداست و لاغیر و ابرقدرتی در عالم جز خدا نیست.
همه قدرت ها از اوست (لاقوه الا بالله) و اوست قادر مطلق …اگر به فردی به خاطر پست و مقام و قدرت ظاهری اش احترام کنیم و در مقابلش کرنش کنیم، این رفتار شرک آلود است…
در اندیشه توحیدی موثّر حقیقی خداوند است و موثّری در عالم جز خدا نیست (لاموثر فی الوجود الاالله) و هیچ حول و قوه ای نیست مگر باذن الله و به وسیله خدا(لاحول ولاقوه الا بالله)
ایمان
مهم ترین عامل آرامش ایمان است
برخی پول و پارتی و پررویی و…را حلال مشکلات می دانند در حالیکه در اندیشه توحیدی “حلال مشکلات خداست و لاغیر”…
در نگرش توحیدی رازقیت از آن خداست (لارازق الاالله) و روزی دهنده ای جز خدا نیست.
به قول حافظ “…برسر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود…اعتقاد به این نوع توحید باعث می شود که انسان در ورطه لقمه حرام نیفتد. اگر رشوه خواری و ربا خواری و چاپلوسی و کم فروشی و کم انصافی و غش در معامله و.. در جامعه وجود دارد.
اگر بعضی ها خمس و زکات خود را نمی پردازند، اگر عده ای به خاطر مشتری موقع اذان و نماز مغازه ی خود را نمی بندند. اگر برخی بازاری ها به خاطر جذب مشتری از زنان بزک کرده و ترانه حرام استفاده می کنند، اگر برخی خانواده ها به خاطر ترس از روزی به یک یا دو فرزند راضی می شوند و نسل را تهدید می کنند.(کنترل جمعیت قتل عام نوین شیعیان به دست خودشان است و طرحی است صهیونیستی!!)
اگر برخی به افراد پولدار و ثروتمند بیشتر احترام می گذارند، اگر برخی از مسئولین از تحریم اقتصادی دشمنان می ترسند، همه ی این ها ریشه در عدم ایمان به این نوع توحید است.
ما به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم. ما باید از تحریم های الهی بترسیم و از گناهان خود خوف داشته باشیم که رزق را کم می کند.
بر مبنای توحید، قانون و شریعت از آن خداست (لاحکم الا لله) و قانون باید مبتنی بر شریعت باشد.
بر اساس توحید، ولایت از آن خداست و ولایت پیامبر وائمه و ولایت فقیه در طول ولایت خداست و اطاعت از آنها اطاعت از خدا.
در اندیشه توحیدی فقط و فقط باید خدا را از خود راضی کنیم و به فکر راضی کردن خالق باشیم نه مخلوق…
ما به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم. ما باید از تحریم های الهی بترسیم و از گناهان خود خوف داشته باشیم که رزق را کم می کند
اگر در مقابل دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب نرمش ذلیلانه نشان می دهیم، به خاطر دوری از توحید است و شرک در رضایت… زندگی ما باید خداپسند باشد نه مردم پسند… رفتار و گفتار و مدل لباس و ظاهر و باطن و عروسی و حجاب و… باید بر اساس رضایت الله باشد نه رضایت دیگران؛ که عزت و ذلت دست خداست نه دیگران… زندگی توحیدی بر مبنای رضایت خداست نه دیگران…
خدا باوری اساس خودباوری است و کسانی که می خواهند خودباوری را در جوانان تقویت کنند ابتدا بایستی خدا باوری را در آنها تقویت نمایند.
راز خودباوری کم نظیر بزرگانی چون امام راحل، در خدا باوری و توحید ناب ایشان بود…. مهمترین فلسفه توسل طی مراتب توحید است و بدون توسل به پیامبر و اهل بیت نمی توان مراتب توحید را طی کرد …
اساس خود سازی توحید است. ریا و نفاق و دروغ و تکبر و طمع و حسد و… ریشه در ضعف توحید دارد. انسان موحد برای غیر خدا کاری را انجام نمی دهد و همه کارهایش را برای خدا انجام می دهد و “اخلاص” در زندگی او موج می زند.
انسان توحیدی خدا همواره صادق است چرا که درجهان بینی توحیدی همه کاره خداست و دیگران هیچ کاره اند…
محبوب حقیقی خداست (هو المحبوب) و نماز عشقبازی با خدا.
انسان موحد محبت غیر خدا را در دل راه نمی دهد و محبت به پیامبر و اهل بیت و مومنین را هم در طول محبت خدا می داند.
محبت هیچ چیز و هیچ کس را در عرض محبت خدا قرار نمی دهد… اساس اتحاد، ایمان است و راز توحید کلمه، کلمه توحید…
منبع : tebyan.net