زمینهٔ کاری : مبتکر آموزش ناشنوایان در ایران، پایه گذار آموزش و پرورش پیش دبستانی و از پیشگامان شعر و ادبیات کودکان.
زادروز : ۱۲۶۴
ایروان, امپراتوری روسیه
مرگ : ۴ آذر ۱۳۴۵تهران
فرزندان : ثمین باغچهبان . ثمینه باغچهبان و پروانه باغچهبان
زندگینامه :
جبار عسگرزاده، معروف به جبار باغچه بان، در سال ۱۲۶۴ شمسی در ایروان، از ایالات قفقاز، به دنیا آمد. پدر و جد وی از اهالی تبریز بودند. پدرش قناد، معمار و مجسمه ساز بود و در نقل داستانهای کهن و اشعار شاهنامه تبحر داشت. مادربزرگش، “بنفشه”، زنی باکفایت، طبیب محل و شاعره بود. این دو نقش مهمی در پرورش استعدادهای هنری و خلاقیت جبار داشتند. تحصیلات وی به شیوه سنتی و مکتبخانهای بود. او در پانزده سالگی مجبور به ترک تحصیل شد و به حرفه های پدرش روی آورد و در سال ۱۲۸۴ شمسی، به دلیل درگیریهای مذهبی، به زندان افتاد. در آنجا، هفته نامه “ملانهیب” و سپس “ملاباشی” را می نوشت و مصور می کرد و به کمک همزنجیر و همبندش برای فروش به خارج از زندان می فرستاد. زندان در افکار و معتقدات او تغییرات بنیادی پدید آورد و از آن پس، با عشق به آرمان صلح و انساندوستی، فعالانه وارد زندگی فرهنگی و اجتماعی شد. باغچه بان در اواخر عمر، “جمعیت سلام” یا “گرامیداشت” را با نیت تشویق مردم به تجلیل از نیکوکاران در زمان حیاتشان، تأسیس کرد و جزوه “آدمی اصیل” را در این باره منتشر ساخت. وی سر انجام در سال ۱۳۴۵ درگذشت.
آغاز فعالیتهای ادبی
باغچه بان تعلیم و تربیت زنان و کودکان را مهم می شمرد و به رغم مخاطرات موجود، پنهانی به تدریس سرِخانه دختران می پرداخت. از اولین آثار او برای کودکان داستانهای منظوم “قیزیللی یاپراق”(برگ زراندود) و “بایرامچیلیق”(مژده رسانی عید) بوده است. این آثار، با نام جبار عسکرزاده، متخلص به عاجز، درسال ۱۲۹۰ شمسی در ایروان چاپ شد. وی، در همین اوان، با نوشتن مقالات و سرودن اشعار، همکاری خود را با روزنامه فکاهی “ملانصرالدین” آغار کرد و در سال ۱۲۹۱ شمسی به نشر هفته نامه فکاهی “لک لک” در ایروان پرداخت.
باغچه بان در ایران
میرزا جبار با آغاز جنگ بین الملل اول و کشمکشهای خونین میان مسلمانان و ارامنه، ناگزیر به ترکیه مهاجرت کرد. در آنجا، ابتدا تحویلدار و سپس فرماندار شهر ایگدیر شد؛ ولی چندی بعد ناگزیر به قفقاز بازگشت. وی در سال ۱۲۹۷ شمسی، در شهر نوراشین، از توابع ایالت ایروان، مدرسهای تأسیس کرد که به علت آشفتگی اوضاع دیر نپایید. در سال ۱۲۹۸ شمسی، بر اثر شدت گرفتن خونریزیها در قفقاز، با خانواده خود به ایران آمد.
باغچه بان خدمات فرهنگی خود را، به عنوان معلم کلاس اول، در مدرسه “احمدیه” مرند آغاز کرد و دیری نگذشت که نحوه کار وی و پیشرفت شاگردانش جلب توجه نمود. اولین اثر او در ایران نمایشنامه “خرخر” بود که برای شاگردانش نوشت و در مدرسه اجرا کرد. در ایران زمان، امتیاز تأسیس یک دبستان دخترانه را گرفت؛ ولی، به سبب مخالفتهای متعصبان، موفق به افتتاح آن نشد.
اقدامات نوین آموزشی
میرزا جبار در سال ۱۲۹۹ شمسی، به جهت حسن شهرتش، بنا به دعوت رئیس فرهنگ آذربایجان، به تبریز رفت و در آنجا به کار خود ادامه داد. در این زمان، با روش تازه خویش نوشتن کتاب اول را برای کودکان آغاز نهاد. وی برای تدریس مواد گوناگون درسی، وسایل سمعی و بصری ساخت و کتاب الفبای آسان را برای تدریس فارسی به ترک زبانان بزرگسال نوشت. او، با همکاری همسر و همکارش، “صفیه میربابایی”، به تدریس دختران در کلاسهای مخصوص نیز موفق شد. وی، در این زمان، “جمعیت حمایت معلمین” و “جمعیت تئاتر” را تأسیس کرد و نمایشنامههای انتقادی، از جمله “حیات معلمین” و “اِرکک خالاقیزی”(خاله قزی نَر)، را نوشت.
