با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
کتاب « دختری در قطار » نوشته پائولا هاوکنیز در سال 2015 منتشر شد و توانست به فروش فوق العاده ای دست پیدا کند و برای هفته های متوالی در صدر محبوب ترین کتابها قرار بگیرد و میلیون ها نسخه از آن در مدت زمان کمی به فروش برسد. این کتاب در ایران نیز محبوبیت بسیاری دارد و با ترجمه خانم محبوبه موسوی، به چاپ چهارم هم رسیده است. در اقتباس سینمایی از این کتاب امیلی بلانت در نقش اصلی فیلم ظاهر شده و البته از لحاظ ظاهری متفاوت با آنچه هست که در کتاب شرح داده شده بود.
ریچل (امیلی بلانت) زن مطلقه و دائم الخمری است که هنگام رفت و آمد توسط قطار از پنجره زندگی زوج جوانی به نام اسکات ( لوک ایوانز ) و مگان ( هیلی بنت ) را رویت می کند و معتقد است که آنها یک زوج ایده ال هستند و تمام خوشبختی های دنیا در زندگی شان وجود دارد. ریچل که چندان تعادلی در رفتار و تحلیل هایش ندارد، بزودی متوجه می شود که مگان مفقود شده و حال، بازجویی ها از وی در دستور کار قرار گرفته. این در حالی است که ریچل هیچ چیز را به خاطر نمی آورد و…
« دختری در قطار » در نگاه اول شباهت های فراوانی به داستان « دختر گمشده » دارد و حتی خوانندگان کتاب نیز معتقد بودند که دنیای این دو کتاب مکمل یکدیگر هستند و خواندنشان به موازات هم می تواند به درک بهتر زندگی برای مخاطب بینجامد. حال که نسخه سینمایی هر دوی این داستان ها ساخته شده، راحت تر می توان شباهت های دو اثر را در سینما بررسی کرد.
در نسخه سینمایی « دختری در قطار » همانند آنچه که کم و بیش در « دختر گمشده » ( حداقل تا نیمه فیلم ) دیده بودیم، فیلم با توضیحات راوی پیش می رود و البته تماشاگر ابداً نمی داند که راوی داستان در مورد اتفاقات فیلم صادق است یا صرفاً در حال بازی با موقعیت و چیدن پازل هایی توسط ذهن معیوبش. اما مشکل فیلم جدید تت تیلور اینجاست که راوی داستان که تک گویی های بسیاری دارد، از نیمه فیلم به بعد توجه تماشاگر را از دست می دهد چراکه صحبت هایش بی محل هستند و مخاطب نیازی نمی بیند که هر لحظه فریب بخورد، تعلیق ناامید کننده فیلم نیز تماشاگر سینما را از خود می راند. « دختری در قطار » قرار است بیانگر داستان زندگی تیره زنانی باشد که دچار ضربه های روحی شده اند و ما باید این خلاصه وضعیت تک خطی را در قالب یک داستان مشاهده نمائیم اما فیلم با مد نظر قراردادن دیدگاه این زنان از زاویه اول شخص باعث پیچ و تاب خوردن بی جهت فیلمنامه گردیده تا از هدف اصلی خود دور شود.
تغییر زاویه دید فیلم از سوی زنان مختلف که البته هیچکدام از آنان صداقتی درشان وجود ندارد و مخاطب می بایست با داده های احتمالاً اشتباه از آنان پازل فیلم را تکمیل کنند، نه تنها کمکی به درک بهتر دنیای این زنان نکرده بلکه باعث شده تا جزئیات بخش زیادی از داستان به هدر برود. در واقع تیلر سعی کرده تا جایی که امکان دارد به کتاب وفادار بماند اما فراموش کرده که ابداً نمی توان جزئیات نوع روایت داستان در یک کتاب را عیناً در سینما مورد استفاده قرار دارد و لازم است در این میان کمی هم المان های سینمایی که در خدمت قصه پردازی و سینما باشند.
متاسفانه تمام پیچیدگی های بیهوده اقتباس سینمایی « دختری در قطار » در حالی اینچنین شکل گرفته که تمرکز کتاب بیشتر بر تجربیات درونی زنان از مشکلات زندگی شان بوده و قصه اصلی حتی در مقایسه با « دختر گمشده » نیز جذابیت ویژه ای ندارد و سرانجام آن نیز ساده و قابل حدس می باشد. این پایان بندی در نسخه سینمایی نیز وضعیت به مراتب ساده تری را تجربه می کند تا فیلم در نقطه مقابل آنچه باشد که می خواسته از انتقال تجربیات سه زن به مخاطب برسد. تیلر در طول داستان تلاش کرده تا با تکیه بر انواع و اقسام فلشبک ها و روایت اول شخص، پیچیدگی ذهن زنان را به مخاطب منتقل نماید اما در نهایت همه چیز بسیار ساده به پایان می رسد و البته هیچ نشانی هم از درک بهتر دنیای زنان نصیب تماشاگر نمی شود.
در این میان شاید نکته برجسته فیلم بازی امیلی بلانت باشد که توانسته باشد در آشفتگی های فیلمنامه ، تصویری قابل باور از زنی الکلی که تسلطی بر زندگی و افکارش ندارد ترسیم نماید. بلانت به خوبی توانسته پرتره زنی را ترسیم کند که برای رسیدن به پاسخ نهایی مجبور است راه پر پیچ و خمی را طی نماید. دیگر بازیگران فیلم از جمله لوک ایوانز و هیلی بنت نیز اگرچه صحنه را از آن خود نمی کنند، اما انتخاب خیلی بدی هم برای فیلم نبوده اند.
« دختری در قطار » بر خلاف کتاب، ناتوان از انتقال حس شخصیت اصلی داستان به مخاطبش است. تت تیلر در این اقتیاس سینمایی نتوانسته دنیای ویران ذهنی ریچل را به خوبی برای مخاطب سینما ترسیم نماید و نحوه روایت داستان و وفاداری بیش از حدش به کتاب نیز مزید بر علت شده تا « دختری در قطار » نه شبیه به کتاب باشد و نه فیلم. عدم یکپارچگی در روایت داستان ظاهراً قرار بوده منجر به تفکر عمیق مخاطب گردد اما اشتباهات محاسباتی کارگردان باعث شده تا « دختری در قطار » در نهایت تجربه کسل کننده ای باشد.
منتقد : میثم کریمی
دختری در قطار : The Girl on the Train
کارگردان : Tate Taylor
نویسنده : Erin Cressida Wilson
بازیگران :
Emily Blunt…Rachel
Haley Bennett…Megan
Rebecca Ferguson… Anna
Justin Theroux …Tom
Luke Evans… Scott
رده سنی : R ( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
ژانر : معمایی
زمان : 112 دقیقه
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی برگک آرزوی بهترینها را برای شما دارد.