با مجله اینترنتی برگک در یک مطلب تازه از سینما همراه باشید :
بعد نوبت به فیلم های گوتیک وار بامزه و پر زرق و برق آلمادووار رسید که از لحاظ سیاسی نادرست بودند اما به طرز غیرقابل باوری فیلم هایی بودند که روح و جان داشتند و باعث شدند صدای آلمادووار در سینما تثبیت شود و کارهایش نمونه ای برای ارجاع به سینماروها و خوره های فیلم در سرتاسر جهان شد. «همه چیز درباره مادرم» یکی از شخصی ترین و احتمالا تا امروز بهترین فیلم آلمادووار است که برایش جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن و اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را گرفت.
درست مثل کاراکترهای فیلم هایش، آلمادووار دوست دارد لباس های پر زرق و برق بپوشد اما کاراکترش اتفاقا خارج از فیلم هایش خیلی محتاط است. میز کارش شبیه موزه ای است که به فرهنگ پاپ تقدیم شده باشد. همه این مقدمه برای این است که با کارگردانی آشنا نشویم که امسال یکی از مهم ترین فیلم های غیر انگلیسی زبان را ساخته که فیلمش از طرف اسپانیا به اسکار هم معرفی شده است و از آن طرف آلمادووار این روزها برای ما ایرانی ها اسم مهمی است چون یکی از تهیه کنندگان فیلم جدید اصغر فرهادی است که در اسپانیا با بازی پنه لوپه کروز ساخته می شود.
یعنی در حقیقت امسال فرهادی و آلمادووار هم رقیب و هم همکارند. المادووار جهان زنانه را خوب می شناسد و محوریت اکثر فیلم هایش هم کاراکترهای زن هستند. «جولیتا» داستان یک مواجهه معمول است. زنی که قلبش شکسته تصمیم می گیرد با زندگی اش مواجهه کند و اتفاقات مهمی بین او و دخترش می افتد. نظرات منتقدان را درباره آخرین اثر آلمادووار بخوانید:
* تیم رابی (تلگراف – امتیاز 80 از 100): از نظر فرم روایی، «جولیتا» کمتر از بقیه فیلم های آلمادووار دیوانه وار است اما از آن طرف هم نمی توانید آن را فیلم آسانی بدانید که به راحتی رام تماشاگرش می شود. بیشتر هم به خاطر رنگ ها و بافت تصویری است که از مدیر فیلمبرداری جدیدش ژان کلود لازیو توانسته بگیرد و از همیشه سرخوش تر است. فیلم «جولیتا» در نهایت در حالی که اصلا انتظارش را هم ندارید، سرمست کننده است.
* دیوید کالهون (تایم اوت لندن – 80 از 100): داستان «جولیتا» احتمالا قلمروی آشنایی برای آلمادووار است اما در حقیقت این یک اثر سهل و ممتنع است و فقط یک استاد هنر می تواند کاری کند که موقع تماشای این فیلم حس کنید کار ساده ای بوده است.
* جسیکا کیانگ (پلی لیست – 75 از 100): در نهایت فیلم «جولیتا» نه اثر کاملی است و نه آن حسی را می دهد که فیلم های معمول آلمادووار به مخاطب منتقل می کردند اما هنوز هم فیلم متقاعد کننده ای است و انرژی عجیبی از آن متصاعد می شود.
* روی اوکانر (فیلم استیج – 75 از 100): این فیلمی است که از سریال های نود شبی اسپانیا گرفته تا هیچکاک و فیلم نوآر در آن حضور دارند. آلمادووار و تیم تولیدش کنار هم اثر ناچیز و نه چندان مهمی تولید کرده اند اما نمی شود انکار کرد که فیلم مثل یک اسباب بازی قشنگ است با یک جور داستان ساده که جایی میان یک اثر روشنفکرانه و داستانی سطحی گیر کرده است.
* پیتر بردشاو (گاردین – 60 از 100): این داستانی متقاعد کننده، دردآور و تقریبا واجد حرارت ملودراماتیک است اما همچنین شکل تالار آینه ها را دارد. فرمالیست های روسی می گفتند کار هنر آن است که شما را به اندازه یک حرکت مهر اسب از واقعیت دور نگه دارد آلمادووار در اینکه شما را به اندازه یک حرکت مهره اسب از چیزی که در فیلمش اتفاق می افتد دور نگه دارد شادمانی می یابد.
زندگی های احساسی جولیتای جوان و جولیتای پیرتر به شکلی متناسب در تلاطم هستند. به نظر می رسد آنها در مرکز یک تریلر هیچکاکی باشند. لورنزو در یک لحظه با دل رحمی رفتار خود را با کاراکتری وسواسی در یک رمان از پاتریشیاهای اسمیت مقایسه می کند. آلمادووار در خلق حال و هوای یک تریلر راز آلود درخشان است اما هیچ یا کوچک ترین قصدی در به میان آوردن افشاگری بزرگی که انتظارش را دارید ندارد. این به اندازه کارهای دیگر آلمادووار، غنی و باورپذیر نیست اما اثری روان و درگیر کننده است.
* اریک کوهن (ایندی وایر – 50 از 100): «جولیتا» در نهایت فیلم ناامیدکننده ای از کار در آمده است چون این احساس را به مخاطبش می دهد که یک داستان خیلی سرراست و درامی بدون هیچ هیجان و اتفاقی را برای تماشاگرش روایت می کند به خصوص از فیلمسازی که همیشه این برتری را داشت می تواند حتی دیدگاه بصری خودش را هم از نو بسازد. این بار به نر می رسد او بیش از اندازه خواسته امن و بدون ریسک بازی کند.
امیدواریم از این مطلب بهره کافی را برده باشید ، بزودی با شما همراه خواهیم بود در یک مطلب تازه تر از دنیای سینما
مجله اینترنتی برگک آرزوی بهترینها را برای شما دارد.