تأسیس باغچه اطفال و آموزش به ناشنوایان
باغچه بان در سال ۱۳۰۳ شمسی، بنا به پیشنهاد رئیس فرهنگ آذربایجان، کودکستانی به نام “باغچه اطفال” در تبریز تأسیس کرد و نام خانوادگی خود را از عسگرزاده به باغچه بان تغییر داد. وی، برای کودکان، بازیها و کاردستیهای جدید و تزئینات و صورتکهای گوناگون ساخت و شعر، سرود و نمایشنامه نوشت، و به یاری همسرش، که با موسیقی آشنا بود، در کودکستان نمایشهای آهنگین اجرا کرد.
باغچه بان درسال ۱۳۰۵، با توجه به حالات یک کودک ناشنوا در “باغچه اطفال” به فکر تدریس به ناشنوایان افتاد و کار تدریس به کر و لالها را با سه پسر ناشنوا آغاز کرد. وی در آموزش ناشنوایان هیچگونه تجربه قبلی یا دسترسی به کتاب و مقالاتی در این باره نداشت. او، در پرتو تجربه شخصی، به نقش مهم حس باصره و لامسه در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. صداهای زبان فارسی را به دو دسته حنجرهای(آوایی) و تنفسی(بیآوا) و هر یک از این دو گروه را به ممتد و غیر ممتد تقسیم کرد. وی “الفبای دستی گویا” را، که در نوع خود در جهان بی نظیر بوده است، بر پایه ویژگی صداها و شکل حرفها ابداع کرد. در این الفبا، بر خلاف بعضی الفباهای دستی دیگر، از یک دست استفاده می شد. این نشانهای دستی، ضمن اینکه کمک به لبخوانی بوده، وسیلهای برای تعلیم و اصلاح تلفظ نیز می باشد.
باغچه بان، به رغم خدمات فرهنگیش، مجبور به ترک تبریز شد و در سال ۱۳۰۶ به دعوت رئیس فرهنگ فارس به شیراز رفت. در همان سال، “کودکستان شیراز”را تأسیس کرد و به نوشتن شعر، چیستان و نمایشنامههای گوناگون پرداخت که، از آن میان، مجموعه شعر زندگی کودکان و نمایشنامه “گرگ و چوپان” را در سال ۱۳۰۸ و نمایشنامه “پیروترب و خانم خزوک” را درسال ۱۳۱۱ خود مصور و چاپ کرد و وسایل و بازیهای گوناگونی برای پرورش حافظه، حواس و اندامهای تکلم ساخت. برنامه کودکستانش شامل ورزش، گردش در کوه و صحرا، تمرین رختشویی، تعلیم بنایی و خشت زنی و مجسمه سازی و کار بافتنی و آداب معاشرت و غیره بود. در همین زمان، کار تئاتر را نیز ادامه داد و با همکاری “نصرالله شادروان”، چندین نمایشنامه انتقادی به صحنه آورد. از این رو می توان گفت که در دهه اول قرن چهاردهم در ایران از نظر آغاز آموزش و پرورش ابتدایی و آموزش کودکان استثنائی و ایجاد فرهنگ و ادبیات کودکان برجستگی چشمگیری داشته است.
از کارخانه سیگارپیچی تا اختراع سمعک استخوانی
در پایان سال ۱۳۱۱، باغچه بان به تهران آمد. او قصد داشت مؤسسهای برای پژوهشهای روانشناسی و تربیتی تأسیس کند که به دلیل نداشتن پشتیبانی مادی و معنوی از آن منصرف شد. در این ایام، ناگزیر مدت کوتاهی در یک کارخانه سیگارپیچی مشغول کار شد.
در آذر ۱۳۱۲، جبار، با چاپ اعلانی در روزنامه اطلاعات درباره آموزش ناشنوایان، اولین کلاس ناشنوایان را، در مطب دوستش، با یک شاگرد، دایر کرد. تعداد شاگردان به تدریج به پنج نفر افزایش یافت. در پایان سال تحصیلی، وزارت فرهنگ، با احساس رضایت از نتیجه آموزش ناشنوایان، ماهانهای به مبلغ چهل تومان برای دبستان مقرر داشت و “دبستان کر و لالها” رسماً آغاز به کار کرد. در همان سال، باغچه بان “تلفن گنگ” یا “سمعک استخوانی” را اختراع کرد و به ثبت رسانید. این سمعک وسیله انتقال صوت از طریق دندان به مرکز شنوایی است.
