زندگی در عصر جدید باعث شده است نهادهای مهم اجتماعی برای سازگاری با شرایط جدید مجبور شوند تغییراتی مهم را در خود ایجاد کنند، اما همیشه این تغییرات در جهت مثبت حرکت نمیکنند و در بعضی از موارد میتوانند آسیبهای مهمی را ایجاد کنند.
کمرنگ شدن روابط درون خانوادهها یکی از مسائل مهمی است که بارها کارشناسان درباره آن ابراز نگرانی کردهاند.
کمرنگ شدن روابط اجتماعی بنیان خانواده را مورد تهدید قرار میدهد. خانواده در شرایطی مورد تهدید قرار میگیرد که از آن به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی یاد میشود که بخش اعظمی از شخصیت افراد در آن شکل میگیرد و مهمترین نهاد در جامعهپذیری افراد به شمار میرود.
اینبار صحبت از تغییر نوع خانواده از گسترده به سنتی در اثر شرایط زندگی مدرن نیست بلکه صحبت از کاسته شدن روابط در درون چهار دیواری خانه است.
صحبت از اتفاقی عجیب و غریب و نادر نیست که قرنی یک بار روی دهد بلکه اتفاقی است که جلوی چشم من و شما روی میدهد و هر روز خود ما هم با آن درگیر هستیم. صحبت از بیخبری ما از احوال خواهر و برادرهایمان است که فاصله اتاقهایمان با یکدیگر سه متر هم نمیشود.
صحبت از پدر و مادرها و فرزندانی است که تلویزیون تنها بهانه برای دور هم جمع شدنشان است، دور هم جمعشدنی که معمولا در آن فقط قاب شیشهای سخن میگوید.
صحبت از افرادی است که دور یک میز نشستهاند اما با این وجود سرهایشان در گوشیهایشان است.
انگار همسخنی با یاران مجازی در تلگرام، وایبر، اینستاگرام و هزار و یک رسانه مجازی دیگر از در کنار خانواده بودن لذتبخشتر شده است.
سرها در گوشیهاست!
برای درک مساله کاسته شدن از ارتباطات در خانوادهها به یک خانه که در آن یک خانواده پنج نفره زندگی میکنند قدم میگذاریم.
در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که به جز مادر خانواده کسی در خانه نیست ولی بعد از مدتی که مادر شروع به سخن گفتن میکند میفهمیم که دو پسر و یک دختر دیگر هم در خانه هستند.
نکته جالب در این زمینه این است که زمان ورود ما به خانه ساعات بعد از صرف شام است که انتظار میرود همه اعضای خانه در کنار هم باشند.
نکته جالب این است زمان ورود ما به خانه تلویزیون روشن بود و الان هم که در حال مکالمه با مادر خانه هستیم تلویزیون در حالی که صدایش بسته شده است ولی باز هم روشن است، انگار تلویزیون و در حالت کلی آن رسانه تنها همدم انسان مدرن است.
«در گذشته دور هم جمع شدنهای خانوادهها بیشتر بود ولی الان خیلی ارتباط کم شده است و حتی اوقاتی هم که میهمان میآید به جای اینکه با هم حرف بزنیم، یا تلویزیون نگاه میکنیم یا سرها در گوشیها هستند.»
بیشتر وقت مادر خانه به تماشای تلویزیون میگذرد و نقش تلویزیون در زندگی او به حدی است که به گفته خودش اوقاتی هم که ناراحت است به جای صحبت با اعضای خانواده به تماشای سریالها پناه میبرد.
چند دقیقهای که میگذرد سر و کله دختر نوجوان خانواده پیدا میشود. دلیل این خروج از اتاق هم نه صحبت کردن با خانواده بلکه تماشای سریال مورد علاقه است.
صدف 15 سال سن دارد و الان هم در حال تحصیل در سال سوم متوسطه اول است. او درباره گذران اوقاتش به «آرمان» میگوید: «من بیشتر وقتم رو توی اتاقم هستم، یا درس میخونم یا توی تلگرام با همکلاسیها حرف میزنم.
اگر حرف خاصی هم باشه بیشتر دوست دارم با شادی دوستم حرف بزنم.» به گفته مادرش او روزی حداقل یک ساعت تلفنی باید آمار روز را به شادی بدهد و این تنها مکالمه تلفنی آنهاست و پیامهای تلگرامی از این هم بیشتر میشوند.
«به نظر صدف ارتباط با خانواده مهمتر از گشتن در شبکههای مجازی است ولی جذابیت شبکههای مجازی برای گذران وقت بیشتر است!» چندبار در اتاق را میزنیم ولی متوجه نمیشود، زیرا هندزفری بخش مهمی از زندگی صائب است.
او وقت زیادی را به گوش دادن به موسیقی آن هم از نوع کلاسیک اش میگذراند. از بچگی بازیهای کامپیوتری را دوست داشته و هنوز هم این روال برقرار است. در کنار بازی، کتاب خواندن و فیلم دیدن هم بخش زیادی از وقت او را میگیرند.
او از شبکههای جدید چندان خوشش نمیآید و از روی اجبار مجبور به عضویت در آنها شده است. او به «آرمان» میگوید: «به نظر من گسترش ارتباطات و رسانههای جدید در کنار زندگی شهرنشینی عامل اصلی دور شدن اعضای خانواده از هم است.
