هفته نامه همشهری جوان: از کودکی تئاتر بازی می کرد. به قولی از همان بچگی عشق بازیگری داشت و حالا که دهه دوم زندگی اش را می گذراند، به آرزوهای روزهای کودکی اش رسیده. الناز حبیبی تا امروز در سریال های پرمخاطبی مانند «تا ثریا»، «پنج کیلومتر تا بهشت»، «دودکش»، «مدینه» و … بازی کرده؛ مهم ترین شان هم سریال دنباله دار «دردسرهای عظیم» است که او را با نقش بهار به مخاطب شناساند و باعث شد توانایی های بازیگریش بیشتر از قبل دیده بشوند. روزی که به پشت صحنه دردسرهای عظیم رفته بودیم، دقایقی هم پای صحبت های حبیبی نشستیم و با او درباره ویژگی های نقش بهار و تجربه بازی در کنار حرفه ای ها گپ زدیم.
کاراکتر بهار با خیلی از دخترهایی که در سریال های تلویزیونی می بینیم متفاوت است و از کلیشه های محدود کننده فاصله گرفته؛ چقدر از بهاری که امروز می بینیم نتیجه ایده ها و پیشنهادات خود شماست؟- با بازی در نقش بهار می خواستم یک کار متفاوت انجام بدهم چون از یک جایی به بعد احساس کردم مدام دارم نقش دخترهایی را بازی می کنم که یا دانشجو هستند یا در یک خانواده ای هستند و حالا با یک موقعیتی مثل ازدواج روبرو می شوند اما در فیلمنامه «دردسرهای عظیم» قصه گو به کاراکتر و شخصیت بهار خیلی پرداخته بود. کارگردان هم یکسری عادت ها و ویژگی هایی به بهار اضافه کرد که من را به این شخصیت علاقمند کرد.
حتی بعضی چیزها از شخصیت بهار حذف شد. این اتفاق در مورد تک تک کاراکترها و شخصیت های این سریال افتاد و مسئله شخصیت پردازی به هیچ وجه در مورد هیچ کاراکتری دست کم گرفته نشد. یک بخش هایی هم هست که من بازیگر به نقش اضافه می کنم اما از همان روز اول دلم به «دردسرهای عظیم» روشن بود و می دانستم با گروه مطمئنی کار می کنم.
یعنی اصلا احساس نکردید دارید ریسک می کنید و ممکن است نتیجه کار به هر دلیلی موفق نباشد؟
– به هر حال نگرانی هایی هم داشتم و یک جورهایی احساس خطر می کردم چون دلم نمی خواست از بین بروم. یک وقت هایی سر کارهایی می روی که خودت را نابود می کنی و اگر نخواهی از صددرصد توانایی هایت – منظورم هوش بازیگری است – استفاده کنی، ممکن است نتیجه عکس بگیری. من برای این کار خیلی کمک و مشورت گرفتم، از آقای مهام گرفته تا آقای نیک نژاد که خودشان نویسنده هم هستند و از هیچ سکانسی و پلاتی به راحتی و سرسری نمی گذرند. زمان های زیادی را صرف تمرین و بحث و دورخوانی کردیم، آنقدر که کار دربیاید.
بهار تا حد زیادی تداعی کننده دخترهای نسل جدید است. رفتارش، حرکاتش و تصمیم گیری هایش اغلب حساب شده و منطبق با رفتارهای اجتماعی نسل جدید به نظر می رسد.
– الان در دوره ای هستیم که دخترهای نسل جدید در سن پایین ازدواج نمی کنند، معمولا بیشترشان شاغل هستند و زود وارد اجتماع می شوند و زرنگی های خودشان را پیدا می کنند. بهار هم دختر مستقلی است، وارد اجتماع شده و دارد کار می کند و خرج زندگی می دهد؛ در عین حال هم با اتفاقات زیادی روبرو می شود. حتی یک جایی بهار از منشی آزمایشگاه می شنود: «از این اتفاق ها زیاد می افته… گول نخوری ها!…» بنابراین من دارم نقش یک دختر اجتماعی را بازی می کنم که حالا با یکسری ماجراها مواجه شده.
بازخوردی که در این مدت از مخاطبان گرفته اید برایتان رضایتبخش بوده؟
– این روزها بارها پیش آمده که در کوچه و خیابان به من گفته اند اینقدر لطیف را اذیت نکن… گناه داره! به نظرم یک دلیل مهمش محبوبیت زیاد و بازی قوی آقای عزتی است و وقتی ازم می پرسند ناراحت شدی نظرمان را گفتیم؟! من می گویم نه، چون نشان می دهد ما موفق بوده ایم و کارمان را درست انجام داده ایم؛ بیننده باید دلش برای لطیف بسوزد و باید متوجه شود بهار دارد تند می رود.
