عدم بخشش و تخفیف در عذاب جهنم

در آیه 162سوره بقره خداوند اشاره به عدم بخشش و تخفیف در عذاب فرموده است. سوال پیش می‌آید که آیا این امر مغایرت با رحمن و رحیم بودن خداوند ندارد و ما انسان‌ها نیز وقتی کسی اظهار ندامت می کند، نباید گذشت داشته و به او فرصتی بدهیم؟

عذاب ,عذاب جهنم,عدم بخشش عذاب جهنم,تخفیف در عذاب جهنم

اگر مدیریت و قاطعیت در کنار مهربانى و ملاطفت نباشد، ناهنجارى پیش می آید و نشانه ضعف و بی عدالتى است. از این رو اعتقاد به وجود جهنم آثار تربیتى فراوانى براى جلوگیرى از زشتى و پلیدى دارد و اگر گفته شود، این گونه آثار براى مردم دنیا قابل قبول است اما در آخرت که کار از کار گذشته و چه گناهکاران عذاب بشوند و چه عذاب نشوند براى خداوند فرقى نمی کند! پس خوب است که خداوند در آخرت در جهنم چشم پوشى کند!!

پاسخ داده می شود که چنین روشى نشانه خلاف وعده خدا و خلاف عدالت خداست و خداوند از هر دو خلاف و تخلف، منزّه و پاک است.

متن آیه و ترجمه آن به شرح ذیل می‌باشد:«خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ» (البقره، 162)

ترجمه: جاودانه در آن (لعنت) باشند، نه عذابى از آنها کاسته گردد و نه مهلت داده شوند (تا پوزش طلبند).

کلیات:

الف – ابتدا دقت نماییم که هیچ یک از اسمای الهی با دیگری در تضاد یا حتی اختلاف نمی‌باشد، چرا که خداوند متعال مرکب از اجزا نیست که برخی از اجزایش با یکدیگر اختلاف یا تضاد داشته باشند. خداوند جلیل، واحد و احد است، و همه اسمای الهی که گاه به آنها صفات می‌گوییم، عین ذات هستند.

ب – سپس دقت نماییم که قرآن کریم، کلام الله است، لذا در آن نیز اعوجاج یا تضاد دیده نمی‌شود. پس اگر هنگام تلاوت قرآن کریم، با سوالی مواجه شدیم، نباید سریعاً علم خود را کامل و یقینی دانسته و در اسماء و صفات خدا یا آیات قرآن تردید کرده و سوال نماییم “آیا مغایرت ندارد”، بلکه باید در علم خود تردید کرده و بپرسیم: “پاسخ این سوال چیست؟”.

ج – سپس دقت کنیم که وقتی یک گزاره [چه آیه قرآن کریم، چه حدیث و چه هر گزاره‌ی دیگری] را مطالعه می‌کنیم، اگر جمله مستقل است، مستقل مطالعه کنیم و اگر قبل و بعد دارد، حتماً بدان توجه کنیم. چرا که یا در تداوم و اکمال جمله قبل است و یا در جمله بعد کامل شده است و خلاصه یک موضوع را شرح می‌دهد.

1- خداوند متعال، “رحمان و رحیم” است، اما دلیل نمی‌شود که علیم، حکیم، عادل و … (سایر اسماء و صفات کمالیه) نباشد. پس لعنت و غضب هم دارد. نظام خلقت را عالمانه، حکیمانه و عادلانه و در ظل رحمت خود خلق کرده است، لذا هر کس به نتیجه‌ی کرده خویش می‌رسد.

2- خداوند متعال در آیه‌ی قبل فرمود: “کسانی که کافر زندگی کنند و کافر بمیرند” مشمول این خلود در جهنم می‌شوند.

خب کسی که کافر زیسته و کافر مرده است، در تمام طول حیات دنیوی‌اش، به او فرصت داده شده و او خودش فرصت‌ها را سوزانده است. در حیات اخروی که پرده‌ها کنار رفته، همه ایمان به وجود حق تعالی می‌آورند، چه آن که در بهشت متنعم است و چه آن که در جهنم معذب است.

وانگهی دیگر فرصتی برای بازگشت و جبران نیست. چون عالَم و دوران “اختیار و عمل” به پایان رسیده و برچیده شده است. حال او کجا می‌خواهد برگردد، ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد؟

رحمت و مهربانى خداوند، همراه با حکمت و عدالت است. از این رو اگر خطا به اندازه‏اى باشد که نیاز به تنبیه و یا اخراج داشته باشد، لازم است چنین کارى انجام بگیرد و اگر خطا بسیار سنگین باشد (مانند اعتیاد و یا قتل دیگر بى‏گناه)، حتى پدر و مادر نیز فرزند خود را به مراجع قضایى جهت مجازات معرفى مى‏کنند.