البته شرایط سنی هم روی این مساله تاثیر دارد. تا وقتی که کودک هستیم دوست داریم بیشتر وقتمان را با خانواده بگذرانیم ولی در سنین جوانی و نوجوانی آدم بیشتر وقتش با همسالان سپری میشود.» او ادامه میدهد: «اوقات فراغتم را بیشتر ترجیح میدهم با دوستانم بگذرانم تا خانوادهام.
با دوستان سلایق و علایق مشترک داریم و همین باعث میشود حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشیم.»
صحبتمان که تمام میشود دوباره هندزفری را در گوشش میگذارد و دکمه شروع بازی را میزند. پسر بزرگ خانواده ظاهرا وقت بیشتری را با اعضای خانه میگذراند ولی زمانی که به رفتارش دقیق میشویم در حقیقت او حاضر غایب است زیرا در جمع حاضر است ولی حواسش بیشتر در گوشی و پیش گروههای مجازی است.
او میگوید: «به نظر من کمرنگ شدن ارتباطات خانوادگی باعث میشود که فاصلهها زیاد شود و اگر این مساله مدیریت نشود در سالهای بعد کار به جایی میرسد که این حداقل ارتباط بین اعضای خانواده هم محو خواهد شد.»
به گفته اعضای خانواده پدر خانه مالک یک فروشگاه بزرگ است و به دلیل شرایط سخت کاری از ساعت هفت صبح تا 12 شب در بیرون از خانه است و تنها اگر وقت داشته باشد برای صرف شام به خانه میآید و خیلی اوقات هم مجبور است دوباره به فروشگاه بازگردد.
گفته میشود که در خانوادههای تک فرزند یا تک والد که رو به گسترش هستند، امکان ارتباط اعضای خانواده با هم کم است اما در خانوادههایی هم مانند این خانواده که به نسبت تعدادی اعضای خانواده زیاد است عملا ارتباطها در حد بسیار پایینی هستند.
زمانی که مادر خانواده از حضور کم پدر در خانه یا عدم حضور بچهها در میهمانیها شاکی است میتوان دریافت که اوضاع از این هم برای خانوادههای جدید بدتر خواهد شد.
سرگرم بودن با رسانهها از ارتباط میکاهد
یک مددکار اجتماعی با بیان اینکه بخش مهمی از روابط اجتماعی به ارتباطات درون خانواده بازمیگردد، به «آرمان» میگوید: پایهگذاری روابط اجتماعی در خانواده است که در فرایند اجتماعی شدن تجلی پیدا میکند.
محمد زاهدیاصل با بیان اینکه روابط اجتماعی که روابط اجتماعی خانوادگی هم جزئی از آن است به سستی گراییده است، میافزاید: علت اصلی این مساله به شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که در جامعه وجود دارد بازمیگردد. کاهش سرمایه اجتماعی به کاهش ارتباطات اجتماعی منجر میشود.
زمانی که اعتماد اجتماعی آسیب میبیند و احساس امنیت کاهش پیدا میکند و دلمشغولیها زیاد میشوند یکی از خروجیهای آن کاهش روابط اجتماعی میشود. او ادامه میدهد: گرفتاریهای شغلی و سرگرم بودن با رسانهها باعث شده که از روابط بین فردی در خانواده کاسته شده است.
او تصریح میکند: بخشی از مساله کاسته شدن ارتباطات، به کار کردن والدین بازمیگردد. وقتی آنها خسته از سر کار بازمیگردند نمیتوانند زمان کافی را با سایر اعضای خانواده بگذرانند. عامل دیگر فرهنگی است که از طریق رسانهها ایجاد میشود. رسانهها به داخل خانهها نفوذ پیدا کردهاند و نقش زیادی در زندگی روزمره اعضای خانواده به دست آوردهاند.
استفاده از رسانهها فردگرایی و منحصر به خود بودن را به وجود آورده است. زاهدیاصل میگوید: کاسته شدن از روابط هم در رابطه زن و شوهر با هم و هم در رابطه فرزندان با والدین نمود پیدا میکند.
او میافزاید: کاسته شدن از روابط بینفردی در خانوادهها مشکلاتی را با خود به همراه دارد که کاسته شدن از تفاهم و همدلی در خانواده تنها بخشی از آن است، به مرور زمان این مساله حتی میتواند فروپاشی خانواده را به همراه داشته باشد.
او ادامه میدهد: چیزی که خانواده را محکم میکند روابط است و زمانی که روابط سست شوند خانواده آسیبپذیر میشود و ممکن است که با یک تلنگر، بحران و مشکل از هم بپاشد. او میگوید: افزایش آمار طلاق یکی از مسائلی است که در اثر این مساله ایجاد میشود.
طلاق عاطفی یکی دیگر از آسیبهای است که در اثر کاسته شدن از روابط خانوادهها به وجود میآید و باعث میشود که در حین اینکه افراد در کنار هم هستند ولی در قالب تهی باشند و با هم ارتباطی نداشته باشند.
منبع: روزنامه آرمان ـ سندوس محمدی