تشویقهای کلامی، بدنی یا خرید هدیه و… برای مراقبت از ایجاد یک رفتار یا تثبیت آن است
تشویق در حوزه علومشناختی به رابطه بین هیجان و شناخت و یادگیری بستگی دارد. آنچه را که ما میفهمیم در پیوند یک رابطه هیجانی قرار میگیرد. اینکه ما مطلبی را خوب یاد میگیریم یا برعکس، به مولفههای هیجانیای که دریافت میکنیم ارتباط پیدا میکند. از تصمیمگیری در مورد خرید یک وسیله ساده گرفته تا تصمیم کودک در مورد اینکه کدام درس را بهتر از دیگری یاد بگیرد تحت تاثیر مولفههای هیجانی است.
تشویق همیشه کمککننده نیست
هیجانها به 2 گروه مثبت و منفی تقسیم میشود که هر کدام تاثیرهای مخصوص به خود را دارد. برای مثال اگر فرزندتان دست به کاری بزند که دوست ندارید انجام دهد، او را از تماشای تلویزیون محروم خواهید کرد. این واکنش نوعی هیجان منفی است، اما هیجان مثبت میتواند شکل تعریف، تشویق، پاداش و تمام تقویتکنندههای رفتاری را شامل شود. اما تشویق همیشه خوب و کمککننده نیست. گاهی یک تشویق بد باعث تغییر مسیر زندگی کودکان خواهد شد و آسیبها و پیامدهای نامطلوبی را همراه دارد. متاسفانه باوری در جامعه وجود دارد که بر اساس آن والدین تصور میکنند با تشویق میتوان همه نوع کاری انجام داد، اما واقعیت این است که بچهها پیامهایی را که از طریق والدین دریافت میکنند به شکل بسیار دقیقی پردازش میکنند یعنی پیامهایی که ما به بچهها میدهیم همیشه شکل ثابتی برایشان ندارد.
تشویق نادرست اعتبارتان را زیر سوال میبرد
فرض کنید شما برای بالابردن عزتنفس فرزندتان و همچنین تشویق او در هر شرایطی او را تشویق کنید. در واقع، برایتان مهم نباشد فرزندتان چه کاری را و با چه کیفیتی انجام میدهد و تنها برای دلگرمی فرزندتان تشویقش کنید، اما واقعیت این است اگر کودک با انجام کاری روتین و معمولی، بازخوردی از جنس تشویق و تحسین دریافت کند با خود فکر خواهد کرد چرا با وجود انجام یک کار معمولی مورد تشویق قرار گرفته است. در نتیجه 2 اتفاق در دنیای ذهن کودک میافتد که آسیبزاست. اتفاق اول از بین رفتن اعتبار والدین نزد بچههاست یعنی صداقت والدین در برخورد با کودکان زیر سوال خواهد رفت. کودک در این شرایط تصور میکند والدین به او دروغ میگویند چون از نظر خودش کار خیلی استثناییای انجام نداده که مستحق پاداش باشد. اتفاق دوم غیرمنطقی به نظر رسیدن عمل والدین است زیرا فرزند شما خوب درک خواهد کرد که برای تشویق و تحسین او هیچ سند و دلیل قانعکنندهای وجود ندارد. بنابراین اگر والدین مراقب نباشند، رفتار پسندیده و مطلوبی مانند تشویق هم میتواند اعتبار بزرگترها را زیر سوال ببرد و هم میتواند پیامدهای منفی را در دنیای ذهن کودکان بر جای بگذارد. کودک باید کاملا بفهمد بهدلیل کدام یک از ویژگیهای عملکردی مستحق تشویق و تحسین والدینش است.
کودک را به تشویق وابسته نکنید
تمام محرکهای بیرونی مانند تشویقهای کلامی، بدنی یا خرید هدیه و… برای مراقبت از ایجاد یک رفتار یا تثبیت آن است. بنابراین اگر عمل خوبی از کودک سر زد در واقع بزرگسال را وادار خواهد کرد که جمله خوب و تحسینآمیزی به زبان بیاورد یا هدیهای برای فرزندش بخرد. تمام این واکنشها نشاندهنده مطلوب بودن آن رفتار خاص در کودک و تشویق او برای تثبیت آن رفتار است، اما این نکته را هم باید مدنظر قرار دهیم که هرگاه ما در کودکان این عادت را به وجود بیاوریم که در مقابل انجام رفتارهایی خاص پاداش یا تشویق دریافت کنند، هرگز تجربه رضایت و لذت از رفتارهای خود را نخواهند داشت. والدین باید به گونهای رفتار کنند که کودک از خوب بودن کار خود احساس لذت کند نه بهدلیل پاداشی که بابت انجام کار خوب از والدینش دریافت کرده است.
اگر رفتار خوب کودکان تنها بهدلیل دریافت پاداشی بیرونی باشد، متاسفانه به این نوع پاداشها و تحسینها وابسته خواهند شد و این تصور خواهند کرد هر رفتار آنها باید با پاداشی بیرونی همراه باشد. این نوع وابستگی نوعی آسیب جدی در مسیر تربیتی و رشد کودکان محسوب میشود، اما یادتان باشد نوع بیان و بازخورد والدین میتواند به شکلگیری تجربه درونی لذت و رضایت از انجام کار خوب کمک کند. برای مثال کنار جملههای تحسینآمیز نقاشی کودک مانند «چه نقاشی فوقالعادهای!»، این جمله را نیز به کار ببرید: «چه حس خوبی از طریق نقاشی تو به من منتقل شده است. تو قصد داشتی چه حسی را به وسیله این نقاشی نشان بدهی و چه منظوری داشتی؟» در واقع، جمله دوم فرایند درونی لذت از نقاشی را در ذهن کودک زنده میکند.
منبع:salamatiran.com