انگار در شتابزدگی بهار در تصمیم گیری هایش و قضاوتش راجع به لطیف تا حد زیادی با واقعیتی که در اطراف مان جریان دارد، منطبق است.- بله. این شتابزدگی در قضاوت و تصمیم گیری در دخترهای نسل جدید وجود دارد چون اتفاقات بدی که اطراف مان می بینیم باعث شده به همه چیز بدبین شوند. از دختر 22 ساله ای مثل بهار نمی توانی انتظار داشته باشی در چنین موقعیتی به طرفش حق بدهد. در این شرایط هر کس دیگری هم جای بهار باشد دچار تنش می شود. اما بهار اینقدر لطیف را دوست دارد که پا به پایش می رود و یک جایی ته ته ذهنش به این مسئله فکر می کند که شاید این بچه برای لطیف نباشد.
به همین خاطر، دنبالش می رود و کمکش می کند. خودم خیلی با این قضیه مشکل داشتم که چرا بهار باید اینقدر سریع قضاوت کند ولی در نهایت به حرف آقای نیک نژاد رسیدم که حساسیت بهار در این مورد خیلی هم طبیعی است؛ همانطور که دور و برمان هم زیاد می بینیم. بنابراین وقتی همه شواهد و مدارک علیه لطیف است خیلی مضحک می شد اگر بهار می گفت «نه من پشت تو هستم و بهت حق می دهم.» در آن صورت، احتمالا خیلی ها از خودشان می پرسیدند چرا بهار هیچ واکنشی به این قضیه نشان نمی دهد.
کار کردن در کنار حرفه ای هایی مثل مریم سعادت یا بازیگر نقش مقابل تان جواد عزتی چه جور تجربه ای بوده؟
– من فقط از حضور پیشکسوت های باتجربه و قوی این کار کمک می گیرم. خانم سعادت و آقای عزتی در حکم دو فرشته برای من هستند. تنها نکته ای که سعی می کنم رعایت کنم این است که بازیم شبیه هیچ کس نشود چون خیلی می بینم که بازیگرها – از سر بی تجربگی – سعی می کنند شبیه یک نفر دیگر بازی کنند.
شما سابقه ای طولانی در همکاری با برزو نیک نژاد و مهرام مهام دارید. این موضوع چقدر روی کارتان در این سریال تاثیر داشته؟
– من خیلی به این مسئله معتقدم که یک پشت صحنه خوب، یک کار خوب را می سازد. وقتی حال همه خوب باشد، حال کار و کار کردن هم خوب می شود. ما مدیران خیلی خوبی در گروه مان داریم، مثل آقای نیک نژاد و آقای مهام که واقعا مثل یک پدر بالای سر گروهش است. خیلی از تهیه کننده ها اصلا برایشان مهم نیست بچه های گروه در چه وضعیت و شرایط روحی باشند اما آقای مهام حامی و دلسوز بچه های گروه هستند. الان هم مثل یک خانواده ایم. تک تک عوامل گروه به شناخت خیلی خوبی از هم رسیده اند. مثلا اگر لباسی از دست بچه های صحنه روی زمین افتاده باشد کسی منتظر بچه های صحنه نمی ایستد، هر کس رد بشود خودش آن را برمی دارد. در کمتر گروهی می شود یک چنین همدلی و همکاری را دید.
اگر قرار باشد دنباله ای برای سریال ساخته شود، همچنان گروه را همراهی خواهید کرد؟
– اتفاقا سه روز به شروع فیلمبرداری سری دوم مانده بود که یکی از کارگردان های سینما با من تماس گرفت – کارگردانی که احتمالا خیلی از بازیگران آرزوی همکاری با او را دارند – و به قدری شوکه شدم که تلفن توی دستم خشک شد. فکر کردم چرا درست همین لحظه باید چنین پیشنهادی به من بشود؟! اما من به این مجموعه تعهد دارم و از یک چیز مطمئنم؛ آن هم اینکه اگر بهترین کار سینمایی هم به من پیشنهاد بشود و آقای مهام و نیک نژاد از من بخواهند سر دردسرهای عظیم حاضر شوم، باز هم با عشق قبول خواهم کرد. ترجیح می دهم سر کاری بروم که با دل و جان انجامش بدهم.
منبع: chenews.ir