تأسیس جمعیت حمایت از کودکان کر و لال
در سال ۱۳۱۴، وزارت فرهنگ “دستور تعلیم الفبای” عسگر زاده را منتشر کرد که بعدها نیز از روش پیشنهادی در آن (روش باغچهبان)در کلاسهای دبستانی و بزرگسالان استفاده می شد. درسال ۱۳۲۲، با کمک افراد خیر، “جمعیت حمایت کودکان کر و لال کور” را در تهران تأسیس کرد که در تیر ۱۳۲۳ به ثبت رسید و بعدها کلمه کور از عنوان آن حذف شد. در بهمن همین سال، ماهنامه زبان را منتشر کرد و در آن روش تازه خویش را در اختیار آموزگاران کلاس اول گذاشت. کتابهای اول دبستان و کتاب “سرباز” را، با روش تازه، در همین سال منتشر کرد.
اولین گام در تربیت رسمی معلمان کودکان استثنائی
در اسفند ۱۳۲۸، اساسنامه و برنامه کامل و دقیق تحصیلات پنجساله ناشنوایان برای آموزش زبان و حرفه، روش شفاهی توأم با الفبای دستی گویا، به کوشش باغچه بان، تهیه و به تصویب رسید. او، درسال ۱۳۳۰، “کانون کر و لالها” را پایه گذاری کرد. در سال ۱۳۳۲، نخستین کلاس تربیت معلم ناشنوایان را، با همکاری دانشسرای مقدماتی، در آموزشگاه خود تأسیس کرد و بدین ترتیب، اولین گام در تربیت رسمی معلمان کودکان استثنائی برداشته شد.
زبان مصور
در سال ۱۳۴۳، کتاب حساب را برای کودکان ناشنوا و روش آموزش کر و لالها را برای آموزگاران نوشت. در کتاب اخیر، ضمن توضیح صداهای زبان فارسی و روش آموزش تلفظ و لبخوانی، اصول “زبان مصور” را به تفصیل شرح داده است. زبان مصور مجموعه علایم بصری است که با استفاده از آن می توان ساختار زبان را به ناشنوایان آموخت. در همین زمان، “گاهنامه”، وسیلهای بصری برای آموختن چگونگی بلند و کوتاه شدن روزها، را ساخت.
آموزشگاه باغچه بان، در زمان حیات وی، از هر نظر گسترده و مجهز شد. با اجرای برنامه تربیت معلم ناشنوایان، مدارس و کلاسهای ویژه و هنرستانها و کلاسهای بزرگسالان(اکابر) و باشگاهها و مراکز پژوهشی و خدمات ویژه، از جمله دورههای تربیت رابط ناشنوایان در تهران و شهرستانها تأسیس شد و ناشنوایان به مراکز آموزش عالی راه یافتند.
آثار و تألیفات
از کتابهای شعر و نمایشنامه و داستانهای کودکانه باغچه بان به زبان فارسی ۹ اثر به چاپ رسیده و از جمله آثار چاپ نشده او در این حوزه نمایشنامه آهنگین “مجادله دو پری” می باشد. همچنین در روشهای تدریس خواندن و نوشتن و آموزش ناشنوایان، سیزده اثر از وی منتشر شده است.
آثار به جا مانده از جبار عبارتند از:
زندگانی کودکانه
گرگ و چوپان
پیر و ترب
خانم خزوک
دستور تعلیم الفبا
بادکنک
الفبای خود آموز برای سالمندان
پروانتین کتابی
الفبا
اسرار تعلیم و تربیت
الفبای باغچه بان
برنامه کار یکساله
علم آموزش برای دانشسرای مقدماتی
الفبای سربازان
کتاب اول ابتدایی
رباعیات باغچه بان
خیام آذری
درخت مروارید
روش آموزش کرولال ها
حساب
من هم در دنیا آرزو دارم
بازیچه دانش
آدمی اصیل
بابا برفی
مروری بر رباعیات آذری خیام
آثار او به زبان ترکی بالغ بر دوازده کتاب بوده که از آن میان، ترجمه رباعیات خیام، به نام رباعیات آذری خیام، ارزش خاصی دارد. رباعیات باغچه بان، که در سال ۱۳۳۷ به چاپ رسید، آیینه افکار و فلسفه زندگی اوست.
وفات
سرانجام میرزا جبار عسگرزاده باغچه بان، پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ ایرانی، در روز چهارم آذرماه سال ۱۳۴۵، در ۸۱ سالگی چشم از جهان فرو بست و به دیار باقی شتافت و در تهران به خاک سپرده شد. با مرگ او، کودکان استثنایی، دل سوزترین پدر خود را از دست دادند.
منبع : biographyha.com