3-در آیه‌ی بعد نیز تأکید و تصریح می‌نماید که خداوند متعال “رحمان و رحیم” است. اما اگر کسی به کفر یا شرک روی آورد، خدا را در بُعد نظری و ایمان و نیز در بُعد عملی، إله واحد نبیند، خود را از ظل و شمول رحمت الهی خارج کرده است. لذا مشمول لعنت (دوری از رحمت) می‌شود.

حال سه آیه‌ی مورد بحث را یک جا تلاوت می‌کنیم و در آن تدبر می‌نماییم:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللّهِ وَالْمَلآئِکَهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ» (البقره، 161)

ترجمه: به یقین آنان که کافر شدند و کافر مُردند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست.

نکته:

این که می‌فرماید لعنتِ الله، ملائکه و جمیع انسان‌ها، معنایش این نیست که حتماً به لفظ آن کافر را لعنت می‌کنند، بلکه یعنی رحمت الهی به هیچ وسیله و هیچ واسطه‌ای، شامل آنها نمی‌گردد. نه خدا خودش به او نظر رحمت می‌اندازد، نه ملائکه و انسان‌ها (مثل روابط دنیا) واسطه رحمت الهی برای او می‌شوند.

«خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ» (البقره، 162)

ترجمه: جاودانه در آن (لعنت) باشند، نه عذابى از آنها کاسته گردد و نه مهلت داده شوند (تا پوزش طلبند).

نکته:

وقتی کافر زیست و کافر مُرد، کلّاً از شمول رحمت دور می‌شود، پس چون همیشه مشمول لعنت است، همیشه معذب می‌ماند.

«وَإِلَـهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ» (البقره، 263)

ترجمه: و خداى شما خدایى یگانه است، جز او خدایى (مستحق پرستش) نیست که بخشنده و مهربان است.

نکته:

خداوند متعال رحمان و رحیم است، اما کسی مشمول رحمت‌های دنیوی و اخروی او می‌گردد که اله، ربّ و معبودی جز او نگیرد و کفر و شرک نورزد.

جهنم، تنها براى کسانى است که همه راه‏هاى خوشبختى و ابواب سعادت چون توبه، شفاعت و مغفرت واسعه الهى را به روى خود بسته‏اند و هیچ عاملى نمى‏تواند، بین آنان و کردار بدشان فاصله بیندازد و کسى که به چنین مرحله‏اى رسیده، خود آتش خویش را برافروخته است؛ بلکه خود و به دست خویش، آتش وجود خویش گشته و فاصله بین او و آتش محال است و مانند این است که بین شخص و خودش جدایى افتد

عذاب ,عذاب جهنم,عدم بخشش عذاب جهنم,تخفیف در عذاب جهنم

راز جهنم

دوزخ چیزى جز تجسّم عینى کردار انسان نیست. کیفر اخروى مانند کیفرهاى دنیوى، امرى قراردادى و اعتبارى نیست؛ بلکه حقیقتى تکوینى و قهرى است که از ناحیه خود انسان دامنگیر او شده و او شعله‏هاى آن را برمى‏افروزد.

کیفرهاى اعتبارى قابل وضع و رفع است، اما کیفر تکوینى باطن خود عمل است و عمل و کیفر دو روى یک سکه‏اند. در چنین رابطه‏اى وجود عمل سوء، مساوى با وجود کیفر است و بین آن دو فاصله‏اى نیست. از این رو قرآن مى‏فرماید:

«وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (نمل، آیه 90)؛ «آنان که کردار بد همراه خویش بیاورند، به رو در آتش افکنده مى‏شوند. آیا پاداشى جز آنچه عمل مى‏کردید خواهید داشت؟»

قرآن به حقیقت و بدون ارتکاب مجاز و استعاره مى‏فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا» (سوره نساء، آیه10 )؛ «در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را از سر ظلم و ستم مى‏خورند، جز این نیست که در شکم‏هاى خود آتش مى‏خورند».

جهنم، تنها براى کسانى است که همه راه‏هاى خوشبختى و ابواب سعادت چون توبه، شفاعت و مغفرت واسعه الهى را به روى خود بسته‏اند و هیچ عاملى نمى‏تواند بین آنان و کردار بدشان فاصله بیندازد و کسى که به چنین مرحله‏اى رسیده، خود آتش خویش را برافروخته است؛ بلکه خود و به دست خویش، آتش وجود خویش گشته و فاصله بین او و آتش محال است و مانند این است که بین شخص و خودش جدایى افتد.

منبع : tebyan.net
امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up